• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5615 -
  • ۱۴۰۲ دوشنبه ۸ آبان

علي صاحبي، روان‌شناس:

اكنون در اميدواركننده‌ترين مرحله تاريخ ايران هستيم

سعيد دهقاني

وقتي مي‌پرسند آيا به جامعه ايران اميد داريد، پاسخم اين است كه بسيار اميدوارم. اين را هم اضافه مي‌كنم كه ايران از دوره هخامنشي تا به اكنون، هيچ‌گاه شرايطي به اين خوبي نداشته است كه به آن اميدوار نباشم. اين جمله‌ها را دكتر علي صاحبي در نشستي با عنوان «كنش‌گري مدني و مساله اميد» بيان كرد. اين نشست هفتادمين جلسه از سلسله جلسات گفتار و انديشه بود كه در دفتر حزب اتحاد ملت ايران اسلامي، شعبه فارس برگزار شد. 

      
دكتر صاحبي گفت: امروزه بسياري از اميد صحبت مي‌كنند، مثلا مي‌گويند «من اميدوارم» يا «ديگر اميدي به آينده ايران نيست.» اين درحالي است كه اگر از آنها بپرسيم اميد چيست، تعريف واضح و روشني از آن ندارند. «اميد» يك مفهوم قابل اندازه‌گيري است و پژوهش‌هاي گسترده‌اي روي آن شده است. همانند مفاهيمي مانند «تفكر مثبت» و «مثبت‌انديشي» انتزاعي نيست. اميد مفهومي سنجه‌پذير است، به اين معنا كه مي‌توان آن را اندازه گرفت. مهم‌تر اينكه تعريف مشخص و واضحي دارد: اميد، باور داشتن به نتايج مثبت براي وقايع آينده است. صاحبي افزود: اميد يك مثلث است كه سه مولفه اضلاع آن را مي‌سازند: نخستين مولفه هدف است. ركن دوم، عامليت يا انگيزه نام دارد. مسير نيز سومين مولفه اميد است كه خط اتصال ميان هدف و عامليت محسوب مي‌شود. پس در مجموع مي‌توان گفت كه «اميد» باهمستانِ انگيزه، مسير و هدف است. البته ريزمولفه ديگري نيز وجود دارد و آن «مسير جايگزين» است. در اين مسير، براي اينكه هدف كم‌رنگ و كم‌ارزش به نظر نيايد بايد موانع را شناسايي كرد. بايد برنامه‌هايي تنظيم كرد تا اگر شخص به مانع برخورد، بتواند از مسيرهايي جايگزين راهش را ادامه دهد. حداقل دو مسير جايگزين بايد درنظر گرفته شود.  اين انديشمند ايراني با اشاره به تاريخ استبداد در ايران گفت: مطالعه شاهنامه مي‌تواند به فهم روان‌شناسي جمعي ايرانيان كمك كند. در اين اثر سترگ مي‌خوانيم كه ايرانيان از ديرباز خواهان عدل‌گستري و دين بِهين بوده‌اند. شاهان را از سرير قدرت به پايين مي‌كشيدند تا شاهي كه «عدل بگستراند» و دين درست را پيشه كند جايگزين كنند. اما چون برنامه‌اي براي آنچه مي‌خواسته‌اند نداشتند، همواره زنجيره استبداد تكرار مي‌شده است. اگر هدف عدل‌گستري بوده، بايد مسير و انگيزه هم وجود داشته باشد كه در تاريخ ايران چنين نبوده است. به اين ترتيب كه مردم عليه يك حاكم مستبد قيام مي‌كردند و مستبدي ديگر را بر سرير قدرت مي‌نشاندند. با همه اينها، فرهنگ‌سازي براي شناساندن مسير رسيدن به هدف كارساز بوده است. به همين خاطر است كه به آينده اجتماعي ايران اميدوارم. وي در ادامه اين نشست گريزي به مفهوم اميد در ذهنيت كنشگران اجتماعي زد و گفت: شماري از كنشگران اجتماعي معناي هدف را با رويا اشتباه مي‌گيرند؛ هدف مي‌بايست هوشمندانه، معنادار، واقع‌گرايانه و قابل اندازه‌گيري باشد. افزون بر اين، در بسياري از مواقع، كنشگر اجتماعي كنشي انجام مي‌دهد كه موثر نيست. به جاي اينكه شرايط را بهتر كند، بدتر مي‌كند. گاهي نيز كنشگر اجتماعي كاري مي‌كند كه اساسا غيراخلاقي است. به اين معنا كه در ظاهر ممكن است شرايط را بهتر كند اما هزينه‌هاي زيادي را بر دوش گروه‌هاي ديگر مي‌گذارد. همچنين گاهي كنشگر اجتماعي كاري مي‌كند كه هم غيرموجه است و هم غيراخلاقي است. بخشي از كنشگري اجتماعي اين است كه آگاهي از تغيير داشته باشد. كنشگر اجتماعي بايد آفرينش ذهني داشته باشد. به اين معنا كه تصويري از آنچه مي‌خواهد داشته باشد. در اين صورت است كه آفرينش ذهني را به آفرينش عيني تبديل كند.  وي با اشاره به تلاش‌هاي ناكام برخي كنشگران اجتماعي ايران گفت: نمونه آشناي كنشگري‌هاي نادرست اجتماعي، حمايت بدون‌ برنامه‌ريزي از كودكان كار است. برخي از اقشار جامعه توسط NGOها و موسسات خيريه حمايت مي‌شوند و به موقعيت‌هاي اجتماعي مطلوبي مي‌رسند، اما چون زمينه فكري آنها همچنان همان چارچوب گذشته است نبايد هميشه به اين پيشرفت‌ها دل‌خوش بود. براي مثال فرض كنيد كودكي با حمايت خيريه‌ها به مدرسه‌هاي نمونه ‌كشوري راه مي‌يابد و وارد دانشگاه مي‌شود. در دانشگاه نيز از سهميه‌هاي ويژه و امتيازهاي خوبي برخوردار مي‌شود. اما همين شخص اگر به خوبي پرورش فكري نيافته باشد و مسووليت‌پذيري را ياد نگرفته باشد، سطح توقعاتش فرا مي‌رود تا جايي كه خود را تافته‌اي جدابافته مي‌پندارد. چنين افرادي نه تنها در جامعه به سختي زندگي خواهند كرد، بلكه زندگي خود را نيز از كوران حوادث روزگار نمي‌توانند بيرون آورند. در سالياني كه به عنوان معلم در دانشگاه‌هاي ايران و خارج از كشور تدريس كرده‌ام، به فراواني با چنين نمونه‌هايي روبه‌رو بوده‌ام. پس بايد درنظر داشت كه كنشگري اجتماعي بايد براي آينده فكري جامعه نيز برنامه داشته باشد. كنشگري اجتماعي تغيير موقت يك وضعيت اسف‌بار به وضعيتي معمولي نيست؛ چراكه ممكن است همان وضعيت معمولي به جاي نخست خود سقوط كند. كار كنشگر اجتماعي مي‌بايست برمبناي برنامه دقيق و شناخت هدف باشد. مثلا اگر هدف يك كنشگر اجتماعي اين باشد كه افزون بر وضعيت معيشتي يك گروه اجتماعي، روحيه استقلال مالي و خلاقيت‌ در درآمدزايي را نيز در آنها تقويت كند در كار خود موفق بوده است. لكن اگر كار خود را محدود به بهبود موقت شرايط اقتصادي همان گروه كند، مي‌توان آن را نمونه يك كنش‌گري اجتماعي غيرموثر دانست. اين روان‌شناس شناخته‌شده كشور در ادامه گفت: اگر بخواهيم سه مولفه اميد را براي جامعه كنوني ايران بررسي كنيم درمي‌يابيم كه تغييرات شگرفي در عرصه اجتماعي رخ داده است. اين تغييرات بر آينده هدف، مسير و عامليت جامعه بوده است. لذا فارغ از نقش كنشگران اجتماعي، تصوير آينده ايران اميدواركننده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون