محمدحسن نجمي
در حالي كه هنوز دعواي محافظهكاران بر سر نشست «مبنا» ادامه دارد، در اين اردوگاه يك جبهه جديد باز شده است؛ جبههاي ميان شوراي وحدت اصولگرايان و مجلس يازدهم يا به عبارت بهتر، طيف قاليباف.
اين جبهه درگيري جديد را منوچهر متكي، سخنگو و دبير شوراي وحدت اصولگرايان گشوده؛ آتش تهيه اين جبهه نيز سخنان تندي است كه عليه كارنامه مجلس يازدهم بيان كرد.
او كه مدتي ميشود ديگر كاري به موضوعات سياست خارجي ندارد و سررشته كارهاي تشكيلاتي محافظهكاران را در دست گرفته، در نشست هيات عالي شوراي وحدت صحبت كرده و گفته «مردم انتظار دارند بدانند مجلس جديد چه تغييري ايجاد ميكند؟ چه برنامه جديدي دارد و چه حرف تازهاي مطرح ميكند كه ناظر بر حل مشكلات جامعه باشد.»
سخنگوي شوراي وحدت اصولگرايان در ادامه تاكيد كرده كه «مجلس يازدهم عملكرد قابل دفاعي نداشته و همين امر موجب قهر بخشهايي از جامعه با انتخابات و صندوقهاي راي شده است. اكنون ما ميخواهيم آشتي با صندوقهاي راي و انتخابات را با برنامه و راهبرد برقرار كنيم.»
پيدا شدن مخاطب
هرچند اين سخنان متكي به كليت مجلس يازدهم برميگردد، اما خيلي زود مخاطب خود را پيدا كرد؛ اميرحسين يزدانپناه، رييس اداره اخبار مجلس كه از منسوبان تيم قاليباف محسوب ميشود، در توييتر خود متكي را دعوت به مناظره كرد و نوشت: «تاكيد دارد كه در دفاع از كارنامه خوب مجلس انقلابي از بيانات بسيار مهم آقا كمك نگيرم و صرفا مبتني بر كارنامه بحث كنم. منتظر اعلام ايشان هستم».
گرچه متكي هنوز واكنشي به اين دعوت از او براي مناظره واكنشي نشان نداده، اما قابل تصور است كه ماجرا در حد همين تنش لفظي باقي نخواهد ماند و خود را در صفآرايي اردوگاه محافظهكاران نشان خواهد داد.
منوچهر متكي سخنگوي شورايي است كه آن چنان دل خوشي از ائتلافها و اين دست مسائل در بين محافظهكاران ندارد. شوراي وحدت اصولگرايان، يكي از تشكلهاي محافظهكاران است كه بدنه اصلي آن را جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين حوزه علميه قم تشكيل ميدهند. اين شورا در معرفي خودنوشته «مفاد منشور» خود، در سال 1389 به تاييد «برجستگان و نمايندگان خانواده بزرگ انقلاب» رسيده است. نكتهاي كه در اين بين نشانگر حضور «جامعتين» متشكل از جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين حوزه علميه قم در اين تشكل است، امضاي «محمدرضا مهدوي كني» و «محمد يزدي» پاي منشورشان است.
مرحوم «محمدرضا مهدوي كني» دبيركل جامعه روحانيت مبارز و مرحوم «محمد يزدي» دبير جامعه مدرسين حوزه علميه قم بودند.
در حال حاضر مصطفي پورمحمدي دبيركل جامعه روحانيت مبارز است كه در ماههاي اخير فعالانه در رسانهها حضور دارد. دو ماه پيش، مصطفي پورمحمدي رييس شوراي وحدت نيروهاي انقلاب اسلامي در يك نشست داخلي تشكل متبوعش گفته بود كه «افراد توانمند و شايسته بايد شناسايي شوند. ذهن خود را نبايد با بگو مگوهاي سياسي درگير كنيم. هنر يك تشكيلات قوي اين است كه افراد شايسته را شناسايي كند، آنها را به ميدان بياورد و در معرض راي و رقابت در انتخابات قرار دهد».
او تصميم براي ائتلاف با ساير گروههاي محافظهكاران را موكول به هفته منتهي به انتخابات كرده و گفته بود «در مورد ساختار و تركيب كانديداها در فهرست نهايي تهران لازم است بحثها و تبادل نظرهايي داشته باشيم.»
بستن شمشير از رو
اظهارنظر متكي درباره مجلس يازدهم، احتمالا بايد به اتفاقاتي برگردد كه چند روز قبل از آن، در حرم بنيانگذار انقلاب اسلامي رخ داده است. عصر پنجشنبه سوم آبان، همايشي تحت عنوان «مبنا» مجمع بيداري نيروهاي انقلاب اسلامي برگزار شد كه بنا بر ادعاي رسانههاي حامي اين جريان، 4 هزار نفر در اين گردهمايي حضور داشتند. گرچه شعبه «قاليباف» محافظهكاران سعي دارند، اينگونه القا كنند كه در اين همايش تمام و كمال «جريان اصولگرايي» حضور داشتند، اما نام غايبان بيانگر مساله ديگري است.
از غايبان مرتبط با جبهه جديد درگيري در محافظهكاران، همين منوچهر متكي و مصطفي پورمحمدي هستند كه نشاندهنده يك فاصله عميق ميان اين دو تشكل در «جريان اصولگرايي» است. مشخص نيست كه اين دو چهره آيا دعوت بودهاند يا خير كه البته با توجه به اينكه طيف نو اصولگرايان بنا داشتند اين همايش را مرجع وحدت ميان نيروهاي محافظهكار معرفي كنند، بعيد است كه از پورمحمدي و متكي دعوت به عمل نيامده باشد. احتمال قويتر اين است كه اين دو خودشان به گردهمايي «مبنا» نرفتهاند و چند روز بعد متكي با زير سوال بردن عملكرد مجلس يازدهم، نشان داد كه عدم حضورشان نه از بابت مشغله و گرفتاري، بلكه از بابت اختلاف نظر جدي با افراد باني اين همايش بوده است.
ريشه اختلافات شوراهاي وحدت و ائتلاف
اين تفاوت نظر و اختلاف تنها به اين برهه زماني منحصر نميشود؛ اين رشته سر دراز دارد كه يكي از سر نخهاي آن به انتخابات مجلس يازدهم در اسفند 1398 ميرسد.
در آن انتخابات براي تعيين فهرست نهايي در تهران، ساز و كاري تعريف شده بود كه طبق آن از 150 نفر، مرحله به مرحله حذف ميكردند تا به 30 نفر نهايي برسد. منوچهر متكي چند ماه پيش در يك مصاحبه پيرامون انتخاب ليست در تهران، گفت كه وقتي جريان به اين مرحله رسيد، «يك مرتبه ما با اين صحنه مواجه شديم كه جبهه پايداري فهرستي را داد و اعلام كردند كه ما هم ميخواهيم با همديگر شريك شويم. بعد از آن، بحثها نسبتا جديتر شد به ميزاني كه موضوع انتخاب ليست نهايي جديتر شد، تعداد اعضاي شوراي مركزي انتخابكننده هم كم و كمتر ميشد و محافل براي تصميمگيري خصوصي ميشد تا جايي كه در روزهاي پاياني اعضاي تصميمگيرنده براي تعيين ليست تهران تقريبا كمتر از انگشتان يك دست بودند و اين چيزي بود كه ما آن را اصلا درست نميدانستيم.»
او در بخش ديگري از صحبتهايش «پدرخواندگي، آقابالاسري و تصميم يك اقليت محدود به اكثريت» را باعث وارد آمدن لطمه دانست و گفت «به همين علت ما به جامعه روحانيت مبارز رجوع كرديم و از آنها خواستيم كه اين موضوع را پيگيري كنند تا اشكالات فني و ساختاري ايجادشده را رفع و رجوع كنند. جامعه روحانيت مبارز هم در سطح عالي با مسوولان سطح عالي شوراي وحدت، هفت دور مذاكره و گفتوگو كردند و گفتند شما بايد جايي براي احزاب و ديگران جهت مشاركت در تصميمسازي باز كنيد».
او اضافه كرد «دوستان ما قالبي را طراحي كردند و براساس آن قالب كارشان را جلو ميبردند، اما آقايان به اين تجديدنظر نسبت به كار ساختاري كه بتواند اصلاحات را در ساختار و سازوكار تصميمگيري اعمال كند، تمكين نكردند.»
اين سخنان متكي نشان ميدهد كه اختلافنظر نه فقط ميان شوراي وحدت و طيف قاليباف است، بلكه اين مشكلات ميان شوراي وحدت و شوراي ائتلاف به رهبري حداد عادل نيز وجود دارد. چرا كه حداد عادل در انتخابات 1398، پس از اختلافنظرهاي جدي ميان طيف قاليباف و جبهه پايداري، اقدام به وساطت كرد و دو طرف را به يك ليست مشترك رساند.
اما به غير از اين جبهه جديد، درگيري در همان جبههاي كه از جمعه آغاز شده، همچنان ادامه دارد؛ تبادل آتش ميان طيف «نواصولگرايان» و شبكه راهبردي ياران انقلاب اسلامي يا همان «شريان» با قدرت بيشتري در حال انجام است. ماجرا از آنجا شروع شد كه به فاصله چند روز از همايش پر سر و صداي «مبنا»، جريان «شريان» همايشي را كه ظاهرا مربوط به جنگ غزه ميشد، در مسجد ميدان فلسطين تهران برگزار كرد. تعداد شركتكنندگان در اين همايش، دستمايه طعنه و كنايه به «شريان» شد و روزنامه «صبح نو» نزديك به جريان قاليباف عدم استقبال از همايش ميدان فلسطين را ناشي از «فقدان بدنه اجتماعي» دانست. موضوعي كه به مذاق اعضاي «شريان» خوش نيامد و چپ و راست قاليبافيها را مورد هجمه قرار ميدهند.
واكنش تند صبحنو به يادداشت «شريان»
صالح اسكندري، عضو شوراي مركزي شريان در يادداشتي بهشدت از طيف قاليباف انتقاد كرد و حتي شبهاتي درباره منابع مالي و نحوه تامين امكانات و حضور شركتكنندگان در همايش «مبنا» مطرح كرد.
در واكنش به اين اتهامات، روزنامه «صبح نو» در گزارشي نوشت كه «نفوذ گفتمان افراد حاضر در اجلاس مبنا چه از لحاظ كمي، چه از لحاظ كيفي و عمقي، غيرقابلمقايسه با سخنرانان انگشتشمار جمعي محدود از چهرههاي سياسي است. ضمن اينكه سخنرانان نشست همگي در توصيف عظمت مقاومت فلسطين سخن گفتند.»
اين روزنامه نزديك به قاليباف، در بخش ديگري از گزارش خود افزوده «انتخاب واژگان و نام بردن مكرر آقاي اسكندري از «مبنا»، بهطور خاص نشان ميدهد كه اين جريان سعي دارد با نام بردن و استفاده از فرصت رسانهاي مبنا، سوار بر موج رسانهاي شود. ادعاها و اتهامات جانبدارانه او نسبت به توجه رسانهها به رويدادي مثل مبنا هم به همين دليل است.»
لحن تند و تندتر
عضو شوراي مركزي «شريان» در بخشي از يادداشت خود نوشته بود كه «شريان تشكلي تازهتاسيس است و ادعايي نداشته و ندارد اما اين شرف و غيرت را داشت كه بدون در دست داشتن منابعي كه در اختيار برخي گروههاي سياسي است، به جاي ميتينگ انتخاباتي، جلسهاي در اين سطح با حضور بزرگان جبهه مقاومت برگزار كند.» اما روزنامه حامي قاليباف با ادبياتي تندتر، استفاده نگارنده يادداشت از واژههاي «شرف و غيرت و تعريف آن در قالبي نامشخص» را «خطرناك» توصيف كرده است و ادامه داد كه «شرف و غيرت سياسي، روندي چندينساله است و براي يك جريان سياسي با توجه به سابقه و فعاليت در بزنگاههاي تاريخي مشخص ميشود. اين در حالي است كه تشكيلات «شريان»، اسفند سال ۱۴۰۱ و به تازگي با حضور مهرداد بذرپاش و اميرحسين قاضيزاده هاشمي، وزير راه و معاون رييسجمهور آغاز به كار كرد». در اين بخش رسايي از شريانيهاي تند و تيز را هم بينصيب نگذاشته است: «البته گويا استفاده از واژگان ناپسند و ناهمخوان با فرهنگ غني ملت ايران در ميان ايشان و رفقايشان جاي بحث ندارد، زيرا حميد رسايي بدتر از اينها را هم نوشته و گفته است.»
صبحنو از كنار اعداد و ارقامي كه عضو شوراي مركزي شريان در يادداشت خود براي شبهات مالي مطرح كرده، عبور كرده و نوشته «ادعاي اين عضو شريان درباره دسترسي به منابع، در شرايطي است كه شكلگيري اين گروه در وابستگي به برخي مسوولان دولتي رقم خورده، چنانكه وزارت راه و مديرانش بايد پاسخگوي نسبت خود با «شريان» باشند. بهطور كلي به نظر ميرسد اينگونه هماوردطلبيهاي شريانيها براي ديده شدن و يافتن جايگاهي ميان گروههاي سياسي باشد.»
اسكندري در يادداشت مذكور نوشته بود: «شريان ... از منابع مالي غيرشفاف برخوردار نيست تا بتواند براي يك همايش از سه ماه قبل برنامهريزي كند و از ۳۱ استان با اتوبوس ۸۰۰ نفر را به تهران بياورد و آن را با مدد همين رسانهها و پروژه بگيرها، همايش ۴۰۰۰ نفره جا بزند. بلكه با يك فراخوان دو روزه، با هزينه كردن چند ميليون تومان توانست تعدادي از علاقهمندان را گرد هم آورد.»
استفاده ابزاري شريان از نمايندگان
محور مقاومت
صبحنو همچنين تاكيد كرده «استفاده ابزاري از نمايندگان حماس و استفاده از عناوين جبهه مقاومت براي پيشبرد اهداف حزبي ابدا كار پسنديدهاي نيست و افراد مذكور در اين روزها تقريبا در همه محافل سياسي و رسانهاي حضوري متداول دارند و صرف حضور آنها در يك مراسم ۳۰۰ الي ۴۰۰ نفره آنها (بهزعم خودشان) آنها را متعلق به يك گروه سياسي نميكند.» اين روزنامه در بخش ديگري از گزارش خود يا به عبارت بهتر جوابيه به يادداشت عضو شريان، اين يادداشت را «نه چندانتر و تميز» توصيف كرده و آورده «نويسنده بهطور هدفمند با طرح ادعاهايي بياساس، هجمهاي به مبنا وارد كند. سمت ديگر ماجرا اين است كه در واقع جرياني كممخاطب مثل «شريان» قاعدتا سعي ميكند با نام بردن از نمونههاي موفقي مثل محمدباقر قاليباف يا نشست مبنا، هدف خود را پيش بگيرد و با حمله به اجلاس فراگير مبنا، براي بالا رفتن و مطرح كردن نام خودش استفاده كند.»
در پايان، صبحنو هم توصيهاي به مسوولان «شريان» كرده و هم كنايهاي به آنها زده است: «اكنون وقت آن است مسوولان «شريان» به جاي حمله به مجمع چهار هزار نفري، ريشه عدم اقبال بدنه نيروهاي انقلاب به خود را دريابند. عدم سرمايه اجتماعي و فراگيري گفتمان «شريان» بهطور جدي ميتواند مانع راه آن براي رسيدن به خروجي موفق در انتخابات باشد. آنهايي كه در پوستر تبليغاتي گفته بودند تجمع بزرگ و با حضور گسترده شخصيتهاي سياسي و رسانهاي و آحاد مردم در حال انجام است، در نهايت با يك دورهمي خودماني و كمرونق مواجه شدند.»
واكنش اعضاي شريان ادامه دارد
اما اين پايان ماجرا نيست؛ اعضاي شريان هر كدام در فضاي مجازي، هجمه عليه «مبنا» را رها نكردند. ريحانه اخلاقي، عضو شوراي مركزي شريان نوشت: «ظاهرا عوامل برخي جريانات در تجمع غزه كلا با شمارش اعداد مشكل دارند. 700 تا 800 نفر را 4 هزار نفر و 300 تا 400 نفر را 25 نفر ميبينند! علاوه بر كميت در احتساب كيفيت هم دچار مشكلند، چون به جاي همان هميشه مديرها، نمايندگان محور مقاومت را نديدند. براي آموزششان بيشتر وقت بگذاريد».
محمدرضا ميرشمسي عضو ديگر شوراي مركزي شريان نيز در نوشته ديگري، تاكيد كرد كه «در سياست گروههايي هستند كه خواستار رقابت سالم هستند اما معمولا براي جلوگيري از باختن، دست به اقدامات ناعادلانه ميزنند و در پي حذف ديگران هستند».
محمدحسين آزادبخت، عضو شوراي مركزي شريان نيز با قرار دادن صفحه نخست يكي از شمارههاي اخير روزنامه صبحنو كه در آن تيتر «چالش بدنه اجتماعي» به چشم ميخورد، نوشت: «چالش اصلي بدنه اجتماعي براي افرادي است كه تنها هنرشان تعويض اسامي بيمبنا در هر دوره انتخابات و حرفهاي تكراري مديراني با متوسط سن 70 سال است كه به جاي پاسخگويي عملكرد فقط به بقاي قدرت با همايش انتخاباتي اتوبوسي در حين مسووليت ميانديشند. اينبار جوانان تغيير را معنا ميكنند».
واكنش صبح صادق به «مبنا»
از سوي ديگر برخي واكنشها به همايش «مبنا» جالب توجه است. هفتهنامه صبح صادق متعلق به معاونت سياسي سپاه پاسداران، در شماره اخير خود با اشاره به برگزاري همايش مبنا، به وجه ديگري از اين گردهمايي انتخاباتي پرداخت و نوشت: «زاويه نگاه ديگر به اين نشست حضور نداشتن برخي ديگر از چهرههاي شناختهشده جريان اصولگراست. چهرههايي چون حجتالاسلام سيدابراهيم رييسي، عليرضا زاكاني، سعيد جليلي، محمدرضا باهنر، آقاتهراني و... كه حضورشان ميتوانست پيامآور همدلي حداكثري در اين اردوگاه باشد. حضور نداشتن در اين مجمع هرچند ممكن است عوامل متعددي داشته باشد، اما اين احتمال را در اذهان تقويت ميكند كه جريان اصولگرا براي رسيدن به همگرايي و ائتلاف حداكثري، هنوز كار دشواري در پيش دارد.» در ادامه افزوده كه «همين ملاحظات است كه بستر براي طرح برخي اظهارنظرات درباره آرايش پيشاانتخاباتي اين جريان را فراهم آورده است. براي نمونه، «ابوالفضل حسنبيگي» فعال اصولگرا و نماينده ادوار مجلس در هفتهاي كه گذشت، گفته است: در نبود رقيب، شواهد و قراين نشان ميدهد كه جريانات اصولگرا اختلاف پشت پرده باهم دارند. بنابراين اصولگرايي در حال پوستاندازي است و پيشبيني ميشود كه سه فهرست انتخاباتي از اين جريان بيرون بيايد.»
ائتلافيها و قاليبافيها
اين سه فهرستي كه به نقل از حسنبيگي نوشته شده، چندان دور از ذهن نيست؛ با توجه به صفبنديهاي اخير، ميتوان همين سه فهرست را پيشبيني كرد.
نخستين فهرست، مربوط ميشود به طيف نو اصولگرايان و شوراي ائتلاف؛ به عبارت ديگر فهرستي بيرونآمده از دل همين همايش «مبنا». حضور حداد عادل به عنوان رييس شوراي ائتلاف در همايشي كه با نام قاليباف پيوند خورده، نشان ميدهد كه نه حداد عادل ميخواهد از قاليباف جدا شود و نه قاليباف چنين قصدي در ارتباط با حداد عادل دارد. يعني اين دو متوجه اين موضوع شدهاند كه هر يك به تنهايي نميتوانند آنچنان كه ميخواهند تاثيرگذار باشند. البته شايد اين همگرايي نه به دليل همدلي آنها كه به دليل باز شدن جبهههاي جديد در بين محافظهكاران باشد تا بخواهند مانع از قدرت گرفتن طيفهاي ديگر شوند. اين هماهنگي بهرغم انتقادات تند مدتي پيش مهدي محمدي مشاور قاليباف از حداد عادل است كه در روزنامه صبحنو منتشر شده بود. با كنار هم قرار گرفتن حداد و قاليباف ميتوان حدس زد كه دو طرف با خيال راحت ميتوانند براي سرليستي تهران به توافق برسند.
شريان و دولتيها و پايداريها
فهرست دومي كه ميتوان آن را در نظر داشت، فهرستي متشكل از «شريان» و جريانات نزديك به دولت است. از مهمترين و قويترين و تاثيرگذارترين جريانات نزديك به دولت، جبهه پايداري است؛ تشكلي كه در مجلس يازدهم حضوري قوي دارند و بهرغم رياست قاليباف بر مجلس، اما تاثيرگذاري قابل توجهي از خود نشان دادهاند. اگر همين همايش مبنا در نظر گرفته شود، به گفته روزنامه نزديك به قاليباف حدود 120 نماينده مجلس فعلي در آن شركت كرده و حدود 170 تن از نمايندگان به هر دليلي غايب بودند. از سوي ديگر درگيريهاي گسترده ميان طيف قاليباف و جبهه پايداري در مجلس و افشاگريهاي وقت و بيوقت پايداريها و نزديكان آنها عليه قاليباف احتمالا فرصت همسويي نو اصولگرايان و پايداري را بگيرد. از سوي ديگر، جبهه پايداري كه نزديكان ابراهيم رييسي را تشكيل ميدهند، با روي كار آمدن دولت، قدرتي دو چندان يافتهاند و دستشان در دولت باز شده است. آنها حالا ترجيح ميدهند تا حد امكان مستقلا و حتي اگر شده با شبيهترين جريانات با خودشان كه همان «شريان» باشد، ائتلاف كنند. جبهه پايداري در دولت سيزدهم از اعتماد به نفس بالايي برخوردار شده كه انگيزه آنها را براي صاحب شدن اكثريت مجلس دوازدهم بالا و بالاتر برده است. آنها احتمالا اينگونه استدلال ميكنند كه وقتي دولت حسن روحاني بر سر كار بود، به هر طريقي توانستند تعداد قابل توجهي از صندليهاي مجلس را از آن خود كنند؛ حالا و در دولت ابراهيم رييسي كه خودشان هم در اين دولت حضور دارند، چرا نتوانند اكثريت را به دست بياورند؟ شايد از همين بابت بود كه مجتبي توانگر نماينده نزديك به قاليباف بخشنامه جنجالي معاون وزير كشور را «فراتر از يك بخشنامه اداري و حلقهاي از يك زنجيره سازمانيافته عليه مجلس و دخالت دولت در انتخابات» دانست.
فهرست جامعتين با چاشني موتلفه
سومين فهرستي كه مورد انتظار است، فهرست شوراي وحدت اصولگرايان خواهد بود؛ شورايي كه نه سر سازگاري با جبهه پايداري دارد و نه دل خوشي از ائتلافيها و قاليبافيها. آنها تجربيات چند سال اخيرشان را ناديده نخواهند گرفت. تجربياتي كه طي آن، اين شورا در نظر گروههاي محافظهكاران، خفيف بود و ناچيز. حالا اما به نظر نميرسد كه شوراي وحدت بخواهد با آنهايي كه اين شورا را خفيف ميكردند، بر سر يك فهرست به اشتراك برسند چرا كه با توجه به سابقه و ادبياتي كه طرفين درباره يكديگر بيان كردهاند، احتمالا اگر شوراي وحدت بنا داشته باشد كه با گروه اول ائتلاف كند، كمترين سهم به آنها تعلق خواهد گرفت. از سوي ديگر شوراي وحدت كه نماد محافظهكاران سنتي محسوب ميشود، متشكل از دو تشكل ريشهدار و قديمي محافظهكاران يعني جامعه روحانيت و جامعه مدرسين است كه احتمالا چاشني موتلفه نيز به آنها اضافه خواهد شد. همين امر ميتواند به آنها براي حمايتهايي قوي از سوي نهادهاي محافظهكار سنتي كمك كند و در بين سايرين از شانس خوبي برخوردار شوند.