دموكراسي شهري، مادر دموكراسي ملي است
زهرا نژادبهرام: رويكرد مديران به زنان جداسازي است
گروه سياسي
مراسم رونمايي از كتاب «زنان در شهر» نوشته زهرا نژادبهرام با مقدمه عباس آخوندي در محل ساختمان «مجموعه رسانهاي اعتماد» با حضور زهرا نژادبهرام (نويسنده)، عباس آخوندي (فعال سياسي و كارشناس حوزه شهري)، الياس حضرتي (صاحب امتياز مجموعه رسانهاي اعتماد) و بهروز بهزادي (مدير مسوول روزنامه اعتماد) برگزار شد.
عباس آخوندي در مراسم رونمايي از كتاب «زنان در شهر» با اشاره به اينكه با اثر ارزشمندي رو به رو هستيم، گفت: «كتاب مجموعه مقالات و يادداشتهاي جالب و خواندني دارد. بحثي كه براي ايرانيان در حوزه شهرسازي مهم است، تحولي است كه در زندگي شهري رخ داده و بايد آن را درك كرد. شهرهاي ايران اساسا براي كسب و كار مردانه طراحي شده است نه براي حضور اجتماعي زنان. البته اين فقدان فقط مختص ايران نيست، در بسياري از كشورهاي جهان هم تا قرون نوزدهم و اوايل قرن بيستم، شهرها براي حضور اجتماعي مردان طراحي شده بود. اين حرف و اين بحث، شعاري نيست. وقتي شهري را براي حضور اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي مردان طراحي ميكنيد، اساسا مسائل زيباشناسي، حمل و نقل، طراحي شهري، سازمان اجتماعي، نظام حكمروايي و حقوق شهروندياش متفاوت خواهد بود. اگر قرار است حضور اجتماعي زنان در شهرها ارتقا پيدا كند بايد يك بار ديگر همه مسائل شهرها از نو بازنگري شود. البته اين روند به صورت اتفاقي و دستوري رخ نميدهد و نيازمند آگاهي اجتماعي و تحول تاريخي است. اما نبايد فراموش كرد كه اين مساله، بسيار مهم و كليدي است.»
آخوندي با اشاره به دوران حضورش به عنوان وزير راه و شهرسازي دولت روحاني ادامه داد: «اكثر وزارتخانهها مشاور امور زنان دارند، زماني كه من به عنوان وزير راهي وزارت راه و شهرسازي شدم، از مشاور امور زنان پرسيدم: شما براي زنان چه ميكنيد؟ گفتند: روز زن را جشن ميگيرند، به خانمها يك كيف و چادر هديه ميدهند، نهايتا يك سكه هم كنار آن ميگذارند و... از آنها پرسيدم: بعدش چه؟ گفتند: «هيچي ديگه ميريم تا سال بعد!» اما مساله اين است كه بايد به گونهاي برنامهريزي كرد كه وقتي يك خانم ايراني ميخواهد از تهران با وسيله نقليه عمومي به كهريزك برود، بتواند با خيال راحت و در يك محيط امن اين مسير را طي كند. بايد ديد آيا ميتوان به شوهر و پدر اين خانم تضمين داد كه با وسيله نقليه عمومي ساعت 10 و 11 شب به راحتي رفت و آمد كند؟ آيا ميتوان رابطه حمل و نقل را با مساله زنان به درستي ترسيم كرد؟ يك نمونه واقعي ديگر كه براي من در آن ايام بسيار مهم بود در جريان سفرم به شيراز نمود پيدا كرد. قرار شد براي افتتاح راهآهن اصفهان - شيراز راهي شيراز شوم. وقتي به محل ايستگاه راهآهن رسيدم، متوجه شدم ايستگاه راهآهن حدود 10 كيلومتري شهر شيراز، روبهروي شهر جديد صدرا قرار گرفته است. اين ايستگاه را كنار جاده قرار داده بودند. من به مديران راهآهن گفتم اگر دختر خودتان دانشجوي شيراز باشد، آيا حاضريد دخترتان سوار قطار شود و ساعت 11 شب كنار جاده تا شيراز را كنار خيابان ماشين بگيرد؟ ممكن است براي مردان و پسران مساله مهمي نباشد كه كنار جاده بايستند و ماشين بگيرند، ولي براي زنان اين موضوع به يك معادله بدل ميشود. نمونه ديگر بازديدهايي است كه من از فرودگاههاي كشور داشتم. همواره از مسيرهاي عادي فرودگاهها رفت و آمد ميكردم.» او گفت: «يك بار به يكي از مسوولان فرودگاه گفتم در شرايطي كه در كشورمان اين اندازه بحث درباره حمايت از نهاد خانواده، فرزندآوري و... ميشود، اگر يك زن ايراني بخواهد در فرودگاه به بچه نوزاد خود شير بدهد، آيا جايي براي اين امر در نظر گرفته شده است؟ منظورم از اين مثالها توجه كردن به مجموعه ريزهكاريها و مسائلي است كه مسائل زنان با آن دست به گريبان هستند. وقتي شهر از نظر مردانه نگاه شود تفاوتهاي جدي دارد با زماني كه موضوعات از منظر زنان نگاه شود. بنابراين نگاه به شهر از ديد زنانه موضوعي فانتزي و انتزاعي نيست، بلكه امري واقعي و كليدي است. اگر قرار باشد وارد فرآيند حل و فصل واقعي مشكلات مردم شويم و از غوغاي سياست به واقعيتهاي زندگي مردم ورود كنيم ريزهكاريهاي بسياري وجود دارد.» مثلا بايد بدانیم تعداد خانوادههاي تك والديني، بسيار زياد شده است. آيا دسترسي به مسكن مطمئن با خانمي كه سرپرست خانوار است به همان راحتي است كه يك مرد واحدي را در اختيار ميگيرد؟ تمامي اين مسائل از ديد طراحي شهري و خدمات شهري مطرح شدند. اما از ديدگاه كاربري و زيباشناسي هم مشكلات عديدهاي وجود دارد. بسياري از ساختمانها در تهران و ساير شهرهاي ايران، بيشتر براي تجارت ساخته شدهاند و براي زندگي نيستند. به اندازه قيافه شهرهاي ايران عبوس و خشن است كه انگار به صورت شهروندان سيلي بزند. انسان حس لطافت و زيبايي از شهر ندارد. اين گونه است، چون قرار است سانت به سانت شهر به فروش برسد و گروهي تاجر مخاطب آن هستند. از منظر زيباشناسي شهر فاقد فضاي لطيف و سرزنده است.
حكمروايي شهر و زنان
آخوندي در بخش ديگري از اظهارات در اين مراسم با اشاره به اهميت موضوع حكمروايي شهر و مساله زنان يادآور شد: «كتاب زنان در شهر از اين نظر مهم است چون درباره زندگي در شهر صحبت ميكند. به نظر من دموكراسي شهري، مادر دموكراسي ملي است. يكي از مشكلات اساسي ما در ايران آن است كه دموكراسي شهري تجربه نشده و يكسره تلاش شده دموكراسي ملي تجربه شود. اين امر يكي از حلقههاي مفقوده تحقق دموكراسي در ايران است. مردم نخستين گزارهاي را كه از منظر دموكراتيك ميتوانند حس كنند، دموكراسي شهري است. اينكه مردم ببينند تا چه اندازه در محل خود قدرت حضور دارند. من معمولا در زمان مسووليت به محلههاي شهر سر ميزدم تا اين گفتمان را منتقل كنم. روزي به شهرك اكباتان رفتم. اين مجتمع بسيار ويژه است. 75 هزار نفر در آن سكونت دارند و خودش در سطح يك شهر است. سبك زندگي خاصي هم در آنجا حاكم است؛ 13 بلوك ساختماني است؛ هر بلوك ساختماني براي خود مديريت بلوك دارد كه توسط ساكنان انتخاب شدهاند. اين 13 بلوك يك مجمع هماهنگي هم درست كردهاند تا رتق و فتق امور را پيگيري كنند. يك نظام ارتباطي هم براي خود تعبيه كردهاند و با هم در ارتباطند. نكته جالب آن است كه اين شبكه واقعيت خارجي دارد و همه مسائل اين مجتمع بزرگ ر ا هماهنگ ميكند. اما وضعيت نظام رسمي چيست؟»
آخوندي ادامه داد: «نظام رسمي يك شهرداري است كه اكباتان بخشي از منطقه ديگري است. مكان مديريت شهري آن در جايي جدا از محله اكباتان است و مدير آن مثلا از نظامآباد يا هر نقطه ديگر انتخاب ميشود و هيچ حسي نسبت به اين مجموعه ندارد. يعني نظام رسمي فقط به دنبال عوارض و پول است و اكباتان را يك منطقه ناسازگار ميداند. مديران شهري دستفروش ميبرند تا مانع در رفت و آمد مردم ايجاد كنند و نهايتا به دنبال حالگيري از مردمند! اين بحث برآمده از فقدان دموكراسي شهري در ايران است. اگر دموكراسي شهري وجود داشت، حداقل يك شهرداري جدا براي اين شهر در نظر گرفته ميشد. جالب اينجاست كه مردم به بلوك مديريتي اكباتان با ميل و رغبت پول ميدهند، اما به شهرداري پول نميدهند، چون احساس ميكنند شهرداري جيب آنها را ميزند. در واقع شهرداري نه تنها كمكي نميكند، بلكه زمينهاي اكباتان را به برخي مالها داده است. اين يك نمونه از وجود فاصله نظام حكمروايي رسمي شهري و حكمروايي محلي - اجتماعي است.» اين فعال سياسي خاطرنشان ميكند: «يكي از تلاشهاي مهم در اين خصوص شوراياريها بود. تجمعاتي غيررسمي كه از قديم در محلات شكل ميگرفتند و بسيار عينيتر از نظام رسمي شهرداريها عمل ميكردند. نهايتا سيستم به جاي حمايت از اين ساختار رفتند ثابت كردند كه اين شوراياريها غيرقانوني بوده و بايد منحل شوند. اين برآمده از چالش دموكراسي شهري و انتقال به دموكراسي ملي است. دموكراسي اساسا از شوراياريها آغاز ميشود. شهري مانند تهران نيازمند شورايي خاص در هر منطقه تهران است. در ادامه ميشود شوراي كلانشهر تهران را ايجاد كرد. شهرهايي چون پاريس، لندن و... اين گونه اداره ميشوند. بنيان دموكراسي، دموكراسي شهري است اما ما در ايران به دنبال هبوط به دموكراسي ملي هستيم بدون اينكه تجربه دموكراسي شهري را از سر گذرانده باشيم.»
آخوندي با اشاره به اينكه حسن اين كتاب آن است كه اولا مفهوم شهر را به ميان آورده است، بعد مفهوم حكمروايي را مطرح كرده و نهايتا هم به نظام سريع شهرنشيني ايران اشاره كرده است، گفت: «نظام شهرنشيني ايران طي 6 دهه، حدودا 10 برابر شده است. جمعيت شهري ايران در 1335 حدود 5 ميليون و 900 نفر بوده و در سال 95 خورشيدي به 59 ميليون نفر ميرسد. در يك سرعت وحشتناك اين شهرنشيني افزايش يافته است. شهرهايي كه حتي از ارائه خدمات به مردان محروم است. در اين مسير ما هم نظام حكمروايي شهري را فراموش كردهايم، هم مفهوم شهر را از ياد بردهايم و هم نگاه زنانه به شهر را كنار گذاشتهايم. اين كتاب هرچند به ظاهر تجربههاي خردي دارد و حرفهاي سادهاي ميزند، اما با زندگي واقعي اجتماعي مردم سر و كار دارد و اين مهم است. در مقدمه تلاش كردم از نظر تئوريك و نظري موضوعات مرتبط با اين گفتمان كلي را شرح بدهم. زحمت اصلي كتاب را خانم دكتر نژادبهرام و مجموعه رسانهاي اعتماد كشيدهاند و 2 سال زمان صرف آن كردهاند. به نظرم اين كتاب هم از نظر اجتماعي، حكمروايي شهري، حمل و نقل و... قابل استفاده است. البته در ويرايش اين كتاب كمي شتاب به خرج داده شده كه در چاپهاي بعدي بايد اين ايرادها هم برطرف شود.»