ديپلماسي فرهنگي با تكيه بر انديشه ايرانشهري
مصطفي خرمي
فرهنگ هر ملت از جمله عوامل موثر در سياست خارجي است و تاثير بزرگي در روابط بينالمللي دارد. با توجه به جهاني شدن، كشورها تلاش ميكنند تا فرهنگ خود را به عنوان يك ابزار مهم در جهت تعامل و همافزايي در حوزههاي مختلف فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي قرار دهند و از طريق ديپلماسي فرهنگي و ارتباط با ساير ملل همكاريهاي مختلف داشته باشند. بهطور كلي، فرهنگ در توسعه روابط خارجي نقشي مهم و تاثيرگذار دارد. فرهنگ به مانند پلي است كه براي توسعه و تقويت روابط بين كشورها و افراد مختلف در سطح بينالمللي استفاده ميشود. شناخت و درك متقابل ميان فرهنگهاي مختلف، كشورها را قادر ميسازد تا با همكاري و تعاون و تكيه بر اشتراكات فرهنگي، روابط سازندهاي برقرار كنند. براساس نظرات انديشمندان در حوزه مطالعات توسعه ميتوان بهصورت خلاصه توسعه را اينگونه تعريف کرد: توسعه يك مفهوم چند وجهي است كه شامل اقدامات و برنامههايي است كه در بخشهاي مختلف اجتماعي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي، زيست محيطي، فردي و... اجرا ميشود كه نتيجتا ارتقاي كيفيت زندگي، سعادت، كاميابي، پيشرفت، آباداني و انباشت و انتقال آن به نسلهاي بعد را به همراه دارد. در اينجا سعي خواهيم كرد لزوم توجه به ديپلماسي فرهنگي و ظرفيتهاي عمده فرهنگي و تاثير آن براي رسيدن به توسعه را مورد بررسي قرار بدهيم. با توجه به پيچيدگيهاي جهاني، همكاري و تعامل با ديگر كشورها در زمينههاي مختلف از جمله اقتصاد، سياست، فرهنگ و هنر، علم و فناوري و ... بسيار مهم است. فرهنگ به وسيله ارتباطات مستمر، تبادل دانش و آگاهي از اشتراكات، تفاوتها و تمايلات افراد و جوامع مختلف مانند يك پل مستحكم در جهت صلح پايدار و ارتباط مبتني بر دوستي و مودت ميان ملتها عمل ميكند و بالطبع هرچه ارتباطات فرهنگي و اجتماعي و گفتوگو ميان ملتها بيشتر باشد خشونت و تنشهاي اجتماعي نيز كمتر خواهند بود و با همافزايي ميان كشورها فرآيند توسعه را با سرعت بيشتري طي خواهند كرد. ايران نيز از اين قاعده كلي مستثني نيست و بايد براي تحقق هدفهاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي و همزيستي مسالمتآميز با ساير ملتها و براي كاهش تعارضات و افزايش همكاريهاي بينالمللي و به ارمغان آوردن تفاهم و احترام متقابل، برقراري ارتباطات و توسعه پايدار، روابط دوستانه و متقابل با كشورهاي مختلف را تسهيل كند و با توجه به غناي فرهنگي، تاريخ ديرپاي ايران و كشورهاي خاورميانه، ما ميتوانيم از طريق ديپلماسي فرهنگي و توسعه روابط با ملتهاي مختلف گامهاي مهم و تاثيرگذاري را در جهت كاهش تنشهاي سياسي- اجتماعي و توسعه پايدار در كشور و منطقه ايفا كنيم. از داشتههاي اين حوزه تمدني، ميتوان براي پيوند عميق قومي، فرهنگي، اجتماعي ايرانيان با كشورهاي پيراموني بهره ببريم و با استفاده از اين ظرفيت در قالب «انديشه ايرانشهري» و توسعه روابط با كشورهاي منطقه ميتوانيم گامهاي موثري را براي صلح و توسعه پايدار در منطقه برداريم. انديشه ايرانشهري كه شامل ايران، افغانستان، تاجيكستان، ازبكستان، پاكستان و بخشهايي از هند، عراق، تركمنستان، ارمنستان، جمهوري آذربايجان، گرجستان و كشورهاي جنوبي خليج فارس را شامل ميشوند اين كشورها از منابع طبيعي سرشار و نيروهاي اجتماعي جوان و آماده به كار بهره ميبرند ولي استفاده اين ظرفيتها با تكيه بر آگاهي اجتماعي نياز به برنامهريزي دقيق دارد. انديشه ايرانشهري به توسعه همگرايي ميان اين ملتهايي ميپردازد كه داراي اشتراكات، تاريخي، قومي، زباني و فرهنگي هستند و ميتوان با پيادهسازي راهبردهاي مختلف همبستگي بين ملتهاي ايرانشهر را تسهيل نمايند و به توسعه روابط اقتصادي- سياسي كمك كنند. انديشه ايرانشهري پيشنهاد ميدهد كه با آگاهي از تاريخ، فرهنگ، هنر و ادبيات مشترك ملتهاي ايرانشهر و تقويت داشتههاي مشترك از طريق كتابها، مقالات، نمايشگاهها تبادل اطلاعات نويسندگان، شاعران و هنرمندان، ترجمه آثار ادبي و شعري و رويدادهاي فرهنگي نظير برگزاري جشنوارهها، همايشها و كارگاههاي فرهنگي با هدف ايجاد فرصتهاي تعامل و تبادل فرهنگي بين ملتها روحيه همگرايي و مودت را بين شهروندان تقويت كند و بدون شك گفتوگو و مهرورزي ميان ملتها، استحكام روابط سياسي ميان دولتها را به ارمغان خواهد آورد.
برخي پيشنهادها:
توسعه و ترويج زبان فارسي در ميان ملتهاي منطقه، ارتباطات را تسهيل ميكند و تعامل فرهنگي را افزايش ميدهد. تدريس زبان فارسي در مدارس و دانشگاهها و همچنين توليد محتواي آموزش زبان فارسي به عنوان زبان رسمي و نشر در فضاي مجازي ساير كشورها براي ارتباط موثر ميتواند مورد نظر باشد. با برجسته كردن نقش و جايگاه شخصيتهاي تاريخي مشترك و اسطورهها و تاكيد بر ارزشهاي اجتماعي ايراني- اسلامي، براي استحكام روابط ميان ملتها بهره برد. يكي از اين شخصيتهاي تاريخي كوروش بزرگ است كه به عنوان يكي از بزرگترين فرمانروايان ايرانشهري در ميان همه ملتها از وي به نيكي ياد شده و حتي در برخي روايتهاي تاريخي شخصيت ذوالقرنين را به ايشان نسبت دادهاند. او به ملتهاي مختلف در امپراتوري خود اجازه داد تا زبان، فرهنگ و آيينهاي ديني و شيوه زندگي خود را حفظ كنند. اين سياست او به وحدت و همبستگي در بين ملتهاي مختلف كمك كرد و همين شيوه سبب شده همچنان مورد احترام همه اقوام باشد و چه چيزي از اين بهتر كه ذيل نام اين بزرگمرد تاريخ وحدت ملتهاي ايرانشهري را دوباره زنده كنيم. با انتشار تقويم ايرانشهري و در نظر گرفتن هويت فرهنگي- تاريخي حوزه تمدني ايران بزرگ براي همبستگي بيشتر و عميقتر كردن روابط اجتماعي ميان ملتها در سيصد و شصت و پنج روزِ سال مناسبتهاي بسياري در كنار تقويم اسلامي است كه ميتواند روح جمعي ملتهاي ايرانشهر را بيدار كند. جشنهاي ملي نظير جشن نوروز، مهرگان، سده، چهارشنبه سوري، سپندارمذگان، شب يلدا، سيزدهبهدر و ... يا در نظر گرفتن روزهايي براي گراميداشت شخصيتهاي ادبي مانند شاعران و نويسندگان ادوار مختلف، گراميداشت شخصيتها اسطورههايي نظير كوروش، سياوش، رستم و ... يا روزهايي براي ارج نهادن به ارزشهاي اجتماعي مشترك كه منجر به تعميق روابط فرهنگي و سياسي خواهد شد. با هدف برگزاري برنامههاي فرهنگي- هنري و رويدادهاي اجتماعي هر سال يك شهر به عنوان پايتخت فرهنگي ايرانشهر انتخاب شود و از شهروندان اين حوزه تمدني براي بازديد از آن شهر دعوت كنند. با انتخاب سالانه شهرها به عنوان پايتخت فرهنگي زمينه گفتوگو و تعامل ميان ملتها بيشتر فراهم ميشود.