• ۱۴۰۳ جمعه ۱۱ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5619 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۱۳ آبان

تاملي درباره رابطه استادي و شاگردي در ايران

خيانت به خود و ديگري

حميدرضا محمدي

يادداشت كوتاه حاضر ناظر بر مشاهده‌اي آسيب‌شناسانه است از رابطه چهره متخصص (بخوانيد دكتر، استاد، فعال) و دنبال‌كننده (بخوانيد شاگرد، علاقه‌مند، نوچه). اما براي روشن شدن جزييات اين وضعيت، به‌طور نمونه حوزه فلسفه براي كودكان را برگزيده‌ايم كه مي‌توان آن را به حوزه‌هاي ديگر نيز تعميم داد.

بيش از دو دهه از ورود و معرفي برنامه فلسفه براي كودكان در ايران مي‌گذرد و در چند سال اخير به واسطه فعاليت بيشتر اساتيد و فعالان اين حوزه، برگزاري كارگاه‌هاي تربيت مربي و همچنين گسترش شبكه‌هاي اجتماعي بر علاقه‌مندان و دنبال‌كنندگان اين برنامه نيز افزوده شده است.

لازم به تذكر نيست كه ورود و گسترش اين برنامه در ايران بسان بسياري از مفاهيم وارداتي با چه چالش‌ها و مسائل بسياري روبه‌رو است، اما به‌زعم نگارنده يكي از مهم‌ترين اين مسائل، رابطه اساتيد و دنبال‌كنندگان اين برنامه است كه يادداشت حاضر سعي دارد كوتاه به مسووليت و خطاهاي هر دو طرف اين معادله به يكسان بپردازد.

 

بت‌سازي

ابتدا به دنبال‌كنندگان بپردازيم. با توجه به آنكه اساتيد معتبر موجود در حوزه‌ فبك به سختي به تعداد انگشتان دو دست مي‌رسد، علاقه‌مندان اين برنامه به ناچار سراغ همين جمع قليل مي‌روند و باتوجه به جديد بودن و خاص بودن اين حوزه استادي را براساس معيارهاي شخصي برگزيده و به خيل علاقه‌مندان و دنبال‌كنندگان او مي‌پيوندند. البته در اين موضوع اشكالي به نظر نمي‌رسد وجود داشته باشد، اما مساله زماني خود را نشان مي‌دهد كه اين دنبال‌كنندگان، سخنان و ديدگاه‌هاي استاد مذكور را دربست پذيرفته و نصب‌العين مي‌كنند و در بسياري از آنها چون و چرا نمي‌كنند و به قول معروف در قبال آن نقادانه عمل نمي‌كنند.

چون و چرايي كه به آن تفكر نقادانه گفته مي‌شود و برنامه فبك در كنار تفكر خلاق و مراقبتي (كه تكميل‌كننده هم هستند) منادي ارتقاي آنهاست. چنين افرادي نگاهي سياه و سفيد دارند و معتقدند استاد منتخب آنها اولين و بهترين است و هرچه مي‌گويد و مي‌كند قابل پرسشگري نيست و اين درحالي است كه به قول مرحوم شكيبايي نبايد از كسي بت ساخت، چراكه خيانت به خود و ديگري است، چون خدا مي‌شوند اما خدايي نمي‌دانند و شما آخر سر مي‌شويد كافر به خداي خود ساخته. چنين رويه‌اي نه تنها في‌نفسه مشكل‌زاست بل موجب مساله مهم‌تري آن‌هم در سوي ديگر ماجرا مي‌شود. در ادامه اشاره‌اي به اين مشكل خواهيم كرد.

 

نوچه‌پروري

در ادبيات زورخانه‌اي به جوان ورزشكاري كه زيرنظر پهلواني فن‌هاي كشتي را مي‌آموزد و شاگرد او
به شمار مي‌رود، نوچه مي‌گويند. با تمام كراهتي كه در استفاده از اين واژه داشتم اما آن را بهترين توصيف از وضعيت موجود مي‌دانم. در ايران قديم لات‌ها و محله‌گردان‌هايي كه اسم و رسمي براي خودشان به‌هم زده بودند، ديگر خود مستقيما در دعوا شركت نمي‌كردند، در نتيجه نوچه‌هايي داشتند و غيرمستقيم و از طريق هدايت آنها وارد دعوا مي‌شدند.

باور آن سخت است، اما در همين حوزه‌ فبك ديده شده كه استادي، شاگردان خود را به سخنراني استاد ديگري مي‌فرستد تا سخنراني او را برهم زده يا در آن اختلال ايجاد كنند. استادي باندي ايجاد كرده و غيرخودي‌ها را به آن راه نمي‌دهد. استادي خود را اولين و معتبرترين در اين حوزه معرفي مي‌كند.

استادي خود را تنها منتشركننده رسمي كتب موجود در اين حوزه معرفي مي‌كند. استادي مضامين غريب و قابل نقدي ارايه داده و در فضاي بسته به خودي‌ها ارايه مي‌دهد و مانع از نقد منصفانه آن مي‌شود.

حتي استادي همه را در بيراهه مي‌بيند و خود را در مسير درست. خلاصه آنكه در اينجا ارتباط دوري وجود دارد. هرچه به چهره‌اي بال و پر غيرفني و بيهوده داده شود، او هم به مناسبت انسان و جايزالخطا بودنش دچار توهم شده و تلاش مي‌كند از اين فرصت به نفع شهرت‌طلبي، نفع مالي، تخريب ديگران و غيره استفاده يا سوءاستفاده كند و اگر فضاي گفت‌وگو و نقد مراقبتي وجود نداشته باشد پاياني بر اين رويه متصور نيست.

در انتها لازم به ذكر است يادداشت كوتاه فوق دغدغه شخصي نگارنده بوده و پيشاپيش بابت چه بسا قضاوت يا مشاهده‌ غيرمنصفانه خود عذرخواهي مي‌كنم و اميدوارم اين يادداشت فتح بابي باشد براي نقد هرچه دقيق‌تر نحوه اجراي برنامه ارزشمند فبك در ايران.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون