درباره سيستم نادرست انتخاب بازيگر در ايران
استعدادها، قرباني نگاه بازاري
مسعود ميرطاهري سالهاست علاوه بر فعاليت حرفهاي به عنوان بازيگر، اين هنر را تدريس ميكند. بنابراين نظر و تحليل او درباره اوضاع و احوال بازيگري امروز سينماي ايران ميتواند دقيق و كارشناسانه باشد. از او ميپرسيم كه چرا در تنوع و تعداد ستارهها و بازيگران جوان نقشهاي اصلي و مكمل محدوديت داريم و هرچند سال يك بار عده محدودي اضافه ميشوند. پس خروجي اينهمه دانشگاه و كلاس بازيگري چيست؟ ميرطاهري اين مساله را يكي از جديترين معضلات بازيگري سينماي ايران ميداند و ميگويد: هنوز افراد 45 و 50 ساله را با گريم تبديل به بازيگران بيست و سيساله ميكنند و بيشتر اين بازيگران نقش جوان اول فيلمها را بازي ميكنند. علت اصلي اين تكرار و عدم حضور بازيگران خوب تازهنفس، سيستم نادرست است. در كشورهاي پيشرفته، كمپانيهاي فيلمسازي موظف هستند از استوديوهاي بازيگري مثل اكتورز استوديو، استلا آدلر، مايزنر و ... بازيگران را انتخاب كنند. آنها نميروند از دخترخاله و پسرخاله و از كوچه و خيابان بازيگر انتخاب كنند، به جز در مواردي استثنايي مثل «هري پاتر» كه ممكن است براي انتخاب بازيگران كمسن و سال فراخوان بدهند يا سراغ روشهايي به جز مراجعه به استوديوها بروند. آنجا با يك پروسه كارساز، كارآفرين و درآمدزا در بازيگري مواجهيم و مدارس و استوديوهاي بازيگري و كمپانيهاي فيلمسازي در يك بده و بستان كار خودشان را به بهترين شكل انجام ميدهند و به اين ترتيب مرتب بازيگران جوان و مستعدي وارد چرخه سينما ميشوند. اما اينجا همهچيز روي هواست و برخي دستياران كارگردانها در سينما بيشتر از دوستان و آشنايان بازيگر انتخاب ميكنند. يعني ما با يك سيستم از هم پاشيدهاي در انتخاب بازيگر طرف هستيم. خيلي وقتها به دوستان دستيارم ميگويم سري هم به كلاسهاي بازيگري بزنيد. بعضي از تهيهكنندهها جسارت وارد كردن چهره تازه را به سينما ندارند. آنها فقط بازاري به قضيه نگاه ميكنند. ميگويند اين بازيگران جوان كه شناختهشده نيستند و پولي از آنها درنميآيد. براي همين ترجيح ميدهند همان بازيگر 45 ساله را تبديل به بازيگري 30 ساله كنند. در چنين وضعيتي و براي مقابله با اين سيستم نادرست، در بخشي از كلاسها به هنرجويانم آموزش ميدهم چگونه كارآفرين خودشان باشند و فرصت و امكان انتخاب شدن از سوي پروژهها را براي خود ايجاد كنند.