وضع اسفبار پناهجويان در اروپا
نيوشا طبيبي
كساني كه سوار بر قايق عرض و طول درياي مديترانه را ميپيمايند تا خود را به سواحل اروپا برسانند و پناهنده شوند، خطري را به جان ميخرند و بر سر چيزي قمار ميكنند كه جايگزيني ندارد. پناهجو با به خطر انداختن جانش براي رسيدن به زندگي بهتر، با قبول سختترين شرايط و قراردادن خود و خانوادهاش در معرض آسيبهاي غيرقابل پيشبيني در جستوجوي فضاي بهتري براي زندگي، دست به كارهايي ميزند كه بيشباهت به راه رفتن يك نفر روي طنابي نازك بر فراز درهاي عميق نيست.
بيشتر پناهجوها براي مهاجرتشان دلايل سياسي ندارند. اگرچه به هر صورت تصميم آنها براي پناهندگي متاثر از سياست و حاكميت كشورهايشان است، ولي بسياري از آنها مستقيما درگير مسائل سياسي نبودهاند. ممكن است بعض از آنها در فرآيند رسيدگي به وضعيت پناهندگيشان، دليل خود را براي جستن پناه و مهاجرت به كشوري ديگر، فعاليتهاي سياسي ذكر كنند. اما معمولا عموم آنها فاقد پيشينه يا جهتگيري مشخص سياسي هستند و از كشورهاي خودشان در جستوجوي يك زندگي عادي يا براي فرار از جنگ و نابساماني رنج مهاجرت و پناهندگي را به جان خريدهاند.
افسوس كه بسياري از آنها، در برخورد با حقايق زندگي در كمپهاي مهاجران بهشدت سرخورده ميشوند. به جاي آغوش باز و سازمانهاي حمايتگري كه ميكوشند امكانات مناسب انساني و رفاه نسبي را براي پناهجويان مهيا كنند، با وضعيت اسفناك و كمبود امكانات و حتي كمبود مواد غذايي و مسوولان و سازمانهايي مواجه ميشوند كه ارزشي براي نيازهاي آنها قائل نيستند.
آلمان از دوره صدارت آنگلا مركل، درهاي خود را به صورتي گسترده به روي مهاجران گشود. طرفداران سياست او، رشد منفي جمعيت آلمان و پير شدن آن را پايه دفاع از اين سياست قرار دادند. آنها ميگويند كه اگر مهاجران نباشند، آلمان آيندهاي ندارد. آلمان به عنوان مهاجرپذيرترين كشور اروپايي، توانايي يا ارادهاي براي بهبود شرايط پناهندگان ندارد. آنها به سختي پذيرفته ميشوند، اگر از مبدا ديگري به جز كشور خودشان به آلمان آمده باشند آنها را بر پايه قانون دوبلين به كشور اول بازميگردانند. (قانون دوبلين (به انگليسي: Dublin Regulation) ميگويد كه پناهجويان بايد در اولين كشور امني كه وارد شدند اعلام پناهندگي نمايند و حق انتخاب كشور ديگر را ندارند.) روند رسيدگي به پروندههاي پناهندگان بسيار كند است. در اثناي رسيدگي پناهجو بايد در كمپ منتظر اعلام نتيجه تا زماني نامعلوم بماند. در اين مدت نه كلاس و دوره آموزشي وجود دارد و نه فعاليت فرهنگي فقط انتظار است و انتظار. كار پناهجويان و اداره كمپها به پناهندههاي قبلي كه حالا مجوز و پاسپورت گرفتهاند واگذار شده است و آنها با خشونت فراوان و ايجاد مضايق متعدد با پناهجويان برخورد ميكنند.
در اين كمپها شرايط تغذيه وضعيت اسفناكي دارد. در بهترين كمپها، ساكنين ميتوانند براي استفاده از آشپزخانه تقاضا بدهند و در نوبت بمانند در غير اين صورت بايد به خوردن غذاهاي اندك و بد كيفيت آشپزخانههاي اردوگاهها رضايت بدهند تا زنده بمانند.
شرايط بهداشتي در اردوگاهها يا ساختمانهاي محل استقرار پناهجويان بهشدت وخيم است. تقاضا براي در اختيار قراردادن مواد و وسايل بهداشتي با تاخير و منت و تلخي و سختي مورد قبول قرار ميگيرد. اولويت در تمامي سازمانهاي پناهجويان اروپا با كساني است كه از اوكراين آمدهاند. اوكراينيها كه شرق كشورشان درگير جنگ است، از اين فرصت استفاده كردهاند و خود را به اروپاي غربي ميرسانند و با گرفتن امكانات و پناهندگي و شغل ثابت و حقوق جاي خود را تثبيت ميكنند.
اين وضعيت پناهندگان در آلمان است. كشوري كه به پناهندهپذيري در اروپا اشتهار دارد و اساسا به مهاجر نياز دارد. اين شرايط در كشوري مثل اسپانيا هزار برابر سختتر و اسفناكتر است. عده نسبتا زيادي از پناهندگان افغان بعد از هجوم طالبان به صورت سهميه اسپانيا، وارد اين كشور شدند. اسپانيا معمولا روي خوشي به پناهجويان نشان نميدهد. سالهاست كه پليس مرزي و دريايي اين كشور در كار مبارزه با افرادي است كه از سواحل شمالي آفريقا خود را به سواحل جنوبي اسپانيا ميرسانند. اسپانيا بر باريكهاي در شمال مراكش حاكميت دارد و بين اين ناحيه و مراكش، فنسهاي بلند و ديوارهايي برپا كردهاند كه البته مانع پناهجويان نميشود و هر روز پاي اين ديوارها و موانع نبردي بين پليس مرزي و عبوركنندگان وجود دارد.
رسيدگي به وضعيت پناهندهها در اسپانيا كندتر، امكانات كمتر و شرايط ناهموارتر است. ايرانياني كه در كمپهاي مهاجران به كار ترجمه براي فارسي زبانها اشتغال دارند از اوضاع بسيار نابسامان آنها خبر ميدهند.