گروه اجتماعي| به دنبال اعلام فوت سيوششمين نفر از قربانيان حادثه آتشسوزي كمپ ترك اعتياد «گام اول رهايي» در شهر لنگرود، انجمن ققنوس (حمايت از بيماران سوخته) بيانيهاي صادر كرد. در متن اين بيانيه آمده است: «بامداد روز جمعه دوازدهم آبان ماه مركز خصوصي ترك و بازتواني اعتياد گام اول رهايي قربانگاه انسانهايي شد كه با آگاهي از تحميل رنجي كه به خود و جامعه روا داشتهاند، همچون نام و شعار اين مركز، گام اول رهايي خود را برداشته بودند اما در واقعهاي تراژيك، اين رهايي به قيمت جانهايشان تمام شد. شهرونداني كه به خيال فارغ شدن از واقعيت و معضلات غيرقابل تحمل فردي و جمعي، اعتياد را به عنوان راه گريز و پناه خود برگزيده بودند. بدون شك انگيزههاي انتخاب اين بيراهه متاثر از مناسبات اقتصادي و فرهنگي جامعه است؛ اما افسوس كه اينبار جانهاي عزيزشان قرباني مناسباتي شد كه كمترين نقش را در آن داشتهاند.»
در بخش ديگري از اين بيانيه آمده است: «به بازماندگان و خانوادههاي درگذشتگان اين فاجعه غمبار مراتب همدردي و تسليت خود را ابراز نموده و از خداوند متعال ميخواهيم كه به مصدومين اين فاجعه شفا و سلامتي عنايت فرمايد. در مرحله اول خواسته انجمن ققنوس اين است كه مراقبتهاي لازم براي درمان سوختگان بستري شده در دستور كار قرار گيرد و چتر حمايتي لازم به ويژه در حوزه سلامت روان و نيز ابراز همدردي شايسته با خانواده جانباختگان صورت پذيرد؛ گزارش جامع صادقانه و صريح از ابعاد اين فاجعه علل و عوامل آن به سرعت منتشر شود. در اين خصوص، انجمن ققنوس آمادگي خود را جهت بسيج شبكههاي كارشناسي و تخصصي خويش براي درمان حمايت از سلامت روان بازماندگان و سوختگان زنده اعلام ميدارد. همچنين انجمن ميتواند در كميته تحقيق حضور يابد و به روشن شدن عوامل و علل اين حادثه كمك نمايد تا دوباره و چندباره شاهد تكرار آن نباشيم.»
در بخش ديگري از اين بيانيه آمده است: «بر اساس سالنامه آماري مركز آمار تاكنون يك ميليون و 600 هزار نفر درگير بيماري اعتياد به اين مراكز مراجعه نموده و طبق مستندات در بيشتر موارد تنها با اصرار و اجبار خانوادهها حاضر به حضور در اين مراكز بودهاند. در صورت عدم بازسازي اعتماد خانوادهها در اصلاح اين اوضاع ناايمن، بعيد است كه خانوادهها پس از مشاهده اين فاجعه رضايت لازم در اعزام آنان به قربانگاههاي اينچنيني داشته باشند. علاوه بر اين چندان زماني از فجايع شينآباد، اسوه حسنه، پلاسكو، درمانگاه اطهر و.... نگذشته است اما بايد اذعان كنيم در وضعيتي نازلتر از قبل به جهت ايمني ايستادهايم كه اگر اينطور نبود، اكنون لنگرود داغدار نميشد. جهت پيشگيري از تكرار وقوع اين قبيل فجايع بايد در دو بخش؛ حاكميت قواي سهگانه و نيروهاي انتظامي و امنيتي، جامعه و نهادهاي مدني، به ترسيم فاصله آنچه هست با آنچه بايد باشد، پرداخت. بهطور قطع آنچه هست ناشي از اهمال در حفظ جان و سلامت شهروندان توسط نهادهاي مسوول يا عدم ايفاي مسووليتهاي شهروندي است:
1 - فقدان تابآوري جامعه و نهادهاي مدني در برابر سوختگي
جامعه ما همواره با قربانيان همدلي دارد. مرگومير بيش از ۳۰۰۰ نفر در سال، بستري شدن حدود 10 برابر اين تعداد، وقايعي چون شينآباد و پلاسكو كه چون خورهاي تا ابد بر تن و روح جامعه ماست، مدام تكرار ميشود و ما هر بار همدلي و همراهي شورانگيزي از خود بروز ميدهيم اما سوگمندانه به دنبال تحول در سبك زندگي و نظارت مدني و مطالبهگري جمعي نيستيم و همچنان در همان وضعيت پيشين ميمانيم. اين اتفاق ناشي از وضعيت نامساعد تابآوري ماست. آمار 8 برابري متوسط جهاني سوختگي در ايران نسبت به متوسط جهاني نشان ميدهد سبك زندگي ما به گونهاي است كه از خود و اطرافيانمان در برابر حوادث سوختگي به حد كفايت مراقبت نميكنيم. آدمها ميسوزند چون براي گرمايش، براي پخت و پز، به هنگام گردش در طبيعت، استحمام به ويژه براي كودكان، پاك كردن رنگ از روي البسه، استفاده از شومينه، بازكردن لولههاي فاضلاب، استفاده از قليان، استفاده از آب جوش، هنگام مناسبتهايي همچون چهارشنبهسوري يا عروسيها، به قدر لازم نكات ايمني و مراقبتي ساده را رعايت نميكنند، از كودكان مراقبت نميكنند، رفتارهاي پرخطر دارند، كپسول آتشنشاني ندارند يا بلد نيستند از آن استفاده كنند يا به تاريخ شارژ كپسول آتشنشاني و محل تعبيه در جاي مناسب بيتوجه هستند. از اين رو تغيير در سبك زندگي، گام اول و مهم براي جامعه و شهروندان است و مهمترين نكته، پذيرش اين باور است كه جان انسان در برابر خطر سوختگي كمتوان است و خطر در همين لحظه در كمين همه است.
2- نظارت مدني و مطالبهگري جمعي و نيكوكاري
در اتفاقات مشابه كه جان عدهاي مورد تهديد قرار ميگيرد، كمپينهايي شكل ميگيرد، هشتگهايي ترند ميشود و كمك و حمايت مادي فراخوان ميشود. با تقدير از همه اين فعاليتها بايد گفت جان هيچ انساني ارزشمندتر از جان ديگري نيست. اين سكوت و كمتوجهي به وقايع سوختگي، همه بيماران سوخته را رنج ميدهد؛ گويي آنكه ميسوزد مقصر بوده و حال بايد تاوان بدهد و جامعه و دولت هيچ نقشي در اتفاق رخ داده براي او و سرنوشت تلخ پس از آن ندارد.
3 - ناتوانيها و ناكارآمديهاي حاكميت
درهاي قفلشده، نبودن سيستم اعلام و اطفاي حريق، عدم حضور مددكار آموزشديده، ساختمان ناايمني كه پيش از اين مدرسه تعطيل شده بوده است، پذيرش و نگهداري تعداد بيماران بيشتر از ظرفيت مركز، اطفاي حريق ۴ ساعته توسط آتشنشاني، همه و همه نشان ميدهد آنچه در اين كمپ غايب بوده است ايمني و مراقبت از جان انسانهاست. توجه به نكات زير در تغيير اوضاع به سمت جامعهاي ايمن كه در آن احتمال سوختگي نزديك به صفر باشد، ضروري است.
تغيير نگاه به بيماران درگير اعتياد و محل نگهداري از آنها: گويا كمپها تنبيهگاهي هستند براي گروهي از راندهشدگان جامعه و نه محلي براي درمان آنها. در برخي از اين مكانها اتفاقاتي رخ ميدهد كه نه تنها غير اخلاقي بلكه انسانستيزانه است. بنابراين همه دستگاههاي مسوول را به تغيير نگرش در مساله اعتياد فراميخوانيم. خلاص شدن از بلاي اعتياد با متجاهر خواندن و طرد و سركوب ممكن نيست. درمان در محيطي امن و توام با احترام ميتواند زمينهساز نجات افراد جامعه از اعتياد باشد.
اهمال در پيشگيري از سوختگي: صدور فلهاي مجوز و عدم رعايت استانداردهاي ضروري در هنگام صدور آن نظير استحكام بنا و تاييديه آتشنشاني براي اينگونه مراكز خصوصي يا حتي هيات امنايي، فقدان نظارت مستمر و اثربخش توسط دولت و نظام صنفي، عدم الزام اين مراكز به استفاده از نيروي آموزشديده و عدم برخورد قضايي انتظامي و امنيتي در برابر وقايع مشابه باعث شده كه اوضاع همان كه بود باقي بماند و در آينده نيز با ادامه اين رويكرد تغييري ايجاد نخواهد شد.
4 - پيشنهاد (براي زندگيهايي كه ميشود نجات داد)
تشكيل فوري كميتهاي جهت تدوين گزارشي از علل و دلايل فاجعه لنگرود با حضور نمايندگان مجلس، نهادهاي مدني و كارشناسان خبره.
رسيدگي فوري قضايي به كليه قصورها و تقصيرها و اهمالهاي اداري به ويژه استعفا يا عزل مسوولان مرتبط در سطح منطقهاي و ملي.
بازنگري فوري در استانداردهاي بهرهبرداري از مراكز با همكاري دولت - نهادهاي صنفي و انجمنهاي مدني.
استقرار نظام اعتبارسنجي و اعتباربخشي استانداردهاي فوقالذكر با همكاري دولت و نهادهاي صنفي و پس از آن بازنگري مجوزهاي صادره در اسرع وقت.
نظارت مستمر به خصوص استقرار نظامهاي آنلاين و هوشمند ويژه براي اين مراكز چراكه سوءاستفاده و خطاي لحظهاي همواره امكانپذير است.
تدوين و انتشار عمومي حقوق مراجعين در معرض ديد خانوادهها و بيماران و همچنين تعيين مسير مشخص جهت اعتراض و شكايات مراجعين و خانوادهها.
بازنگري در بودجه سرانه بهزيستي و ساير نهادهاي مرتبط. بودجه ناچيز نگهداري، زمينهساز كاهش سطح امكانات اين مراكز است.
اجراي قوانين مرتبط در مورد تخصيص 10 درصد تختهاي بيمارستانهاي جنرال به بخش سوختگي.
تشكيل شوراي عالي سوختگي از سوي رياست محترم جمهور با توجه به درگيري بيش از 20 دستگاه حاكميتي و دولتي در موضوع سوختگي.
بسيج ملي و الزام آموزش و پرورش دانشگاهها و صداوسيما و... در قراردادن آموزش روشهاي پيشگيري از سوختگي و برخورد با آن در سرفصلهاي آموزشي و برنامهاي خويش.
قرار گرفتن موضوع سوختگي در دستور كار نهادهاي مدني و خيريه و نيكوكاري.
پرهيز از اتخاذ هرگونه سياست و برنامهاي كه منجر به طرد اجتماعي معتادان يا ساير گروهها شود.
با اميد به آنكه بتوانيم شاهد عزم دولت و جامعه براي عبور از اين اوضاع ناايمن و بغرنج باشيم اعلام مينماييم با توجه به مسووليت انجمن به زودي سند سياستي عبرتها و درسهاي فاجعه لنگرود از سوي اين انجمن منتشر ميشود.
انجمن ققنوس
«براي زندگيهايي كه ميشد نجات داد.»