موسسه مطالعات ايران و اوراسيا گزارش داد
مهاجران در معادله ميان پاكستان و طالبان
در پاكستان دولت موقت اين كشور در اجراي سياستي كه مورد تاييد كامل (Deep State) است، با خاتمه ضربالاجل تعيينشده، از اول نوامبر مبادرت به اخراج كليه اتباع خارجي غيرمجازي كرد كه اكثريت قريب به اتفاق آنها را اتباع افغانستان شامل ميشود. ازدحام شديد ايجادشده در مرزهاي رسمي بين دو كشور افغانستان و پاكستان نشاندهنده حجم قابل توجهي از افغانهايي است كه در حال ترك پاكستان هستند. اخبار رسمي خروج رقمي نزديك به ۲۰۰ هزار نفر را برآورد كرده، در حالي كه ممكن است رقم واقعي بيش از اين باشد. هر چند اين اقدام با اعتراض مقامات طالبان و حتي بعضا شخصيتهاي افغان غير همسو با طالبان مواجه شد، اما اين اعتراضات تاكنون انگيزهاي در تغيير سياست در اسلامآباد ايجاد نكرده است.
در ادامه اين گزارش به قلم محمدرضا بهرامي، سفير سابق ايران در افغانستان، آمده است: بحران امنيتي پاكستان كه عمدتا ناشي از افزايش حجم ناامني توليد شده توسط تحريك طالبان پاكستان (TTP)، ارتش آزاديبخش بلوچستان (BLA)، شاخه پاكستاني داعش (ISPP) و همچنين تحريك جهاد پاكستان (TJP) به ويژه در يكسال اخير است.
علاوه بر امكان بهرهگيري تحريك طالبان پاكستان از جغرافياي افغانستان، حضور تعدادي از اتباع افغان در ناامنيهاي توليدشده در پاكستان و نهايتا عدم مسووليتپذيري طالبان در همكاري نزديك با پاكستان براي مهار اين پديده را ميتوان مهمترين انگيزه اسلامآباد در استفاده از كارت مهاجرين براي اعمال فشار بر طالبان محسوب كرد.
براي فهم بهتر پديده بحران ناامني و عوامل موثر بر آن در پاكستان، نكات زير كمككننده خواهند بود:
ظرف روزهاي اخير گروههاي يادشده فوق چندين عمليات در استانهاي خيبر پختونخواه، بلوچستان و پنجاب انجام دادند كه تحريك جهاد پاكستان (TJP) مسووليت عمليات در مركز آموزش نيروي هوايي پاكستان در استان پنجاب را بر عهده گرفت. بهطور طبيعي اين عمليات از نظر امنيتي از جنسي متفاوت و از اهميت بيشتري برخوردار بود.
تحريك جهاد پاكستان (TJP) در فوريه ۲۰۲۳ با انجام عمليات در استان بلوچستان رسما فعاليت خود را اعلام كرد. برخي گزارشها مبين اين است كه اين گروه در اصل يك شاخه از TTP و همسو با جماعت الاحرار بوده كه متعاقب آغاز مذاكرات صلح ميان دولت وقت پاكستان و تحريك طالبان پاكستان (TTP) از بدنه (TTP) جدا شد. اين مذاكرات با وساطت سراج الدين حقاني وزير داخله طالبان در سال ۲۰۲۲ انجام شد.
متعاقب دومين عمليات تحريك جهاد پاكستان (TJP) در استان بلوچستان در سال جاري ميلادي، مقامات پاكستان به صورت علني به حضور تعدادي از اتباع افغان در همراهي با گروههاي افراطي پاكستاني در اين كشور اشاره كردند.
مناسبات گروههاي مختلف افراطي بومي و غير بومي در منطقه اعم از اينكه در پاكستان يا افغانستان حضور داشته باشند، بهشدت پيچيده و بعضا در هم تنيده بوده و به دشواري قابل مرزبندي و تفكيك كامل است.
نگاهي گذرا به برخي عملياتهاي قابل توجه تحريك طالبان پاكستان (TTP) عليه مراكز مهم نظامي ظرف سالهاي گذشته، تصوير روشنتري از ميزان تهديد مجموعه اين گروهها را ارايه ميكند:
سال ۲۰۰۷ حمله به پايگاه هوايي كامره در استان پنجاب
سال ۲۰۰۹ حمله به پايگاه هوايي در پنجاب
سال ۲۰۱۱ حمله به پايگاه دريايي مهران در كراچي
سال ۲۰۱۲ حمله به پايگاه هوايي منهاس در استان پنجاب
سال ۲۰۱۲ حمله به پايگاه هوايي پيشاور
سال ۲۰۱۲ حمله به زندان بنو و آزادي چند صد زنداني افراطي
سال ۲۰۱۴ حمله به ترمينال قديمي فرودگاه كراچي
سال ۲۰۱۴ حمله به دو پايگاه هوايي خالد و Samungli.
در تعدادي از اين عملياتها گروههاي افراطي غيرپاكستاني كه عموما در كمربند پشتوننشين پاكستان در مرز با افغانستان نيز حضور داشتند، در طراحي و انجام عمليات TTP را همراهي كرده بودند.
لذا در اين معنا ترديدي نبايد داشت كه موفقيت طالبان در افغانستان در سال ۲۰۲۱ اثر مستقيمي بر جديت ديگر گروههاي افراطي مستقر در منطقه به منظور تلاش در مسير دستيابي به موفقيتي مشابه و در جغرافيايي متفاوت در منطقه بر جاي گذاشته است.
همچنين ظرف دهههاي اخير اين براي دومين بار است كه احساسات قومي در بين پشتونهاي پاكستان افزايش يافته است. اين حس هم در طيف گروههاي افراطي و تندرو و هم طيف جريانات مليگرايانه به خوبي قابل مشاهده است. وجه مشترك اين دو طيف، وجود رگههايي قوي از مخالفت با Deep State در اين كشور است. اين موضوع با توجه به قدرتيابي طالبان كه غالبا پشتون است، از اين جهت موجب نگراني طرف پاكستاني شده كه افزايش همگرايي پشتونها در دو سوي مرز، مساله مسير عمق استراتژيكي كه پاكستان دنبال ميكند را جهتي معكوس ميدهد.
از سوي ديگر، موتور توليد ناامنيهاي موجود در پاكستان را نبايد صرفا گروههاي افراطي ذكر شده يا كنشگران داخلي تلقي كرد. به نظر ميرسد ريشه اين موضوع را بايد در رقابتهاي ژئوپليتيكي جنوب آسيا و فراتر از آن دنبال كرد. گروههاي افراطي و ديگر كنشگران داخلي اعم از پشتونها و بلوچها، آگاهانه يا ناخودآگاه كارتهاي بازي محسوب ميشوند.
ايالات متحده امريكا علاقهمند است دو كشور هند و پاكستان را در پازل منطقهاي خود در جنوب آسيا حفظ كند، هر چند به دليل وضعيت حاكم بر روابط هند و پاكستان و جايگاه اين دو كشور در مناسبات قدرت در منطقه و فراتر از آن، سالهاست هند در اولويتي متفاوت و بالاتر براي امريكا قرار دارد. همچنين علاوه بر رقابت هند و چين بايد به رقابت راهبردي چين و امريكا در جنوب آسيا و آسياي مركزي نيز اشاره كرد كه پاكستان را در برقراري نوعي توازن در حفظ مناسبات با اين دو كشور دچار دشواري زيادي كرده و قدرت مانور پاكستان در اين فضا را كاهش داده است. پاكستان را ميتوان نقطه اتصال محيط خشكي و محيط آبي در ابتكار پهنه راه BRI محسوب كرد كه در همين حال يك ركن مهم در «كريدور اقتصادي چين - پاكستان» (CPEC) به عنوان شاخصترين پروژه پهنه راه چيني است. «كريدور اقتصادي چين - پاكستان» (CPEC) در محوري قرار داد كه چين و امريكا هر كدام با نگاهي كاملا متضاد نسبت به تحقق اين پروژه در دو سوي اين محور قرار دارند.
امكان مهار كامل تحريك طالبان پاكستان (TTP) توسط طالبان افغان با ترديد مواجه است. بخشي از اين ترديد به ماهيت مناسبات قومي، سابقه همكاري و همچنين پيوندهايي است كه بخشهاي مياني و بدنه دو مجموعه با يكديگر برقرار كردهاند و عملا هيچ بخشي از طالبان را قادر به امكان مقابله يا مهار TTP به صورتي كه مطلوب طرف پاكستاني باشد، نميكند. كما اينكه فرمان غيرعلني رهبر طالبان در ممنوعيت جهاد طالبان افغان در پاكستان نيز نتوانست عامل بازدارندهاي در بين نيروهاي تندروي اين مجموعه محسوب شود.
گسلهاي درون طالبان پديدهاي واقعي است كه قبلا به آن پرداخته شده است. طيفي از طالبان در يك چارچوب كلان از تئوري مشابه ديدگاه مطلوب جناحهايي از افراد بر سر قدرت در دوران جمهوريت پيروي ميكنند. اين طيف تنظيم مناسبات با غرب و مشخصا امريكا را تضمينكننده مهار قدرتهاي منطقهاي ميدانند.
در همين راستا ميتوان گفت: بهرغم دشواريهاي موجود بين طالبان و پاكستان، بعيد به نظر ميرسد پاكستان بخواهد طالبان افغانستان را از دست به دهد، يا به اصطلاح از آن عبور كند، به ويژه در شرايط فعلي كه طالبان ساختار حاكم بر كابل است. تصور بديل اين شرايط هم براي پاكستان دشوار است. به نظر ميرسد دستكاري در مناسبات داخلي قدرت در طالبان، كمهزينهتر باشد.
طالبان با كمبود منابع لازم براي مديريت همزمان دو پديده روبهرو است. اين دو پديده شامل بازتنظيم مناسبات با پاكستان و نيز مهار اثرات ناشي از ورود حجم قابل توجهي از افغانهاي اخراجشده از پاكستان است. خصوصا در شرايط فعلي كه كمكهاي بينالمللي كاهش يافته و در آستانه فصل سرما قرار داريم.
برخلاف تصور عمومي، توقع اينكه مديريت تحولات منطقه به صورت كامل در اختيار ساختارهاي بومي موجود باشد واقعي نيست، به خصوص با عنايت به اثرپذيري از تحولات ديگر مناطق.
به نظر ميرسد به دليل حجم بالاي مهاجرين افغان اخراج شده از پاكستان و فعال شدن برخي گروههاي افراطي غير افغان براي بهرهگيري از اين مهاجرين، بايد انتظار افزايش بيثباتي و احتمالا افزايش افراطگرايي ناشي از اين پديدهها را، نه تنها در محيط داخلي افغانستان، بلكه در منطقه داشت.