سرمايههاي انساني است كه به سينما معنا ميبخشد
شاهپور محمدي
در خبرها آمده بود كه مسوولان سازمان سينمايي با افتخار تمام از ساخت سالن سينما در شهرهاي مختلف سخن ميگويند و آقاي وزير هم اعلام ميكنند كه در دولت حمايت كافي از صنعت سينما وجود دارد.
معلوم نيست كدامين حمايتها در دو سال گذشته از سينما و سينماگران و صنعت سينما صورت گرفته كه ما از آن بيخبريم؟
آيا سالنهاي قديمي تعطيل شده كه جزو ميراث فرهنگي كشور محسوب ميشوند و مدام در حال تخريب يا تبديل به پاساژ هستند، حفظ و احيا شدهاند كه هماكنون از ساخت سالنهاي جديد صحبت ميشود؟
اگر به هر دليلي ساخت سالن در اولويت قرار دارد، لطفا بفرماييد اين ساخت و سازها براي كدامين صنعت سينما و كدامين توليدات فرهنگي فاخر صورت ميگيرند؟
آيا شده يكبار در رسانهها در مورد محتواي نازل فيلمهاي توليد شده در دو سال گذشته صحبت كنيد و به آسيبشناسي آنها بپردازيد و برايتان سوال شود كه چرا محتواي فيلمهاي توليدي به چنين مسيري ختم شدهاند؟
اگر منظورتان از سينما همين فيلمهاي ضعيفي است كه در دوره شما ساخته شده و ميشوند، نام آن صنعت سينما نيست.
مشكل سينماي ايران در حال حاضر كمبود سالن براي سينماي بيمحتواي آن نيست، بلكه ۶ هزار سرمايه انساني عضو خانه سينماست كه با هزار و يك گرفتاري دست به گريبانند و مدام هم مشكلاتشان رسانهاي ميشود، اما دريغ از اندكي توجه، حركت و عمل!!
عوض رسيدگي به مطالبات اوليه و اساسي اين پتانسيل بزرگ انساني كه به دليل فشارهاي اقتصادي روزبهروز كمرشان خميده، افسرده و نااميد ميشوند، به مسائل فرعي و حاشيهاي پرداخته ميشود...!!
سينماگر قبل از هر چيز نيازمند آرامش فكري، رواني و اقتصادي است تا بتواند انديشه كند و فيلمهاي مربوط به سالنهاي شما را بسازد و تامين كند.
خود فيلمساز فراموش شده، اما از ساخت سالن براي نمايش فيلمهاي او گفته ميشود.
عجب سياستي...!!
ظاهرا مديريت سينما و وزارت فرهنگ هنوز نميدانند كه سينما با سرمايههاي انسانياش سينماست و فراموش شدن اين سرمايهها، يعني بياعتنايي به ستونها و زيرساختهاي اصلي سينماي كشور.
بدون توجه به زندگي و آرامش اين سرمايههاي عظيم فكري، هر حركتي به نام فرهنگ و هنر در اين كشور بخواهد انجام پذيرد، بينتيجه و بيحاصل خواهد بود.
در شرايط اسفناك اقتصادي موجود كه اكثريت فعالان عرصه سينما به سختي روزگار ميگذرانند، هر كار عمراني و برگزاري هر نوع همايش و دورهمي و جشن و جشنواره و... امري تشريفاتي و غيرضروري است.
مديران فرهنگ كشور، بايد اولويتها را به درستي تشخيص دهند.
در دوسال گذشته هيچ نوع حمايت درخور توجهي براي رشد و تعالي اقتصاد سينما و سينماگران اين كشور انجام نشده است.
هنرمندان سينما در تامين اجاره و رهن مسكن و... دچار مشكلند و مدام با تشويش و نگراني زندگي ميكنند، آنگاه مديران فرهنگي از تزريق سرمايه براي ساخت سالن صحبت ميكنند .
هيچ كس مخالف داشتن سالنهاي سينماي نوساز و زيبا در اين كشور نيست .
اما چه زماني؟
و در چه شرايطي؟
منابع مالي متعلق به حوزه فرهنگ كشور ابتدا بايد براي زيرساخت و رفاه اقتصادي هنرمندان صرف شوند.
در شرايطي كه هنرمند سينما در تامين حداقلهاي زندگي خود با مشكل مواجه است، ورود به ديگر مباحث فرهنگي به شوخي بيشتر شبيه است .
سرمايهگذاريهاي فرهنگي در اين كشور بايد بر اساس اولويتها صورت گيرند نه سياستها.
توجه به ارتقاي سطح زندگي هنرمندان بايد در رديف اول توجه و به دور از هرگونه شعارزدگي قرار گيرد، بعد از گذر از اين مرحله مهم، ميتوان در مورد اهميت ديگر حوزههاي فرهنگي كشور اعم از سالنسازي و غيره به بحث و گفتوگو نشست.
آقاي وزيري كه چنين خبرهايي را در گراني و شرايط تورمي، سردرگمي و عصبي جامعه رسانهاي ميكنند، از نظر خود چنين ميپندارند كه به جامعه فرهنگي كشور خدمت ميكنند، غافل از اينكه سوءتفاهم بزرگي را بين اصحاب فرهنگ و هنر ايجاد ميكنند!!
شايد هم تصور ميكنند صندوق اعتباري هنر، تمامي مشكلات هنرمندان را يكجا حل كرده و فقط مانده كه به مشكل ساخت سالن بپردازند...؟!!
در شرايط اسفناك موجود، بردن سرمايه به بخشهاي عمراني كشور، هيچگونه توجيهي نميتواند داشته باشد.
جناب آقاي وزير كه همواره شرايط فرهنگي كشور و مخصوصا حوزه سينما را آرام و بدون هيچ مشكلي توصيف ميكنند، لطف كنند توضيح دهند كه از ميزان گرفتاريهاي اهالي سينما چقدر اطلاع دارند؟
يكبار شده بروند خانه سينما و رو در روي اعضاي صنوف مختلف بنشينند و از گرفتاريهايشان سوال كنند؟
مستندساز و منتقد