• 1404 دوشنبه 8 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5610 -
  • 1402 سه‌شنبه 2 آبان

ابوالفضل فاتح احتمالات صحنه درگيري اسراييل و حماس را بررسي مي‌كند

اسراییل شكست‌ناپذیر نیست

مقاله تحقيقي

دو هفته پس از آغاز درگيري‌هاي حماس و اسراييل، چنانكه از ادبيات سران اين رژيم دريافت مي‌شود، استراتژي اصلي و بلندمدت اسراييل، اسقاط دولت حماس و يكپارچه كردن آن با سيستم كرانه باختري يا جايگزين كردن حاكميت به سبكي است كه در عراق (پل برمر) و افغانستان پس از اشغال شاهد بوديم. گرچه جنگ ماهيتي سريع و تحول‌پذير و دامنگير دارد و ممكن است هر لحظه با ورود متغيرهاي جديد، احتمالات به شكل معني‌دار تغيير كند، با توجه به تحولات جاري، در اين زمينه مي‌توان تا لحظه نگارش اين متن به چند احتمال اشاره كرد.

 

احتمال حمله زميني:

ارتش اسراييل گفته است كه گريزي از عمليات زميني ندارد. تلاش‌هاي بسياري از سوي قدرت‌ها و كشورهاي مختلف براي پيشگيري از حمله زميني به غزه جاري است. يكي از دلايل آن به خطر افتادن جان انسان‌هاي بي‌شمار و همچنين جان اسيران و پيچيده‌تر شدن شرايط است كه حل آن را براي همگان دشوارتر خواهد ساخت. با همين تلاش‌ها و موضوع آزادي گام به گام اسيران بين‌المللي تاكنون چندين بار عمليات زميني اسراييل به تاخير افتاده و حماس به خوبي توانسته است از اين اهرم به شكل هوشمندانه‌اي بهره ببرد.

حمله زميني به غزه، راهي است كه اسراييل براي پاسخ به تهديدات حماس و جبران آسيب حيثيتي هفت اكتبر پيش روي مي‌بيند، چراكه حملات هوايي صرفا مي‌تواند به تضعيف اقتصادي و نظامي حماس بينجامد كه با توجه به نوع حمايت كشورهاي اسلامي به سرعت جبران خواهد شد. اما براي انجام حمله زميني موانع جدي پيش روي اسراييل وجود دارد: الف: غافلگيري در عمليات هفت اكتبر و پيچيدگي عمليات حماس، اعتماد به نفس اسراييل نسبت به توانمندي امنيتي خود را از بين برده و اسراييل را نگران مي‌سازد كه سران نظامي‌اش ارزيابي درستي نداشته باشند و با ضربات غير قابل پيش‌بيني در غزه مواجه شود.

ب: در صورت حمله زميني احتمال باز شدن جبهه‌هاي جديد در كرانه باختري و جنوب لبنان و حتي اعراب داخلي اسراييل بيشتر مي‌شود. ج: تهديدات و نوع واكنش ايران و جبهه همسو در يمن و عراق و سوريه و ديگر نقاط، دغدغه ديگر اسراييل و حتي امريكاست و تاكنون نقش بازدارنده ايفا كرده است.

د: شرايط داخلي اين رژيم و موقعيت سست نتانياهو از ملاحظات ديگر است كه در جمع‌بندي براي حمله زميني به غزه موثر خواهد بود.

و: احتمال تلفات بالا و سرنوشت اسيران بين‌المللي و اسراييلي نيز مزيد بر علت است. كشته شدن اسرا طي رخدادهاي جنگ شرايط را براي اسراييل دشوارتر خواهد ساخت.

هـ: تعريف دستاورد براي ورود به غزه بسيار دشوار است. با ورود اسراييل به غزه، حل مساله حتي براي خود اسراييل هم غامض‌تر خواهد شد. اگر بدون دستاورد بازگردد، پس براي چه رفته است و اگر بخواهد به دستاوردهاي عادي قناعت كند كه با خسارت و پيامدهايي كه متحمل مي‌شود و اعتراضاتي كه نسبت به جان مردم برمي‌انگيزد، تطبيق نخواهد داشت. هدف‌هاي حداكثري كه نظاميانش مدعي هستند نيز معلوم نيست اساسا قابل احصا باشد.

اما با اين همه، با توجه به تحقير شدن نظامي‌هاي اسراييل و فشار جريانات تندروتر اسراييلي هنوز احتمال ورود به غزه بسيار جدي است و بستگي به تحولات پشت پرده و ميداني در هر ساعت و روز پيش رو دارد. خبرهايي هم از بعضي تحركات زميني در شمال قطاع غزه شنيده شده است. همزمان اسراييل در حال تخريب تمام موانع سطحي در غزه است تا موانع ورود خودروهاي نظامي را به حداقل رسانده و جنگ زميني را آسان‌تر كند. اسراييلي‌ها ممكن است در پاسخ به غافلگيري هفت اكتبر، اگر بتوانند در جست‌وجوي غافلگيري‌هايي هم باشند كه طبيعتا جريان مدافع غزه نسبت به آن تامل دارد.

 

احتمال پيروزي اسراييل:

با توجه به تجربيات سابق و آرايش ميداني و منطقه‌اي، احتمال پيروزي بزرگ براي اسراييل بالا نيست يا بسيار دشوار است. الف: تاكنون اسراييل در هيچ جنگي پس از ۲۰۰۶ پيروز نشده و ذهنيت شكست‌ناپذير بودن اسراييل از ۲۰۰۶ تغيير كرده است.

ب: توان اصلي اسراييل جنگ كلاسيك با سلاح‌هاي فوق مدرن امريكايي و همچنين ايجاد شبكه ترور است نه جنگ چريكي.

ج: شكست تجربه‌هاي قبلي اسراييل از ورود به غزه و ناچار شدن به عقب‌نشيني.

د: امريكا نيز به عنوان حامي درجه يك اسراييل در هيچ يك از جنگ‌هاي منطقه‌اي پس از ويتنام به پيروزي كامل دست نيافته است.

هـ: مانع ايران، چه موافق باشيم چه مخالف، مولفه مهمي در شكل نهايي تحولات بزرگ منطقه بوده است. در واقع هرگاه ايران يا كشورهاي اسلامي رويكرد امريكا را پذيرفته‌اند، امريكا در منطقه به نتيجه رسيده و هرگاه نپذيرفته‌اند، امريكا با دشواري‌هاي فراوان مواجه شده است. در داستان كويت همراهي‌ها يا عدم مخالفت آنها به رفع اشغال كويت منجر شد. در داستان افغانستان و القاعده و اسقاط صدام همه اين كشورها در حد اسقاط توافق داشتند، اما اشغال عراق مورد توافق نبود. لذا از آن مرحله به بعد، به دليل تضاد منافع امريكا با منطقه به ويژه ايران، امريكا با موانع و چالش‌هاي جدي مواجه شد. در لبنان ۲۰۰۶ با آنكه امريكا و اسراييل هدفي جز اضمحلال حزب‌الله نداشتند، داستان سرنوشتي ديگر پيدا كرد. در يمن نيز كه امريكا و انگليس و تقريبا تمام قدرت‌هاي عربي در يك سو بودند، نتيجه دلخواه نگرفتند. داستان سوريه نيز كه مشخص است.

و: در موضوع اخير فلسطين، غرب و اسراييل با دشواري‌هاي بزرگ‌تري مواجه شده‌اند. اين‌بار نه تنها ايران، بلكه در همراه كردن ديگر كشورهاي اسلامي كه با آنها رابطه سنتي داشته‌اند، موفقيتي نداشته‌اند و تلاش آنها براي بازنمايي حماس به عنوان داعش جديد مورد قبول كشورهاي مسلمان و افكار عمومي جهان قرار نگرفت.

ظ: ضعف اسراييل در جنگ ديپلماتيك؛ در مواجهات ديپلماتيك نيز تاكنون شوراي امنيت قطعنامه‌هاي مطلوب امريكا را تصويب نكرده و حاضر به تروريستي خواندن حماس نشده تا جايي كه امريكا ناچار به وتوي يك قطعنامه شده و روسيه با امريكا همراهي نكرده است. لغو اجلاس محمود عباس و سران مصر و اردن با بايدن نيز رخداد بي‌سابقه‌اي بود كه اقتدار ديپلماتيك امريكا را مخدوش ساخت.

ح: تحولات در فضاي رسانه‌اي و نقش رسانه‌هاي آلترناتيو؛ شايد روزي مي‌شد فجايع را در حاكميت رسانه‌هاي رسمي تحت حاكميت قدرت‌ها پنهان ساخت. اما اينك به مدد «رسانه‌هاي آلترناتيو» به ويژه رسانه‌هاي اجتماعي هر لحظه ثبت و هر قطره خون شمرده مي‌شود. مهم‌ترين مانع اسراييل همين رسانه‌ها هستند كه پنهانكاري فجايع را دشوار و ناممكن ساخته‌اند. لذا در جنگ رسانه‌اي و پهنه افكار عمومي پس از هفته نخست و شوك اوليه ناشي از حمله حماس، با گسترش فجايع انساني در غزه به ويژه در مدارس و بيمارستان‌ها و مساجد و كليسا و كشتارهاي يكجاي خانواده‌ها و همچنين ابراز ديدگاه‌هاي نژادپرستانه سران رژيم اسراييل و تاكيد آنان بر اشغالگري و كشتار جمعي مردم بي‌دفاع، افكار عمومي مردم جهان به تدريج عليه اقدامات اسراييل چرخش كرد تا جايي كه به‌رغم فضاي رسانه‌اي و امنيتي سنگين در غرب، به مدد رسانه‌هاي اجتماعي كه نقش آلترناتيو دارند، روز شنبه شاهد بزرگ‌ترين تظاهرات در پايتخت‌هاي اروپايي از جمله تظاهرات بيش از صد هزار تن در قلب لندن بوديم. اين در حالي است كه تاكنون هيچ اجتماع بزرگي در دفاع از اسراييل در جهان غرب صورت نگرفته است. رسانه‌هاي مطرح غربي همچون بي‌بي‌سي نيز به مرور مجبور به تغيير ادبيات خود نسبت به مردم فلسطين و حتي حماس و در مواردي مجبور به عذرخواهي شدند.

با اين مقدمه، فعلا صرفا اسراييل با اتكا به توان رزمي خود و حمايت چند كشور غربي، در شرايط پيروزي قرار ندارد و هر چه وعده‌هاي بزرگ‌تري بدهد، شرايط را براي خود دشوارتر مي‌سازد. حضور امريكا در منطقه نيز همين مفهوم ضعف اسراييل و به صحنه آمدن سرپرست براي كودك صغير را تداعي مي‌كند. احتمال دخالت امريكا در جنگ نيز بايد مجزا بررسي شود. مي‌تواند جنگ را پيچيده‌تر، دشوارتر و طولاني‌تر كند، اما ضرورتا موفقيت اسراييل را تضمين نخواهد كرد. تاكنون اسراييل در جريان جنگ و در پي شكست هيمنه اطلاعاتي و نظامي خود، واكنش‌هاي عصبي نشان داده كه فاقد هرگونه خلاقيت يا پيچيدگي نظامي است و بيشتر براي پاسخگويي به افكار عمومي داخلي بوده كه صرفا منجر به جنايات گسترده شده است. چنانكه بيان شد در تجربه‌هاي قبلي جنگ در غزه نتيجه‌اي جز عقب‌نشيني و مذاكره حاصل نشده است. آنها مي‌دانند كه باقي ماندن بلندمدت نيروهاي نظامي اسراييل در غزه، تلفات و هزينه‌هاي نظامي فراواني را بر اين رژيم تحميل خواهد كرد. علاوه، طولاني شدن جنگ يا شرايط نه جنگ و نه صلح خسارات وسيع اقتصادي به دنبال خواهد داشت. نتانياهو نيز از نظر داخلي دچار مشكل است و در صورت تداوم وضعيت فعلي به مرور شرايط براي او دشوارتر خواهد شد. در نظر داشته باشيم كه گرچه ممكن است لابي صهيونيستي در امريكا تشويق به بالا گرفتن معركه براي انتقام از حماس داشته باشد، اما شرايط داخلي امريكا نمي‌تواند ظرفيت درگيري بلندمدت تا نزديكي انتخابات اين كشور را داشته باشد، چراكه شرايط جنگي به زيان دموكرات‌ها و به نفع جمهوري‌خواهان خواهد بود. كشورهاي منطقه نيز مايل به حاكميت طولاني مدت شرايط جنگي بر منطقه نيستند.

 

احتمال شكست غزه:

در اين شرايط احتمال ريشه‌كني جريان سياسي - نظامي حاكم بر غزه وجود ندارد. تا اين مرحله كوچاندن مردم غزه به صحراي سينا نه مورد استقبال مردم اين شهر بوده و نه مصر و ديگر كشورهاي منطقه و اسراييل در اين هدف شكست خورده است. حضور مردم در غزه از ظرفيت‌هاي مثبت براي حماس و موانع جدي براي اسراييل است گرچه خسارات جبران‌ناپذيري به مردم غيرنظامي وارد شده و مي‌شود. حماس داراي ريشه‌هاي اجتماعي و سياسي و مذهبي در بطن اين منطقه و داراي عقبه در اخوان المسلمين به ويژه در مصر و تركيه است. در تحولات اخير، ورزيدگي اين گروه از نظر نظامي و اطلاعاتي موجب حيرت بوده است. حماس در بيست سال گذشته، موفق به تقويت ريشه‌هاي خود در غزه و جهان اسلام شده است و در شرايط فعلي قطر به لحاظ اقتصادي و رسانه‌اي و تركيه به لحاظ سياسي و عقيدتي و ايران و مقاومت لبنان كه گفته مي‌شود ده برابر حماس ظرفيت نظامي و عملياتي دارد و هم‌پيمانان عراقي و حوثي‌ها را به لحاظ نظامي پشت سر خود مي‌بيند. قدرت‌هاي ديگر جهان اسلام نيز به‌رغم تفاوت نظرها با حماس در شرايط فعلي كنار غزه ايستاده‌اند. در واقع جهان اسلام، پس از چند دهه شرايط منحصربه‌فردي از همسويي ديپلماتيك را تجربه مي‌كند. رابطه ايران و عربستان تاثير بي‌سابقه‌اي بر روابط منطقه‌اي و آرايش جهان اسلام گذاشته و شرايط جديدي را پديد آورده‌اند. صداهاي مشتركي از عربستان، مصر، تركيه، عراق، قطر و اردن شنيده مي‌شود. بالطبع بخش اعظم رسانه‌هاي جهان اسلام نيز برخي از ابتدا و برخي پس از وقفه‌اي دو هفته‌اي به كمپين حمايت از مردم فلسطين پيوسته‌اند و فضاي همزباني را رقم زده‌اند كه مهم است و مي‌تواند سرنوشت‌ساز باشد. حساب رسانه‌هاي كشورهاي حامي فلسطين و الجزيره و الميادين جدا، سخن از تي‌آرتي و العربيه و الاهرام و حتي رسانه‌هاي كشورهاي شرقي دورتر است.

سخنراني‌هاي اجلاس قاهره نيز چهره جديدي از سران اردن و مصر و عربستان و عراق به تصوير كشيد. در اجلاس قاهره كشورهايي كه با افتخار صرفا بر حق دفاع اسراييل از خودش تاكيد داشتند، حالا با يك پرسش جدي از سوي كشورهاي اسلامي مواجه شدند كه چرا هرگز بر حق دفاع فلسطين از خودش ابرام نمي‌كنند؟ يا چرا صرفا حمله حماس را محكوم مي‌كنند، اما حاضر به محكوميت حمله به فلسطينيان نيستند؟ در اين شرايط احتمال شكست قطعي حاكمان غزه وجود ندارد. ترور رهبران آن يا قتل مبارزان منجر به سقوط جريان فكري - سياسي حاكم بر غزه نخواهد شد و مجددا شخصيت‌هاي ديگري جايگزين خواهند شد. در كرانه باختري نيز هنوز كسي وجود ندارد كه در غزه محبوبيت داشته يا بتواند جايگزين رهبران فعلي غزه شود. لذا هر طرح كودتا يا گماشتن عنصر وابسته ميسر نخواهد بود. رهبران اصلي غزه نيز در خارج از اين منطقه زندگي مي‌كنند. لذا ديدگاهي كه مي‌گويد رهبران سياسي نظامي حاكم بر غزه در قبال آتش‌بس، غزه را رها كنند و بروند، حداقل تا اين لحظه جايگاهي در افكار عمومي غزه و فلسطين ندارد. اين ديدگاه به معني پذيرش كوچاندن يا نابودي بخش بسيار بزرگي از مردم غزه است.

 

احتمال پيروزي فلسطين و راه برون‌رفت:

در فضاي سياسي و رسانه‌اي جهان، اين اتفاق نظر وجود دارد كه عمليات ناگهاني و پيچيده هفتم اكتبر، چهره امنيتي و نظامي اسراييل را به ‌شدت مخدوش كرده است. مردم غزه، حمايت بخش بزرگي از افكار عمومي و دولت‌هاي كشورهاي اسلامي را پشت سر خود حس مي‌كنند. در اين حال، در شرايطي به سر مي‌بريم كه جوانان فلسطين به‌طور كلي و نوار غزه به ويژه با مشكل اشتغال، آموزش در همه سطوح، بهداشت، امنيت، فقر و نداشتن اميد به آينده مواجه هستند. غزه منطقه‌اي است كه عملا امكان توسعه در هيچ بعدي در آن وجود نداشته است. يكي از دلايل اين امر، محاصره شديد غزه و عمليات گاه و بي‌گاه اسراييل است كه امكان سرمايه‌گذاري را به صفر رسانده است.

برخي رها كردن خاك فلسطين به اسراييل و كوچ از غزه را بهترين راه پايان درگيري‌ها عنوان كرده‌اند. تجربه ۷۰ ساله ثابت كرده است اين مسير ثبات فلسطين نيست. سفير فلسطين در انگلستان در برنامه پربيننده هارد تاك مي‌گفت در ۳۰ سال پيش هر چه اسراييلي‌ها و امريكايي‌ها خواستند از جمله به رسميت شناختن اسراييل و چشم‌پوشي از سرزمين‌ها پذيرفتيم و عمل كرديم اما آنها به يك بند توافق هم عمل نكردند و يك سانتي‌متر از سرزمين‌هاي اشغالي را بازنگرداندند كه بماند، بلكه شهرك‌سازي را توسعه دادند. لذا بهترين برون‌رفت براي فلسطيني‌ها آن است كه ضمن مقاومت و حفظ تماميت غزه، بتوانند فضاي گفت‌وگو و توافق و ديپلماسي را از طريق مصر و ديگر كشورهاي اسلامي كه نمايندگان‌شان را قبول دارند، باز نگه دارند. فشار پيوسته كشورهاي اسلامي و قدرت‌هاي منطقه به امريكا براي كنترل اسراييل و اصرار فلسطين به پايان سريع‌تر درگيري‌ها و موضوعات بشردوستانه از جمله رسيدگي به مصدومان و تبادل اسرا، اسراييل را در موقعيت دشوارتري قرار مي‌دهد. اگر اسراييلي ها پس از پايان اين دور از درگيري‌ها در مذاكرات تبادل اسرا، هزاران زنداني فلسطيني را آزاد و محاصره غزه را منتفي و حملات گاه و بي‌گاه به غزه را متوقف و ثباتي حداقل پنج يا ده ساله برقرار و به توافقي بلندمدت دست پيدا كنند، در اين صورت مي‌توانند خود را پيروز قلمداد كنند و در مرحله بعدي از موضع قوي‌تري در انديشه ايجاد وفاق با كرانه باختري و فلسطين متحد برآيند. به ويژه كه بار ديگر توانسته‌اند فلسطين را به مساله اول جهان تبديل كنند و مصائب اشغالگري اسراييل را در پيش چشم جهانيان قرار دهند. چه كسي باور مي‌كرد ميليون‌ها نفر در سال ۲۰۲۳ در سراسر جهان شعار آزادي فلسطين سر دهند؟

 

احتمال گسترش جنگ:

فعلا احتمال گسترش جنگ به كشورهاي دورتر به دليل رفتار كنترل شده ايران و امريكا و كشورهاي بزرگ منطقه بالا نيست، اما سطح تنش فزوني يافته و احتمال درگيري‌هاي پراكنده فزوني بيشتر شده كه در نوع خود خطرناك است. درگيري‌هايي نيز در كرانه باختري و جنوب لبنان به شكل محدود آغاز شده است. همزمان با ظاهر شدن علايم ناتواني استراتژي فعلي اسراييل و واكنش‌هاي جهاني به تهاجمات اسراييل، اين رژيم در شرايط بن‌بست قرار گرفته است. در بن‌بست‌ها سه احتمال رخ مي‌نمايد: الف: ايجاد فاجعه انساني به عنوان راه‌حل اسراييلي چنانكه قبلا هم از امريكا و اين رژيم ديده‌ايم. اينها همان‌ها هستند كه در دكترين نظامي و پيشينه آنها دكترين هيروشيما و كشتارهاي صبرا و شتيلا و قانا و فجايع بي‌شمار در ويتنام و افغانستان و عراق وجود دارد. ب: گسترش دادن جنگ به سراسر منطقه و فراتر از لبنان و سوريه، با هدف تغيير موازنه فعلي كه به دلايل مختلف از جمله مخالفت كشورهاي منطقه و هزينه بسيار بالا براي امريكا و اسراييل و ايجاد خطر جنگي فرامنطقه‌اي وجود دارد، فعلا احتمال كمتري دارد. آسيب‌پذيري اسراييل در جبهه جنوبي نيز سبب شده است كه در حال حاضر مايل به گشودن جدي جبهه شمالي نباشد. اما اگر بتواند در جنوب تا حدي خود را به ثبات برساند و از اين مرحله با موفقيت عبور كند، كمك‌هاي بيشتري نيز از امريكا برسد، بعيد نيست كه در فكر ماجراجويي انتقام‌جويانه و پاسخ وسيع‌تر به حزب‌الله بيفتد. در نظر داشته باشيم كه چين نيز كه در حال سرمايه‌گذاري وسيع در منطقه است به هيچ‌وجه مايل به گسترش جنگ نيست و روس‌ها هم گرچه وضعيت فعلي را موجب انحراف توجه جهان از اوكراين مي‌دانند، اما گسترش آن را چندان استقبال نمي‌كنند.

ج: احتمال سوم و ناگزير، گفت‌وگو و توافق نسبي با حضور مصر و ديگر ميانجيگران است كه فعلا به عنوان بالاترين احتمال در بيشتر منازعات و پس از فراز و فرود درگيري‌ها دير يا زود مطرح خواهد بود.

 

خارج از متن و در حاشيه افكار عمومي

مردم ايران

متن يادداشت نخست درباره احتمالات جنگ غزه به پايان رسيد، اما در حاشيه افكار عمومي اين روزهاي مردم ايران نكاتي عرض مي‌شود.

چنانكه مي‌دانيم بخش بزرگي از ملت ايران از جمله منتقدان جدي نظام در كنار مردم فلسطين قرار دارند و در اين حال موضوع فلسطين تا حدي تحت تاثير شكاف‌هاي سياسي حزبي در داخل و خارج قرار گرفته و بخشي از جامعه ايران را به دليل دلگيري از حاكميت از ديگر كشورهاي اسلامي تا حدي مستثنا ساخته است. به نظر مي‌رسد هم مسوولان جمهوري اسلامي و هم مخالفان و نخبگان در شكاف فعلي درباره فلسطين مسووليت دارند. در ميان برخي جريان‌هاي منتقد نظام، اين ديدگاه وجود دارد كه حمايت از فلسطين، حمايت از سياست‌هاي رسمي نظام است و نبايد در كنار آن ايستاد. آنها مي‌گويند اگر نظام، حقيقتا براي فلسطين حق تعيين سرنوشت قائل است، چرا اين حق انتخاب آزاد را از ملت ايران دريغ مي‌كند؟ چگونه است كه درد و رنج فلسطين براي نظام مهم است، اما مصائب بسياري از مردم ايران مهم نيست؟ چرا ملت ايران و نخبگان كشور در سياست خارجي و هزينه‌هايي كه به دليل مداخلات خارجي متحمل مي‌شوند، طرف مشورت قرار نمي‌گيرند؟ در مقابل، اين ديدگاه وجود دارد كه وقتي امريكا از آن سوي اقيانوس‌ها در منطقه دخالت مي‌كند، وقتي فلسطين مساله همه كشورهاست، چگونه مساله ايران نيست؟ اگر از حق انتخاب مردم ايران سخن گفته مي‌شود، چرا از اين حق براي مردم فلسطين دفاع نشود؟ بسياري كه خود از منتقدين ايراني محسوب مي‌شوند بر اين باورند داستان فلسطين حكايت يك مظلوميت تاريخي است كه بايد آن را جدا از سياست‌هاي داخلي حكومت‌هاي ديگر فهميد و نبايد حقانيت فلسطين را با عملكرد داخلي حكومتي ديگر سنجيد؟ مي‌توان منتقد حكومت‌ها بود اما در كنار فلسطين ايستاد. اين وظيفه نخبگان است كه تفكيك اين‌گونه امور را براي جوانان تسهيل كنند.

اين ديدگاه وجود دارد كه اسراييل مشغول انتقام از مردمي بي‌پناه است كه سرزمين‌شان اشغال شده است. بلاتكليفي در اين امور بي‌معناست. در اموري مي‌توان بلاتكليف بود كه اساس مساله بلاتكليف باشد. انسانيت را كه نمي‌توان بلاتكليف و سياسي دانست؟ امريكا مصوب كرده است كه ۱۴ ميليارد كمك تسليحاتي روانه اسراييل كند. اين اسلحه‌ها قرار است چه كند؟ اگر اين ۱۴ ميليارد دلار فقط كيسه‌هاي اسكناس بود و از آسمان بر سر مردم ريخته مي‌شد، چه بسا تعدادي كشته و مجروح برجاي مي‌گذاشت، چه رسد به آنكه قرار است بمب شود و هر جنبنده‌اي را هدف بگيرد و زمين را در آتش بسوزاند و قلب جنين را در رحم مادر از هم بدرد. باريكه غزه در كجاي جغرافياي نظامي جهان، هدفي است كه تسخير آن افتخار داشته باشد و از چه امكانات دفاعي برخوردار است كه فتح آن غرور داشته باشد؟ آيا غزه از يك ارتش كلاسيك فوق پيشرفته يا گنبد آهنين برخوردار است؟ اين دفاع غزه است كه موجب بهت عالم و تحقير يك ارتش تا بن دندان مسلح است. ناو هواپيمابر و تانك‌هاي فوق پيشرفته و ميلياردها دلار پول و محاصره غزه از زمين و هوا و دريا و منع آب و غذا و دارو، عبور از حيثيت نظامي است نه قدرت‌نمايي نظامي. بعيد است كسي اين را شرافت بداند.

نتانياهو گفته است: «ما كودكان نور و آنها كودكان تاريكي‌اند. ما جبهه انسانيت و آنها جبهه حيوانيتند.» چنين ديدگاه نژادپرستانه‌اي جان هزاران انسان بي‌گناه و كودكان و مادران را به خطر انداخته و تجربه نشان داده احتمال كشتار جمعي وجود دارد و در صورت سكوت جامعه بين‌المللي اين احتمال فزوني مي‌يابد. اين جنگ دير يا زود به پايان خواهد رسيد. براي انسان‌هاي آزاده و جريانات سياسي جهان مهم است كه در چنين بحران‌هايي كجا ايستاده‌اند. منطقا اين يك مولفه هويتي و آزمون فلسفه وجودي، وجدان اخلاقي و تعهد به شعارهاي هر جريان و فردي است.

برخي صحنه‌ها لغزنده است. جنگ هم قوانين و اخلاقي دارد. در جنگ‌ها تعرض به بي‌گناهان از هر دين و مرام و نژاد محكوم است و بايد به ‌شدت مراقبت شود. هر فرد و جريان بايد از خود بپرسد كه آيا مساله بنيادي او انسانيت، شرافت و عدالت است؟ نكند بعضا آنقدر كه به مظلوم سخت گرفتيم به ظالم كاري نداشته‌ايم و آنقدر كه غصه ظالم را خورده‌ايم، غصه مظلوم نخورده‌ايم؟

بايدن به محض ورود به اسراييل گفت: «من يك صهيونيست هستم.» ما كيستيم؟

ادامه دارد ...

والسلام و رحمه‌الله بركاته

ابوالفضل فاتح

اول آبان ۱۴0۲ 


  شرايط داخلي رژيم صهيونيستي و موقعيت سست نتانياهو از ملاحظات ديگر است كه در جمع‌بندي براي حمله زميني به غزه موثر خواهد بود. احتمال تلفات بالا و سرنوشت اسيران بين‌المللي و اسراييلي نيز مزيد بر علت است.
  در موضوع اخير فلسطين، غرب و اسراييل با دشواري‌هاي بزرگ‌تري مواجه شده‌اند. اين‌بار نه تنها ايران، بلكه در همراه كردن ديگر كشورهاي اسلامي كه با آنها رابطه سنتي داشته‌اند، موفقيتي نداشته‌اند و تلاش آنها براي بازنمايي حماس به عنوان داعش جديد مورد قبول كشورهاي مسلمان و افكار عمومي جهان قرار نگرفت.
  حضور مردم در غزه از ظرفيت‌هاي مثبت براي حماس و موانع جدي براي اسراييل است گرچه خسارات جبران‌ناپذيري به مردم غيرنظامي وارد شده و مي‌شود. حماس داراي ريشه‌هاي اجتماعي و سياسي و مذهبي در بطن اين منطقه و داراي عقبه در اخوان المسلمين به ويژه در مصر و تركيه است.
   آسيب‌پذيري اسراييل در جبهه جنوبي نيز سبب شده است كه در حال حاضر مايل به گشودن جدي جبهه شمالي نباشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون