ادامه از صفحه اول
توفان اقصي: (۵) صهيونيسم مسيحي
در واقع متن عهد عتيق بهانهاي شده است تا ايده و آرمان مسيحيت صهيونيسم از لحاظ نظري در «مكتب صهيونيسم» و از بعد سياسي «تشكيل دولت اسراييل» تحقق يابد. اولين تحريف از آياتي در تورات آغاز شد كه سرزمين فلسطين از آن يهوديان است و ابراهيم به يهوديان وعده داده است كه از نيل تا فرات از آنان است. در فصل ۱۵ سفر پيدايش در آيه ۱۸خداوند به ابراهيم گفته است: «اين زمين را از نهر مصر تا به نهر عظيم يعني فرات به نسل تو بخشيدهام.» اولا همه مسيحيان و مسلمانان نيز به روايتي از نسل ابراهيماند و از آيين او كه سرسلسله پيامبران توحيدي است تبعيت ميكنند. قرآن به مسلمانان ميگويد: «دين پدر شما ابراهيم» (سوره حج/ ۷۸) انحصار نسل يهود در ابراهيم، تحريف مهمي است كه صورت گرفته است. ثانيا، وعدهها در كتابهاي آسماني، به معناي سند محضري و مالكيت حقوق و قانوني نيست! چنانكه در قرآن مجيد در آيه ۵۶ سوره نور، خداوند به مسلمانان وعده داده است كه آنان بر فرمانروايي زمين سيطره پيدا ميكنند. و نكته سوم: در تورات مكرر ذكر شده است كه خداوند زمين را از نسل ابراهيم آكنده ميكند. چنانكه ميبينيم جمعيت يهوديان جهان نسبت به جمعيت مسيحيان و مسلمانان، در حداقل ممكن است. پيداست متن عهد عتيق بهانه و دستاويزي براي توجيه الهياتي قوم يهود و صهيونيسم شده است. صهيونيسم مسيحي، باتوجه به دو نكته به صهيونيسم يهودي پيوند خورده است. يكم: مسيح از بيتالمقدس ظهور خواهد كرد. رستاخيز ديگر مسيح از بيتالمقدس است. دوم: سرزمين فلسطين و بيتالمقدس ميبايست دراختيار يهوديان باشد تا مسيح از ميان آنان ظهور كند. در واقع سرزمين فلسطين و بيتالمقدس بستر براي تحقق و پيوند دو رويا شده است. خشونتي كه در زمان تاسيس اسراييل نسبت به فلسطينيها انجام ميشد. مانند قتلعام دير ياسين و كفر قاسم يا صبرا و شتيلا در لبنان و اين روزها در غزه، با توجيه ديني و آييني صورت ميگيرد. برخي روحانيون يهودي، ربايها، صريحتر سخن ميگويند، آيات كتاب اشعياء را ميخوانند و ميگويند، چنانكه اشعياء وعده داده است بايست قتل عام كرد و كودكان شيرخواره را نيز كشت كه ميكشند. نتانياهو، استناد كرده است كه بايست همانند عماليق، فلسطينيها را نابود كنيم. در واقع دولت اسراييل مركز تجميع منافع سياسي و اقتصادي مال و سيطره امريكا و اروپا و صهيونيسم شده است. اين مركزيت ميبايست براي بقاي خود توجيه نظري نيز داشته باشد. صهيونيسم مسيحي توجيه نظري قتل عام و اشغال و غارت منابع مسلمانان است.
سيستانوبلوچستان از درون پير و از برون جوان!
در حال حاضر هيچ تناسب، تعادل و بالانسي ميان اين دو مهم برقرار نشده است و ايجاد. بايد توجه داشت كه در حال حاضر امكانات و زيرساختهاي موجود، حتي پاسخگوي نيازهاي جمعيت فعلي نيست و مطابق آمارها اين استان داراي پايينترين سرانه فضاهاي فرهنگي و هنري است و نيز كمترين امكانات تفريحي و سرگرمي و آموزشي اما از سوي ديگر دومين استان پرجمعيت كشور پس از استان كرمان است. براي ترسيم ضعف مفرط زيرساختهاي فرهنگي و هنري سيستان و بلوچستان همين را بس كه هماكنون به جز در مركز استان تمامي شهرهاي آن حتي مراكز مهم فرهنگي چون چابهار و ايرانشهر از داشتن يك سالن درجه چندم سينما و نيز پلاتوي استاندارد اجراي تئاتر و كنسرت موسيقي محروم هستند و بينصيب. از اين گذشته در شرايط كمفروغ و يأسآلود و پرتنش و حساسيتبرانگيز فعلي در عرصه فرهنگ و هنر حتي همين وضعيت و امكانات موجود نيز ديگر به دليل اولويتگذاريهاي اشتباه بلااستفاده مانده و فضاي فرهنگي و هنري و اجتماعي نيز دچار سرخوردگي و انفعال عجيبي گشته و امكان تخليه هيجانات و انرژي از جوانان كه با حضور در برنامههاي مختلف و شاد فرهنگي ممكن بوده اكنون سلب گشته. همچنين فعالان عرصههاي مختلف، كنشگران و هنرمندان در انزوايي خودخواسته فرو رفتهاند بهگونهاي كه اكنون ركود و خاموشي بر فعاليتهاي مختلف فرهنگي و هنري و ورزشي اين استان كه درگذشته نسبت به اكنون از رونقي بسيار بهتر و وضعيتي مطلوبتر برخوردار بوده، كمفروغ گشته است و راكد.
سيستم آموزشي فشل و چالشهاي فراوان پيشورو- سواي از چالش بسيار فراگير ترك تحصيل دانشآموزان و بازماندگان از تحصيل كه روز به روز بر دامنه و وسعت آن افزوده ميشود و در آيندهاي بسيار نزديك نيز ما را دچار بحرانهاي متعدد تازهاي خواهد ساخت، سالهاست كه سيستم آموزشي اين استان دورافتاده با معضلات فراگيري چون افت كيفيت تحصيلي، كمبود معلم، كمبود فضاي آموزشي و... درگير شده است.
چالش زيرساختهاي درماني- در حال حاضر مردم اين استان به خاطر پايين بودن زيرساختهاي درماني خود و كمبود فاحش سرانه تخت بيمارستاني ناچار هستند نيازهاي خود را از ساير استانها چون يزد، كرمان، شيراز و مشهد با تحميل چند برابر هزينهها تامين كنند. از لحاظ مشكلات و معضلات بهداشتي نيز و شاخصهاي لازم در اين خصوص سيستانوبلوچستان وضعيتي بسيار غمبار دارد بهگونهاي كه بالاترين آمار سوءتغذيه، ميزان مرگ و مير كودكان و نيز مادران باردار و... مربوط به اين استان است.
آسيبهاي اجتماعي- حاشيهنشيني و فقر نيز كه پيامدهاي ناگوار تثبيت يك دهه اخير بالاترين ميزان آمار بيكاري استان در سطح كشور است. سواي اين معضلات تاكنون چالشهاي متعدد ديگري چون اعتياد، طلاق، مشكلات مربوط به حوزههاي زنان و كودكان و... را به همراه داشته و جامعه را در باتلاق متعدد آسيبهاي اجتماعي فرو برده است. به هر روي اگرچه اين استان سيمايي به ظاهر جوان و فريبنده دارد و بانشاط، ولي از درون كاملا دچار فرسايش و فروپاشي گشته و از بيماريهاي متعددي رنج ميبرد كه اگر براي درمان زودهنگام اين جوان از درون پير و فرتوت چارهانديشي نشود و نسخهاي زودهنگام تجويز، ديگر بيش از اين توان سرپا ايستادن نخواهد داشت و ديري نخواهد پاييد از نفس خواهد افتاد.