دورانته آليگيري، ملقب به دانته، سال ۱۲۶۵ ميلادي در فلورانس و در خانوادهاي نسبتا مرفه به دنيا آمد. تولد دانته مصادف است با پايان فئوداليسم قرون وسطي و ظهور جامعهاي جديد بر پايه توليدات صنعتي، بازرگاني و سرمايه. دانته ميكوشد جهان جديد فلورانس را در پرتو فرهنگ و شعر تفسير كند و معنا ببخشد. با نگاهي كوتاه به آثار و زندگي اين شاعر بلافاصله متوجه ميشويم فاصله بسياري بين جهان ادبي و زندگي واقعي او وجود دارد: برخي رويدادهاي مهم حيات دانته در آثار ادبياش بازتاب نيافتهاند و از طرف ديگر، برخي رويدادهاي حاشيهاي، كاركردي اساسي و بنيادين دارند.
دانته و كاوالكانتي
از شاعراني كه تاثيري چشمگير بر دانته داشتهاند، ميتوان به گوئيدو كاوالكانتي اشاره كرد. كاوالكانتي نيز مانند دانته اهل فلورانس است و مانند دانته (و با حكمي كه دانته خود امضا كرده) از فلورانس تبعيد ميشود. كاوالكانتي در محافل اجتماعي و فرهنگي بسيار سطح بالاي جامعه آمد و شد دارد و دانته نيز به همين محافل وارد ميشود. دانته و كاوالكانتي هر دو در ساحت سياست و فرهنگ فلورانس به شدت فعالند و هر دو به حزب يكساني تعلق دارند (گوئلفهاي سفيد) .
اما دوستي واقعي آنها در ساحت شعر است كه پا ميگيرد. تحت تاثير كاوالكانتي، فرهنگ شعري دانته تغيير ميكند و شكل مييابد. دانته از كاوالكانتي انگاره عشق دراماتيك و دردناك را ميآموزد و همچنين، مفاهيم بورژوازي شهري از جمله Plazer: گونهاي سبك شعري پرووانسي شامل برشمردن خوشيهاي زندگي روزمره دنيوي. يكي از مفاهيمي كه گاه در Plazer گنجانده ميشود نياز به با هم بودن است، نياز به گريختن از ملال و دلزدگي از دنيا و پناه بردن به واقعيتي ديگر از جنس رويا و تفكر محض و شعر.
دانته و كاوالكانتي خود را يگانه نمايندگان اين ديدگاه خاص و پخته به جهان ميبينند و همين آنها را به شدت به هم نزديك ميكند. رفاقت و دوستي در اشعار ساير شاعران آن دوران فلورانس نيز مكررا بازتاب پيدا ميكند. اما دوستي كاوالكانتي و دانته كه بر پايه آگاهي از نوعي «رفعت طبع» بنا شده، از ساحت شعر و فرهنگ جداييناپذير است و آنها را از ساير شعراي فلورانسي متمايز ميكند. بر پايه همين «تمايز» آرماني است كه دانته خيال دنيايي آرماني را در سر ميپرورد، دنيايي جدا از دنياي دسترسپذير براي عموم كه فقط «قلوب اصيل و نجيب» به آن راه دارند و در برزخ به آن اشاره ميكند (چكامه ۲۴: ابيات 63-52) . به اعتقاد دانته، اهالي اين دنيا عشق را به شكلي درك و بيان ميكنند كه هيچ شاعري تا پيش از آن قادر نبوده است.
مدح معشوق
عنصر اساسياي كه اين نخبگان داراي قلوب اصيل را به هم پيوند ميدهد، مفهوم عشق است. در اشعار كاوالكانتي و دانته از شكوههاي معمول درباره سنگدلي معشوق و طلب مرحمت از معشوق خبري نيست (چيزي كه در اشعار عاشقانه ساير شعرا مرسوم بوده). اين دو ميكوشند معناي عميق و بنيادين عشق را درك كنند و از اين رهگذر به شناختي از خود و از انسان دست پيدا كنند. بنابراين اثرات عشق بر روح و روان شاعر و پيامدهاي وجودي آن است كه مورد مداقه قرار ميگيرد و تحليل ميشود و هدف نهايي اين تحقيق و تحليل، دست يافتن به سعادت و خوشبختي است. بدين ترتيب، شعر ديگر ابزاري براي توصيف رابطه عاشق و معشوق نيست و به بازنمود احساساتي تبديل ميشود كه در كلام نميگنجند. از رهگذر مدح معشوق، دانته ميتواند ارزشهايي را بيان كند كه جز از اين طريق قابل بيان نيستند؛ مدح معشوق -شعر/كلام شاعرانه - خود منبع سعادت است (نه وصال او). از اين زمان است كه غزل تبديل ميشود به تمجيد و تعاليبخشي كلام شاعرانه به عنوان ارزشي مجرد و مستقل از واقعيتهاي تاريخي و زندگينامهاي. عشق ديگر يك احساس ساده جسمي يا هديهاي از طرف خدا/الهه عشق نيست (مانند سنت شعري كلاسيك)، بلكه يكي شدن فرد است با آنچه به كلام نميآيد.
فرهنگ، اخلاق و سياست
از ديد دانته، وظيفه مرد فاضل و اهل فرهنگ ميانجيگري و آشتي دادن گروههاي اجتماعي مختلف و احزاب مخالف جامعه است براي تحقق بخشيدن توسعه هماهنگ و دست يافتن به خير عمومي. بنابراين فرهنگ بايد نماينده ارزشها و اصول مسلم و مجرد باشد، اصول و ارزشهايي كه دستهگرايي در آنها راه ندارد. از حدود سال ۱۲۹۰ميلادي دانته تم پرسشهاي اخلاقي و سياسي را نيز به تفكرات خود اضافه ميكند. (در كمدي الهي، سرود ششم از هر كتاب بهطور كامل به سياست اختصاص يافته است، اما ملاقاتهاي دانته با معاصرانش در جهان پس از مرگ نيز موقعيتهايي براي تامل در سياست براي شاعر فراهم ميكنند.) او كه به شكل فزايندهاي با زندگي اجتماعي فلورانس درگير شده، از نظرگاه فلسفه اخلاق به بررسي مسائل سياسي و اجتماعي ميپردازد: رابطه بين اصول (آنچه بايد انجام داد، مطابق نظرات متفكران بزرگ لاتين) و آنچه انجام ميشود (رفتارهاي سياسي يا بايد و نبايدهاي رفتارهاي سياسي) . شاعر كه اول به موضوع عشق ميپرداخته و سپس با موضوع اخلاق درگير شده، مهارتها و تواناييهاي شعري و فرهنگي خود را در خدمت سياست به كار ميگيرد تا بتواند استقلال و آزادي شهر خود را تضمين كند.
در تبعيد
اما اين تلاشها با تبعيد دانته از فلورانس به سال ۱۳۰۲ عقيم ميماند. در عين حال، تبعيد از فلورانس اين مزيت را براي شاعر دارد كه او را از خطر عقيم شدن تفكرش به واسطه اسارت در فضاي فكري فلورانس نجات ميدهد و شاعر ميكوشد جايگاه شعري، اجتماعي و معنوي جديدي براي خود بيابد. دانته در اين دوره اشعاري اخلاقي در باب تبعيد مينويسد، اما دو اثر مهم ديگر نيز تاليف ميكند: يكي در باب فصاحت در شعر و زبان عاميانه (كه البته به جاي زبان عاميانه به لاتين نوشته شده) و ديگري كنويويو يا مهماني كه اثري است دايرهالمعارفگونه براي آموزش و تعليم افراد عادي كه در آن اهميت و نقش اجتماعي روشنفكران به تفصيل توضيح داده شده است. به همين دليل اين اثر در فهم مفاهيم دشوار كمدي الهي (چه مفاهيم فلسفي و چه علمي) اهميت فراواني دارد. دانته در هر دوي اين آثار بر اهميت جايگاه فرهنگي روشنفكران تاكيد ميكند و معتقد است روشنفكر بايد «توشه ذهني فرشتگان» را كه در انحصار عده معدودي افراد نخبه است، براي همه شهروندان دسترسپذير كند.
بحران
اما پس از تبعيد، دانته ناچار به بازنگري كل تجربه شخصي خود و شاعران همسبك خود (Dolce Stil Novo) ميشود. اين دوران از لحاظ اجتماعي، دوراني بسيار پرالتهاب است. از نظر دانته، جامعه به قهقرا ميرود، ارزشها از دست رفتهاند و قانون و اقتداري براي تضمين بقاي ارزشها وجود ندارد. بدون صلح و آرامش اجتماعي و بدون وجود سلسلهمراتبي مشخص، فرهنگ دوام نخواهد آورد، چراكه ذاتا فرهنگ براي عمل كردن نياز به رشد در محيطي حمايت شده دارد.
تاريخ دقيق آغاز تاليف كمدي الهي مشخص نيست، اما برخي محققان معتقدند نگارش اين اثر تقريبا همزمان با دو اثر پيشگفته آغاز شده (دو اثري كه البته ناتمام باقي ماندهاند) و گمان ميرود دوزخ حدود ۱۳10-۱۳09، برزخ حدود ۱۳۱۵ و بهشت حدود ۱۳۲۱ به پايان رسيده باشد. دانته با خروج از فلورانس و با از دست دادن اميد به بازگشت، كمكم نظرگاه پيشين خود را كه محدود به شهر - شهر خود او - است از دست ميدهد و نظرگاهي جهاني و فراملي اختيار ميكند. كمدي الهي تعمقي است جهاني در خصوص انسان، تعمقي فرازميني، جدا از تاريخ و قوانين زمان و مكان. دانته عنوان «كمدي» را چندين جا در كتاب خود آورده و از همه مهمتر، در نامهاي كه به كانگرانده دلّا اسكالا، حامي و ولينعمت خود نوشته، اثر خود را «كمدي» مينامد. صفت «الهي» بعدها توسط بوكاچّو و براي نشان دادن جايگاه رفيع و اهميت اثر به عنوان كتاب اضافه شده است. عنوان كمدي در تقابل با تراژدي انتخاب شده است، يعني اثري كه آغازي پرنشاط و انجامي غمگين دارد.
متفاوت با ويرژيل و سيسرو
كمدي الهي با گم شدن دانته در جنگل گناه آغاز ميشود و با نجات او به كمك ويرژيل و بئاتريچه پايان مييابد؛ سفري ندامتآميز در جهان پس از مرگ: جهاني كاملا برساخته شاعر كه در تقابل با جهان تاريخي قرار ميگيرد و شاعر ميتواند آن را به ميل خود سازماندهي كند. سفري در جستوجوي حقيقت كه قهرمان آن در بازگشت داستانش را براي زندگان بازخواهد گفت و آنها را از گناه و آشوب نجات خواهد داد. بنابراين سبك نگارش كمدي الهي با سبك سيسرو و ويرژيل متفاوت است. سفرنامه دانته بايد اثري باشد مانند انجيل كه همگان قادر به خواندن و فهميدنش باشند؛ سفري حاوي يك معناي ظاهري و واقعي و يك معناي تمثيلي. سفري كه به گفته دانته، پيش از او تنها دو نفر ديگر تجربهاش كردهاند: اِنِئا (آئنياس) و پولس رسول. سفر دانته سفري است در حافظه فردي و جمعي. جهان پس از مرگ دانته در واقع نمودي است از زمان حال و تاريخ. زمان حال است كه گذشته را فرا ميخواند و داوري ميكند و از شخصيتهاي تاريخي به مثابه الگوي عبرت بهره ميبرد.
جهان سه بخشي
جهان سه بخشي پس از مرگ بازتاب تقسيمات كيهاني بطلميوسند. در قرن دوازدهم بود كه مفهوم برزخ در جغرافياي جهان پس از مرگ مسيحيت وارد شد. جهاني كه پيش از آن دو جايگاه داشت: يكي براي آمرزيدگان و ديگري براي محكومان به عذاب. دانته در ترسيم جهان پس از مرگ خود از علم بلاغت كلاسيك و قرون وسطي (بخش چهارم) كمك گرفته كه اختصاص به ياد و حافظه دارد. هنر حافظه (mnemotecnica) پنج اصل كلي دارد براي تحت تاثير قرار دادن خواننده و كمك به يادآوري:
۱. عينيت و شفافيت: بايد از حجم مفاهيم انتزاعي كاسته شود و اين مفاهيم با چيزهاي عيني، واضح و نزديك به تجربه همگاني جايگزين شوند.
۲. تجسم: تصاوير بايد از طريق بينايي درك شوند و هر چه تصاوير نامعمولتر و عجيبتر باشند، بهتر به خاطر آورده ميشوند.
۳. مكانمندي: مبحث مورد نظر يا اثر بايد در قالب يك مكان تصوير شوند، مكاني كه به دقت ساخته شده و براي نويسنده كاملا آشناست.
۴. محليابي: هر كدام از وقايع و چيزهايي كه بازنمايي ميشوند بايد در مكان پيشگفته، جايگاه و محل مشخصي داشته باشند. مثلا اگر مكان را يك خانه در نظر بگيريم، هر كدام از اتاقها بايد نماينده تصوير خاصي باشند و حرف خاصي براي گفتن داشته باشند.
5. مسير حافظهافزا: گذر از محل پيشگفته بايد به حالت قدم زدن يا سفر كردن باشد و خواننده اندكاندك در اين گذر با تصاويري كه هر كدام محل خاصي را در آن مكان اشغال كردهاند، روبهرو ميشود. اينگونه آنها را راحتتر به خاطر خواهد آورد.
سفر به سمت نجات
با بهرهگيري از اين ترفندها، دانته آليگيري داستان سفري را در جهان پس از مرگ خلق ميكند كه شخصيت اصلي/راوياش خود دانته است. اما به عقيده جان فرانكو كنتيني، در كمدي الهي راوي اول شخص (كه خود دانته است) را بايد «من نوعي» در نظر گرفت؛ مني مطلق كه وابستگي مستقيمي به تجربيات زيسته شخصي شاعر ندارد. در همان ابيات اول از سرود يكم، شاعر «من» راوي را با كل بشريت پيوند ميزند:
در ميانه سفر عمرمان گذرم افتاد به جنگلي ظلماني
دانته كه راه خود را در جنگل گناه گم كرده است، سفرش را با راهنمايي ويرژيل آغاز ميكند. ويرژيل را بئاتريچه به كمك دانته فرستاده است. در خصوص اينكه آيا بئاتريچه پورتيناري - زني كه دانته به او عشق ميورزد - شخصيتي حقيقي و تاريخي بوده يا نه، اختلافنظرها فراوان است. دانته اولينبار در 9 سالگي و به سال ۱۲۷۴ او را ملاقات ميكند و 9 سال بعد، دوباره موفق به ملاقاتش ميشود. (عدد 9 كه مضربي از سه - عددي مقدس در آيين مسيحي - عدد مقدسي است كه شاعر به بئاتريچه نسبت ميدهد و در سراسر كمدي به كرات تكرار ميشود) . عشق دانته به بئاتريچه عشقي است افلاطوني و بيچشمداشت. شادي شاعر در سرودن مدح معشوق است. بئاتريچه سال ۱۲۹۰ و در ۲۴ سالگي چشم از اين جهان فرو ميبندد. مرگ بئاتريچه كيفيت افلاطوني عشق دانته به او را يكبار براي هميشه تثبيت ميكند. دانته مرگ معشوق را «ضروري» توصيف ميكند: به اين ترتيب، شعر دانته هدفي ندارد جز خود شعر به مثابه نگريستن به درون خود، براي خود و براي ديگران. بئاتريچه نيز نماد زميني قديسهاي ميشود كه نماد تمام ارزشها و فضيلتهاست و چهره واقعي خداوند را به دانته نشان خواهد داد. انگاره مرگ معشوق در آثار شاعران مهم پس از دانته نيز تكرار ميشود. سفر دانته سفري است ندامتگونه به سمت نجات و كمدي الهي اثري است با درونمايه فلسفه اخلاق كه هدف آن مجاب كردن انسانهاست به دروننگري و قدم گذاشتن در مسير تفكر خودنقادانه. اين اثر را نميتوان در ژانر آثار با محتواي خداشناسانه يا فلسفي قرار داد. دانته خداشناس نيست؛ يك پيامبر-شاعر است؛ يك راهنماي اخلاقي.
سبك نو
دانته در نامهاي به حامي خود، كانگرانده دلّا اسكالا، توضيح ميدهد كه كمدي الهي به مساله نجات ابدي نوع بشر ميپردازد و از اين رو، مخاطب آن تمام انسانها هستند. به همين جهت است كه براي نوشتن كمدي الهي، به جاي زبان لاتين از زبان محلي استفاده شده است. استفاده از زبان محلي در ايتاليا ابتدا با شعر آغاز شد. (اولين شعرها به زبان محلي ايتاليا در دربار فدريكوي دوم، امپراتور ايتاليا، آلمان، بورگوني، سيسيل و اورشليم سروده شد. اين مكتب شعري به نام مكتب سيسيل شناخته ميشود). متون نثر به زبان محلي متعاقب آن در حدود قرن سيزدهم و با ظهور طبقه جديد بازرگانان شهري رفتهرفته رايج شدند. (از جمله اولين متوني كه در اروپا به زبان محلي و به نثر نوشته شده، سفرنامه ماركو پولو است.) دانته و يار و الگويش، گوئيدو كاوالكانتي، از مهمترين نمايندگان سبك زبان جديدي در فلورانس هستند كه با نام اِستيلنُوو (سبك نو) شناخته ميشود و الهام گرفته از مكتب سيسيل است. دانته در كتاب زندگاني نو اشاره ميكند كه كاوالكانتي از او خواسته بود فقط به زبان محلي بنويسد. به همين دليل است كه انتخاب سبك زبان مناسب براي نگارش كمدي الهي از دغدغههاي اصلي دانته بود و در نهايت، به خلق زباني محلي آميخته به اصطلاحات لاتين يا دستكم نزديك به لاتين انجاميد. بنابراين در كنار وجوه شاعرانه، اخلاقي و سياسي كمدي الهي، وجه زباني آن نيز اهميت بسيار دارد و بازنمايي اين وجه از شكوه اثر دانته آليگيري در ترجمه، اگر ناممكن نباشد، بيشك دشوارتر از وجوه ديگر است.
كمدي الهي با گم شدن دانته در جنگل گناه آغاز ميشود و با نجات او به كمك ويرژيل و بئاتريچه پايان مييابد؛ سفري ندامتآميز در جهان پس از مرگ: جهاني كاملا برساخته شاعر كه در تقابل با جهان تاريخي قرار ميگيرد و شاعر ميتواند آن را به ميل خود سازماندهي كند. سفري در جستوجوي حقيقت كه قهرمان آن در بازگشت داستانش را براي زندگان بازخواهد گفت
سفر دانته سفري است ندامتگونه به سمت نجات و كمدي الهي اثري است با درونمايه فلسفه اخلاق كه هدف آن مجاب كردن انسانهاست به دروننگري و قدم گذاشتن در مسير تفكر خودنقادانه. اين اثر را نميتوان در ژانر آثار با محتواي خداشناسانه يا فلسفي قرار داد. دانته خداشناس نيست؛ يك پيامبر-شاعر است؛ يك راهنماي اخلاقي