امر كاملا شخصي
حسن لطفي
وقتي شنيدم كه تماشاچياني هنگام نمايش فيلمي از عباس كيارستمي سالن سينما را ترك كردهاند برايش نگران نشدم. انتظار هم نداشتم پس از اين حركت كيارستمي بزرگ تغيير مسير بدهد و فيلمي مثل گنج قارون، عقابها، اخراجيها، فسيل و... بسازد. ميدانستم هنر اگرچه به مخاطب نياز دارد اما گاهي امري كاملا شخصي ميشود و طرفدارانش را سالها بعد پيدا ميكند. اگر هم نكرد ملالي نيست (هم براي هنرمند و هم براي مخاطب هنر) طرفداران هنر ميتوانند آثار هنري مورد نظر خود را از هنرمندان ديگري كه به سليقهشان نزديك است طلب كنند و هنرمند هم آبرويش پيش خودش نرفته است. هنرمند با محبوب دلها بودن حال بهتري پيدا ميكند اما اگر هم محبوب نبود ميتواند زيست هنرياش را همچون ون گوك، برونته، جان كندي تول (نويسنده رمان درجه يك اتحاديه ابلهان) ادامه بدهد و سالها بعد به مخاطب قابل توجه و شهرت برسد. گمانم در دنياي تجارت و سياست اينطور نباشد. اگر هم در ابتداي راه باشد براي تاجران و سياستمداران در قدرت اينطور نيست. كالايي كه رضايت مشتري را جلب نكند روي دست توليدكنندهاش ميماند و اگر فاسدشدني باشد به زودي زود دورريز ميشود. در دنياي سياست هم سياستمداراني كه سكان سياست كشوري را در دست دارند يا در سايه براي سكانداران مسير مشخص ميكنند، اگر مقبول و محبوب نباشند شايد بتوانند به ضرب و زور برنامههاي سياسي، اقتصادي و فرهنگيشان را پيش ببرند اما نتيجه اين كار مورد قبول آنها كه بايد (مردم) واقع نميشود. به خاطر هر سياستمداري كه چشم بينا و گوش شنوا داشته باشد هر لحظهاي كه احساس كند مردم با او نيستند يا بهتر بنويسم از ميزان محبوبيتش كاسته شده بايد چاره بينديشد. نه به خاطر خودش! بلكه به خاطر كساني كه از او روي برگردان شدهاند. مردم (خصوصا ايرانيها) صبورند اما هر گاه احساس كنند منافعشان ناديده گرفته ميشود و سياستمداران منافع خودشان را بر منافع مردم ارجح ميدانند به راحتي صبر خود را از دست ميدهند. به همين دليل شاخص خوبي براي سنجش در مسير منافع ملي و مردمي بودن هم هستند. سياستمدار اگر دلش با مردم باشد وقتي تعداد زيادي با ورود يا سخنراني او سالن را ترك كردند به اين فكر ميافتد كه خبطي كرده است. خبطي كه به خودش و همپيالگيها و همفكرانش مربوط است. (البته اگر روياباف نباشد و گمان نكند مثل شخصيت فيلم رسوايي دهنمكي و صلوات ظهر سعيد مطلبي مردم اشتباه كنند) در چنين مواردي هم بهتر است مدار قضاوت و دنيا خود فرد نباشد. گمان نكند چون نامي در دور و بريهاي خودش مصرف كمي داشته... بگذريم. گوش اگر گوش سياستمداران در قدرت و ناله اگر ناله ملت باشد آنچه راه به جايي نبرد نگرانيهايي امثال همين مقاله است.