• 1404 دوشنبه 8 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5610 -
  • 1402 سه‌شنبه 2 آبان

يادداشتي بر نمايش «مارا-ساد شاه لير را شكار مي‌كند» به نويسندگي و كارگرداني نيما ‌گودرزي

دور از اجتماع خشمگين

ساسان گلفر

تمهيد هوشمندانه‌اي كه كارگردان نمايش «مارا-ساد شاه لير را شكار مي‌كند» در ميانه نمايش به كار مي‌گيرد، تو را به جايي دورتر مي‌برد و به صحنه آثار ادبي و نمايشي‌اي مي‌كشاند كه شايد اين نويسنده و كارگردان تئاتر اصلا درنظر نداشته و چه بسا ناخودآگاه، به ‌واسطه فضاي سيال بينامتني ميان اذهان، تو را به آنجا رسانده است. 
هفت شخصيت غيرقابل تشخيص نمايش -چهار زن و سه مرد- «مارا-ساد شاه لير را شكار مي‌كند» مي‌گويند «كاش مي‌شد يه دقيقه چشم هامون رو ببنديم و به بچگي‌مون برگرديم!» و صحنه و سالن براي دقيقه‌اي در تاريكي و سكوني دلچسب فرو مي‌رود. اما ممكن است تماشاگري به جاي بازگشت به دوران كودكي، به ياد واپسين جمله شاهزاده دانمارك، «هملت» شكسپير بيفتد كه گفت: 
The rest is silence
جمله‌اي كه معناي آن به ترجمه شادروان اديب سلطاني «بازمانده، خاموشي است» و به قلم به‌آذين «ديگر خاموشي است» و شايد با درنظر گرفتن ايهام شاعرانه آن بتوان چنين معنايش كرد: «آرامش در اين خاموشي است.»
تماشاگري نيز در آن دقيقه سكون و سكوت و تاريكي به اين قطعه شعر از «مرثيه نوشته در حياط كليساي روستا» تامس‌گري (1771-1716) شاعر انگليسي مي‌انديشد؛ سروده‌اي در توصيف آرامش گورستان كه عنوان رمان تامس هاردي «دور از اجتماع خشمگين» يا به ترجمه ابراهيم يونسي «به دور از مردم شوريده» از آن گرفته شده است: 
Far from the madding crowd’s ignoble strife, 
Their sober wishes never learn’d to stray; 
Along the cool sequester’d vale of life 
They kept the noiseless tenor of their way.
به دور از كشاكش حقير جمعيتي كه در ديوانگي مي‌سوخت، 
آرزوي هوشيارترين‌شان بود كه هرگز نمي‌آموخت
گمراه شدن از امتداد آرام مسير زندگي را
و در پيش مي‌گرفت شيوه بي‌قيل ‌و قال سادگي را...
رويكرد پسامدرن نيما گودرزي نويسنده و كارگردان «مارا-ساد شاه لير را شكار مي‌كند» به روش آميختن دو نمايشنامه «مارا-ساد» پتر وايس و «شاه لير» ويليام شكسپير راه را براي انواع تفسيرهاي ذهني باز مي‌گذارد و شيوه اجرايي تركيبي-تلفيقي او در نمايش تجربي با متد گروتفسكي نيز اين تأويل‌پذيري و امكانات فرامتني و بيناذهني بي‌پايان را تقويت مي‌كند. 
او در اين نمايش بيش از بيست شخصيت نمايشنامه «مارا/ساد» و بيش از سي شخصيت «شاه لير» را در هشت شخصيت كه فقط يكي از آنها به اسم شاه لير قابل شناسايي است (با بازي خود كارگردان) خلاصه كرده كه همه لباس متحدالشكل ساكنان آسايشگاه رواني را به تن كرده‌اند. كارگردان نمايش همچنين با انتخاب تماشاخانه حافظ كه با توجه به مكان نشستن تماشاگران در سه ضلع سالن عملا ميزانسن‌هاي دايره‌اي شكل را الزامي مي‌كند، سعي كرده فارغ از سير روايي دو اثر، به جوهره آنها دست يابد. اينكه تا چه حد موفق شده، اساسا غيرقابل ارزيابي است و در يك نگرش هرمنوتيك به ميزان شناخت پيشيني تماشاگر از آثار مورد اقتباس و اشاره و تفسيرهاي ذهني او بستگي دارد. بنابراين شايد بهتر باشد تماشاگران بالقوه اين نمايش با دو اثر نمايشي مورد اشاره در «مارا-ساد شاه لير را شكار مي‌كند» آشنايي بيشتري داشته باشند.
نمايشنامه «مارا/ساد» را پتر اولريش وايس (1982-1916) نويسنده و فيلمساز- آلماني در سال 1963 نوشته و عنوان كامل آن «شكنجه و قتل ژان پل مارا، به‌نمايش درآمده توسط ساكنان تيمارستان شارانتون، به كارگرداني ماركي دوساد» است. دو شخصيت اصلي اين نمايشنامه كه نام آنها در عنوان‌بندي آمده، ژان پل مارا (1793-1743) نظريه پرداز ژاكوبن و يكي از سه رهبر اصلي انقلاب فرانسه كه زني او را با چاقو به قتل رساند و تصوير مرگ او در نقاشي مشهور «مرگ مارا» ژاك لويي داويد ثبت شده و ديگري دوناسيه آلفونس فرانسوا ماركي دو ساد (1814-1740) اشراف‌زاده فرانسوي است كه بيماري رواني ساديسم از نام او گرفته شده است. داستان نمايشنامه در سال 1808 در يك تيمارستان مي‌گذرد و ماركي دو ساد نمايش در نمايشي را در آن كارگرداني مي‌كند كه داستانش پانزده سال پيش از آن و در جريان انقلاب كبير فرانسه رخ داده است و ديوانگان، پرستاران، كاركنان و مدير آسايشگاه در اين نمايش در نمايش ايفاي نقش مي‌كنند. وايس كه آشكارا تحت تاثير برتولت برشت (1956-1895) و آنتونن آرتو (1948-1896) دو پيشگام تئاتر تجربي و آوانگارد بوده، در اين اثر به ارتباط ناگسستني ميان قدرت‌طلبي و سلطه‌پذيري و به جايگاه متزلزل و شكننده قدرت سياسي پرداخته است. اقتباس سينمايي نمايشنامه «مارا/ساد» در سال 1967 به كارگرداني پيتر بروك و با بازي شكسپيرين‌هاي مشهوري مانند يان ريچاردسن، پاتريك مگي و گلندا جكسن ساخته شد. «مارا/ساد» به فارسي ترجمه شده و در دهه‌هاي گذشته بارها در ايران نيز به روي صحنه رفته و اقتباس/دراماتورژي‌هاي تلفيقي مانند دو نمايش «آرش/ساد» و «چخوف/ساد» از محمد رحمانيان نيز در سال‌هاي گذشته اجرا شده است. 
«شاه لير» كه به عظيم‌ترين تراژدي ويليام شكسپير شهرت دارد و در حدود سال 1606 براساس يكي از روايت‌ها و افسانه‌هاي تاريخي مردم بريتانيا نوشته و اجرا شده است، داستان پادشاهي را روايت مي‌كند كه سر پيري قصد دارد اداره سرزمين را به فرزندانش واگذار كند. لير دختري را كه به جاي تملق‌گويي حقيقت را بر زبان مي‌آورد، از خود مي‌راند و كشور را ميان دو دختر چاپلوس و فريبكار ديگرش تقسيم مي‌كند و پس از آن با ديدن انبوه رويدادهاي ويرانگري كه پيامد نابخردي خود اوست، عقلش را مي‌بازد و سرانجام نابود مي‌شود.
وجه مشترك اين دو داستان «جنون»، «قدرت» و البته «جنون قدرت» است. همين جنون و قدرت است كه ژان پل مارا رهبر انقلاب را به ماركي دو ساد اشراف‌زاده پيوند مي‌زند، چون اساسا ساديسم بيش از شهرتي كه به عنوان بيماري رواني يا جنسي دگرآزادي كه پيدا كرده، ميل مفرط به تسلط بر ديگري، بر خود و بر تمام جهان است و بنابراين با سلطه و قدرت‌طلبي پيوندي ناگسستني دارد. 
تماشاگر «مارا-ساد شاه لير را شكار مي‌كند» از نخستين لحظه‌ها و پيش از ورود به سالن با چهره‌هاي جنون روبه‌رو مي‌شود- با تيك‌هايي عصبي كه اتفاقا براي او چندان ناآشنا نيست چون در متن زندگي روزمره‌‌اي مسموم به انواع جلوه‌هاي سلطه و قدرت‌طلبي تنيده شده است. هنگامي كه به تماشاي حركت كوريوگرافي شده و نورپردازي شده اين پيكرهاي شبح‌گون سفيدپوش، اين ساكنان تيمارستاني در ناكجاآباد صحنه‌اي تاريك نگاه مي‌كند كه جملاتي نامفهوم در باب گرسنگي، برابري، آزادي، خشونت و مرگ بر زبان مي‌آورند، شايد به اين جمله از «مكبث» شكسپير فكر كند: «دنيا افسانه‌اي است كه ديوانه‌اي آن را نقل مي‌كند، افسانه‌اي پر از خشم و هياهو كه هيچ معنايي ندارد» و آن لحظه كه چشم مي‌بندد تا به خواست عوامل نمايش به دوران كودكي خود برگردد، شايد به آرامش سكوت بينديشد و آرامش دور از اجتماع خشمگين را آرزو كند؛ اما وقتي از سالن بيرون مي‌رود، بعيد نيست متوجه اين نكته شده باشد كه براي رهايي از جنون چاره‌اي جز مقابله با ميل به سلطه ندارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون