سيستانو بلوچستان؛ بيكار ِ باوقار
پس زدن و طرد نمودن اينگونه نابهنجاريها از سوي افكار عمومي و خرد جمعي.
اگرچه بسياري از مردم سيستانوبلوچستان از جمله جمعيت جوان آن و نيز تحصليكردگانش از فاقد شغل بودن خويش رنج مضاعف بردهاند و اين استان كماكان رتبه نخست نرخ بيكاري را در طول دولتها به خود اختصاص داده اما به قول معروف اين مردم تاكنون صورت خود را با مشاغل كاذبي چون سوختبري و قاچاق كالا سرخ نمودهاند كه رويآوري به چنين مشاغل خطرناك و آسيبزنندهاي از مرزها به قيمت جان ايشان تمام شده و سبب زوال و نابودي سرمايههاي انساني اين مرز و بوم گشته است. تجربه نشان داده است كه هرگاه مردم از وضعيت نامناسب اقتصادي در رنج بودهاند و با فشارهاي مختلف معيشتي روبهرو و نيز در فراهم آوردن نيازهاي اوليه غذايي خويش عاجز؛ در چنين موقعيتي ريسك رويآوري به مشاغل خطرساز موجود در منطقه بسيار بالا رفته و خانوادهها ناچار شدهاند براي تامين مايحتاج روزانه و نيازهاي ضروري خويش خطرات ويرانگر سوختبري و ساير مشاغل كاذب مرزي را با جان خريده تا بلكه بتوانند لقمه ناني را براي خانواده خويش تامين نمايند. امري كه در شرايط كنوني و حال حاضر بيش از هر زمان ديگر صدق ميكند و گرچه هيچ آمار رسمي از تبعات غيرقابل جبران و آسيب وارد ساختن اينچنين مشاغل كاذبي بر جامعه و خانوادهها در دسترس نيست اما از شواهد و قرائن پيداست كه روزانه بسياري از جوانان بلوچ و سيستاني بهستوه آمده از رنج بيكاري با روي آوري به چنين شغلهاي غيرانساني و نابودكنندهاي كه شايسته يك انسان نيست جان خود را حين سوختبري و قاچاق كالا در مرزها از دست بدهند و خانوادههاي بسياري را داغدار كرده و فرزنداني را بيپدر و پدر و مادراني را نيز بيفرزند و خانوادههايي را بيسرپرست. با اين وصف اين استان عليرغم پتانسيلهاي موجود شغلي حتا از داشتن كارخانجات و سرمايهگذاري دولتي و بخش خصوصي كه بر اثر سياستگذاريهاي شغلي و اقتصادي دولتها به وجود آمده باشد محروم است و آن دسته از نيروي كارش كه توان پشت نمودن به مشاغل كاذب را دارند ناچارند با روي آوردن به اشتغال فصلي در استانهاي همجوار يا رنجِ دوري از وطن و پذيرش كار در كشورهاي عربي گذران كنند. بهراستي استاني كه روي گنج پهناور دريا و خشكي خوابيده و داراي بينظيرترين پتانسيلهاي شغلي در حوزههاي مختلف از جمله معادن و صنعت، تجارت و گردشگري، فرهنگي و صنايع دستي، مرزي و ترانزيتي، كشاورزي و دامداري و دهها فرصت شغلي و سرمايهگذاري از اين قبيل است آيا شهروندانش مستحق آنند كه تن به مشاغل كاذبي نظير سوختبري بدهند و ناچار شوند جانِ جوان و ارزشمند خويش را كف دست گذاشته و براي تامين لقمهاي نان در جهنم سوختبري بسوزند و پودر شوند و خاكستر؟!