داستان مهاجر عاشق
اسدالله امرايي
رمان «در تدارك زندگي بعدي» اثر اتيكوس ليش نويسنده امريكايي و ترجمه فرانك حيدريان در كتاب ديدآور منتشر شده است. اين رمان در سال ۲۰۱۴ نوشته و منتشر شد و با اينكه نخستين رمان، اتيكوس ليش بود به موفقيت غافلگيركنندهاي دست يافت و جوايز متعدد و ارزندهاي را نصيب نويسنده كرد؛ از جمله جايزه پن/فاكنر منتقد مجله والاستريت اين رمان را «جسورانهترين و برجستهترين داستان عاشقانهاي» ناميد كه علاقهمندان كتاب امسال خواهند خواند و نيويورك بوك ريويو نوشت: «نخستين رمان حيرتانگيز در مورد جهاني كه با وجود پهناورياش، گاهي در آن جايي براي رفتن نيست، دنيايي كه مردم در آن آنقدر كوچكند كه گاهي اوقات گم ميشوند. اين كتاب شور و نشاط بيحدوحصر حماسياي دارد كه فقط در آثار نويسندههايي به قدرت مثلا والت ويتمن انتظار داريد، باشيد.»
زو لي، شخصيت اصلي داستان، به اميد رسيدن به زندگي بهتر و يافتن كاري مناسب به صورت غيرقانوني به امريكا مهاجرت ميكند. او با تمام توان تلاش ميكند تا در برابر تمام سختيهايي كه امريكاي پس از يازدهم سپتامبر در برابرش قرار ميدهد، تاب بياورد. او به مردي جوان، سربازي امريكايي كه دچار رنج روحي حاصل جنگ است، دل ميبندد و باور دارد كه شايد زندگي تازهاي در انتظارش باشد تنها اگر بتواند در كنار معشوق از پس آوارگي، بيخانماني، بازداشتهاي موقت و كابوسهاي شبانه معشوق برآيد.
«به همه گفته بود چه مسووليتهايي در قبال هر يك از آنها برعهده دارد كه شامل هر چيزي ميشد، حتي اگر هرگز از او نخواسته بودند، اما به هر حال هر كاري از دستش برميآمد دريغ نميكرد يا بلافاصله آنها را انجام ميداد يا در اولين فرصت يا كارهايي كه بايد براي ديگر اعضاي خانواده انجام ميداد يا براي بعضي نهادها مثل دولت.
به زبان سادهتر، كارهايي كه بايد انجام ميداد. گفت تا جايي كه بتواند سعي ميكند سريع به همه كمك كند و منتي هم بر سر كسي نميگذارد...جيمي لبخندي زد كه حاكي از درك ماجرا بود، چون فهميد قضيه چه بود. هيچ كس او را مجبور به انجام كارهايي نكرده بود كه براي آن برنامهريزي كرده بود. اين همان چيزي بود كه ميخواست. خوب بود. اما چند كار اساسي بود كه بايد براي خودش انجام ميداد و دولت هيچ پولي براي خريد لباس و لوازم بهداشتي به او نداده بود.»
اتيكوس ليش متولد ۱۹۷۲ است و در منهتن نيويورك، در خانوادهاي فرهنگي بزرگ شده. پدرش نويسنده و ويراستار مشهور ادبي، گوردون ليش است كه ويرايش كتاب نويسندگان بزرگي همچون ريموند كارور را در كارنامه دارد. او پس از انتشار اولين رمانش به موفقيتي غيرمنتظره دست يافت و علاوه بر منتقدان و نشريههاي ادبي، مورد تحسين مخاطبان ادبيات هم قرار گرفت. ليش، با انتشار «در تدارك زندگي بعدي» علاوه بر جايزه ادبي پن/فاكنر جوايز بزرگ ادبيات امريكا را درو كرد و به فهرست صد كتاب ارزشمند نيويوركتايمز و بهترينهاي سال وال استريت جورنال سال ۲۰۱۵ راه يافت. داوران اين جايزه كتاب ليش را به دليل تركيب جزييات مستند و دلهرهآور تحسين كردند و گفتند اين رمان «به امريكاي وسيع زخم خوردهاي نور ميتاباند كه خارج از دروازههاي قصر جريان دارد.» علاوه بر منتقدان و نشريههاي ادبي مخاطبان ادبيات هم استقبال بسيار خوبي از اين رمان كردند و به چندين زبان دنيا ترجمه شد.
«با اينكه غم تمام وجودش را فرا گرفته بود، باز هم گناهكار بود و مقصر. او با هدف ديگري با دختر ارتباط برقرار كرده بود و خودش از اين نظر پشيمان بود. اما حتي ظرفيت پشيمانياش نيز ته كشيده بود. اين تاوان پيشكشي بود كه او و اسكونيرز دريافت كرده بودند. آنها معتقد بودند هر چيزي را ميتوان نابود كرد و اين كار را هم كرده بودند و ياد گرفته بودند كه ويراني چگونه است. همه چيز از بين رفته بود. او رفته بود. تنها چيزي كه داشت اطلاعاتش بود و اطلاعاتش واقعي بودند...»