قلعهنويي و يك تصميم جنجالي
كنار گذاشتن احمد نوراللهي كار درستي است؟
علي ولياللهي
اختلافنظر ميان سرمربي و بازيكن نه مختص ايران است و نه مختص دورهاي خاص. از سالهاي سال قبل نمونههاي بيشماري در فوتبال كشورمان و در سطح اول دنيا وجود داشته كه مربي با يكي از ستارههاي تيمش سر مسائلي نظير شكل تمرين، ميزان بازي كردن يا حتي انتظارات مربي در زمين و شرح وظايف به مشكل بخورد و بازيكن كنار گذاشته شود. گاهي هم پيش آمده كه بازيكن با همكاري ساير همتيميهايش توانسته مربي را كلهپا كند. جديدترين نمونه اين اتفاق در فوتبال ايران مربوط ميشود به ماجراي خط خوردن احمد نوراللهي از تيم ملي توسط امير قلعهنويي. امروز كه اين گزارش را ميخوانيد چيزي جز گمانهزنيهاي رسانهاي و اخبار غيررسمي كه از اردوي تيم ملي درز كرده در اين رابطه شنيده نشده است. اينكه ميگويند احمد نور بعد از اينكه فهميده جايي در فهرست تيم براي بازي با هنگكنگ ندارد بليت برگشت به امارات را خريده و اردوي تيم را ترك كرده است. اينكه او حاضر نشده روي سكو بنشيند و عصبانيت سرمربي تيم ملي از رفتار او به حدي است كه گفته ميشود به گوش نوراللهي رساندهاند تا زماني كه اميرخان مرد اول نيمكت يوزهاست، او جايي در تركيب تيم ملي نخواهد داشت.
كيفيت نوراني احمد!
كيفيت احمد نوراللهي براي اهالي فوتبال مشخص است. او چه زماني كه در پرسپوليس برانكو بازي ميكرد و چه زماني كه يحيي گلمحمدي روي نيمكت سرخها نشست، همواره انتخاب اول بود. هافبكي كه تقريبا همه كار براي تيمش انجام ميداد. از باكس خودي تا باكس حريف حوزه استحفاظي او بود و به راحتي ميتوانست هم حملات حريف را كاناليزه كند و هم حملات تيم خودي را مهندسي. او در تيم ملي هم بعد از رفتن كيروش كه اعتقاد زيادي به او در دوره اول مربيگرياش در ايران نداشت، تبديل به يك مهره اصلي شد. هم مارك ويلموتس به او اعتقاد داشت و هم اسكوچيچ كه در تمامي بردهاي پياپياش از نوراللهي در خط مياني استفاده كرد. حتي كيروش در دوره دوم حضورش در ايران نوراللهي را با خود به جام جهاني برد و به او بازي هم داد. در وصف كيفيت نوراللهي كه پرسپوليسيها او را جرارد مقايسه ميكردند همين بس كه بعد از جدايي او از پرسپوليس تيم عميقا دچار مشكل شد. احمد نوراللهي در تمام اين سالها يكي از بيحاشيهترين بازيكنان فوتبال ايران نيز بوده است. چه آن زماني كه در اوج بحرانهاي مالي سرخهاي پايتخت به مدت طولاني حقوق نميگرفت و اين حقوق نگرفتن او سر از رسانهها در نميآورد چه زماني كه اردوي تيم ملي در زمان اسكوچيچ تبديل به جولانگاه موافقان و مخالفان اسكو شده بود و نوراللهي در اين زمينه كلامي به زبان نميآورد و تنها روي بازي خود تمركز ميكرد. جدايي او از پرسپوليس به عنوان كاپيتان تيم هم به آرامترين شكل ممكن رقم خورد. برخلاف بسياري از بازيكنان كه با داستان رفتنشان دو، سه ماه تيتر رسانهها را اشغال ميكنند، پسر خوب فوتبال ايران خيلي حرفهاي در زمان مقرر و بدون اينكه بخواهد باشگاه را تحت فشار قرار دهد، لژيونر شد و از آن زمان در دو تيم الاهلي و الوحده بازي كرده است.
كيروش، برانكو و حالا اميرخان!
فوتبال ثابت كرده است كه نظم در اردوي يك تيم از هر چيزي مهمتر است؛ حتي از حضور يك فوق ستاره! در همين فوتبال خودمان و در سالهاي گذشته ديديم كه برانكو چطور در اولين قدم قبل از هر كاري دست به تسويه بازيكنان مشكلساز زد. پرفسور حتي وقتي به شدت نياز به حضور مهدي طارمي و رامين رضاييان داشت اين دو بازيكن را به دليل رفتار غيرحرفهاي كه در نقلوانتقالات انجام دادند، كنار گذاشت و هرگز حاضر نشد رامين را ببخشد تا جايي كه اين بازيكن مجبور به ترك باشگاه شد. رامين رضايياني كه هنوز يكي از ستارههاي فوتبال ايران است. دشمن درجه يك برانكو يعني كيروش هم همين مسير را پيمود. او هم فهميده بود بايد در فوتبال ايران با بازيكنسالاري لجامگسيخته مقابله كند. چه ستارههايي كه پيرمرد پرتغالي در مسير رسيدن به جام جهاني 2014 كنار نگذاشت! از هادي عقيلي تا سيد مهدي رحمتي! وقتي هم كه موفق شد بدون اين بازيكنان تيم را به برزيل 2014 برساند همه فهميدند كه دوران بازيكنسالاري در ايران تمام شده. لااقل تا وقتي كيروش در ايران بود (در دوره نخست) ديگر كسي به خودش اجازه نداد مقابل سرمربي تيم ملي عرض اندام كند. در فوتبال روز جهان هم مثلا در جام جهاني 2018 و در ابتداي مسابقات زماني كه كالينيچ ستاره كرواسي از ورود به زمين در اواخر ديدار تيمش مقابل نيجريه سر باز زد، داليچ عذر او را خواست و در ميان هياهوي منتقدان و طرفداران كالينيچ تيمش را به فينال جام جهاني رساند. داليچ با نهادينه كردن نظم و فرمانبرداري گرچه يكي از بازيكنان خوبش را از دست داد، توانست موفقيت بزرگتري را به دست آورد. امير قلعهنويي هم احتمالا بر اساس همين فرمول كار ميكند. البته اين چيزي نيست كه كسي بخواهد به سرمربي تيم ملي ياد بدهد. سالها كار كردن در سطح اول فوتبال ايران با تيم ملي و باشگاههاي بزرگ قلعهنويي را به اين نتيجه رسانده كه اين الگو بهترين است. پس او هم تصميم گرفت نوراللهي را بابت رفتار غيرحرفهاياش تنبيه كند.
انتقادها از قلعهنويي!
بخش زيادي از انتقاداتي كه به امير قلعهنويي بابت تصميم خط زدن احمد نوراللهي وارد ميشود بابت تناقضي است كه در رفتار ژنرال ديدهاند. منتقدان ميگويند اين اولين بينظمي اردوي تيم ملي از زمان آمدن قلعهنويي نيست، اما اين راديكالترين نوع برخورد از آن زمان بوده است. نيازي به اسم آوردن و شخم زدن گذشته نيست، اما جستوجوي كوچكي در اخبار چند ماه گذشته نشان ميدهد بازيكناني بودهاند كه با چموشي اردوي تيم ملي را ملتهب كردهاند، اما با چنين مجازات سختي روبهرو نشدهاند. به همين دليل منتقدان ميگويند چرا سرمربي تيم ملي در مورد احمد نوراللهي با آن سابقه درخشان و اخلاق خوب اينقدر تيز رفتار كرده است. يعني حتي در مقام مقايسه هم بارها شاهد بودهايم كه قضات هنگام صدور راي براي يك مجرم به سوءپيشينه داشتن يا نداشتن او توجه ميكنند، اما در مورد احمد نور چنين نبوده است. هدف از جملات اين بخش بخشش نوراللهي نيست، بلكه صرفا بيان موضوع است و نظراتي كه منتقدان دارند و الا كه در نهايت آن كس كه بايد تصميم بگيرد، سرمربي تيم ملي است. او تنها موظف به كسب نتيجه و موفق كردن تيم ملي است حالا يا با احمد نوراللهي يا بدون احمد نوراللهي! اين ديگر انتخاب خودش است.
جانشينهاي نوراللهي
كنار گذاشتن يكي از ستارههاي چند سال اخير فوتبال ايران ميتواند تيم ملي را دچار چالش كند. ولي سرمربي تيم ملي احتمالا هنگام تصميم نهايي به جانشينهاي احتمالي او هم فكر كرده است. سعيد عزتاللهي، سامان قدوس، اميد ابراهيمي، حتي احسان جامصفي بازيكناني هستند كه ميتوانند جاي احمد نور را در تركيب بگيرند. جلال چراغپور، سرمربي اسبق تيم ملي چند روز پيش به روزنامه اعتماد گفت حتي قبل از ماجراي عصبانيت احمد نوراللهي و اخراج او از تيم ملي، قلعهنويي انتخابهاي نهايياش را براي خط مياني تيم ملي در جام ملتهاي آسيا انجام داده بود. اين را ميشود از ميزان بازي دادن به احمد نور در چند بازي اخير تيم ملي ديد. شايد هم هافبك سابق پرسپوليس خودش اين را فهميده بود و در نهايت ترجيح داد به اين شكل كنار بكشد.