شباهت غزه با نسلكشي در بوسني
رفيق هودزيچ
به عنوان يك حقوقدان، نويسنده و روزنامهنگار بوسنيايي به شدت تحت تاثير نسلكشي در كشورم در دهه 1990 هستم. در آن زمان بسياري از اعضاي خانواده من در اردوگاههاي صربها اسير بودند و بدترين جنايتها نيز بر سر مردم زادگاهم آمد. حالا نيز وقتي به اتفاقات رخ داده ميان فلسطينيان و اسراييل نگاه ميكنم، دو احساس متمايز وجودم را فرا ميگيرد. اولين مورد وحشت محض از ديدن رنج عظيمي است كه بر مردم غزه تحميل شده است. هر چند كه از طرف مقابل هم افرادي كشته شدهاند، اما آنچه اكنون در غزه ميبينيم، نمايشي بهتآور از آن چيزي است كه انتقام يك قدرت نظامي را از غيرنظاميان بيدفاع نشان ميدهد. از سوي ديگر، احساس دومي كه در مورد غزه دارم، شايد كمتر آشكار باشد. بيشتر جناياتي كه در كشور من يعني بوسني و هرزگوين اتفاق افتاد، بعد از مدتها در يك دادگاه مشمول رسيدگي قرار گرفت و افرادي كه در سطوح بالا دست به جنايت زده بودند محاكمه و محكوم شدند. اين موضوع حداقل يك حس رضايت به ما ميدهد، اما سوال اين است كه براي مردم غزه نيز يك دادگاه عادلانه وجود خواهد داشت؟ اين دقيقا آن چيزي است كه ذهن مرا به عنوان فردي باز مانده از نسلكشي دهه 1990 در كشورش به خود مشغول ميكند. شايد برخي بگويند آنچه در بوسني اتقاق افتاد در غزه هنوز صورت نگرفته؛ اما بايد خاطرنشان كنم كه وقايع امروز غزه نقاط مشترك زيادي با نسلكشي در بوسني دارد. به عنوان مثال، همان استدلالهايي كه در آن زمان براي توجيه اعمال خشونت عليه بوسنياييها استفاده ميشد، اكنون عليه فلسطينيان در غزه استفاده ميشود. استدلالهايي مانند اينكه آنها غيرنظامي نبوده و حاميان حماس محسوب ميشوند. يا اينكه آنها مسلمانان تندرو و جهادي هستند. درست مانند اتهامات و جملاتي كه آن زمان در مورد مردم بوسني به كار ميرفت. شباهت ديگر كه بين بوسني در آن زمان و غزه امروز ميبينم، وحشتي است كه بر غيرنظاميان اعمال ميشود. وحشتي كه من در مورد آن صحبت ميكنم نه تنها كشتار بيرويه زنان و كودكان، بلكه تلاش براي ايجاد رعب و وحشت در كل جامعه براي تسليم شدن است. اين تلاشها شامل بيرون راندن جمعيت از يك منطقه خاص يا واداشتن آنها به پذيرش خواستهها از طريق زور است. من وكيل نيستم. ما در دادگاه نيستيم. بنابراين نميتوانم حدس بزنم كه آيا وضعيت غزه به سمت نسلكشي ميرود يا خير؟ با اين حال، من به خوبي ميدانم كه بر چه اساسي از نظر قانوني ثابت شده است كه جنايت نسلكشي در سربرنيتسا، بوسني انجام شده است. سربرنيتسا، منطقهاي تحت محاصره بود. صربها ادعا كردند كه نيروهاي اين منطقه به غيرنظاميان صرب در اطراف منطقه حمله ميكنند و اين تنها دليل نسلكشي آنها بود. امري كه مدعي بودند كاري كه با بوسنياييها كردند صرفا انتقام كاري بود كه نيروهاي بوسنيايي با آنها كردند. با اين حال، در پايان ماجرا دادگاهها شواهد را بررسي كردند و به اين نتيجه رسيدند كه در سربرنيتسا نسلكشي رخ داده است. براي اثبات جرم نسلكشي بايد عناصري از جنايت وجود داشته باشد، از جمله كشتن اعضاي يك جامعه، وارد كردن صدمات جدي جسمي و روحي به اعضاي يك گروه خاص، انتقال كودكان و اقدامات اعمال شده براي جلوگيري از زاد و ولد در داخل آن جامعه. اينها جناياتي هستند كه جنايت نسلكشي را تشكيل ميدهند. حالا نكته تاسفبرانگيز اين است كه ما به وضوح شاهد هستيم كه چنين جناياتي در غزه انجام ميشود. حتي چنين نيتي روزانه در اظهارات مقامات اسراييلي و رسانههاي آن نيز نمايان است. بنابراين هر چند كه وكيل نيستم اما با توجه به شواهد و مقايسه وضعيت امروز غزه با بوسني ميتوانم بگويم مصاديق نسلكشي امروز در اين منطقه كاملا به واسطه اقدامات اسراييل آشكار و نمايان است.
نويسنده و روزنامهنگار- منبع: الجزيره