• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5637 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۴ آذر

تحليل جنگ غزه توسط ابوالفضل فاتح

غزه، نسل «زد» جهان و نخبگان «عجم»

۵۰ روز است كه سرزمين تفتيده غزه، در زوزه بمب‌هاي وحشي و پرواز جان‌هاي مظلوم زنان و كودكان، قلوب جوانان عالم را به سوي خود فراخوانده و به خروش آورده است. هر راهپيمايي و خروشي كه در جهان به پا خاسته، جوانان محور اساسي آن بوده‌اند. نسل بيداري كه با هويتي فراتر از اشخاص و احزاب و قدرت‌ها، به ميدان آمده و آرايش سياسي و هويت جديدي را رقم زده و بسياري را متحير ساخته است.

در وقفه‌اي كه از آتش بس موقت در غزه مظلوم ايجاد شده، فرصتي است، تا آرايش احزاب و جريان‌هاي فكري و رويكردهاي سياسي در منازعه فلسطين به ويژه نقش جوانان را مرور كنيم و آموزه‌هايي را بر‌گيريم.

 

آرايش جريانات فكري و احزاب اروپايي

پس از هفتم اكتبر به عنوان ابر رخدادي كه توجه عالم را به خود جلب كرد، خيابان‌هاي اروپا شاهد تپش قلب‌ها براي مردم فلسطين بود. مردماني كه در قالب‌هاي ده‌ها هزار و صدها هزار نفري، فرياد آزادي فلسطين، نفي اشغال‌گري و نسل‌كشي سر مي‌دادند، بسياري را به حيرت واداشتند. همراه با معترضان اروپايي، احزاب نيز در سطح اجتماعي و سياسي، تمايزات خاص خود را در قالب حاميان فلسطين و حاميان اسراييل به نمايش گذاشته‌اند. نگاهي به آرايش جريانات فكري و احزاب اروپايي و غربي نشان مي‌دهد كه جريانات راست افراطي به ويژه در فرانسه، محافظه‌كاران به ويژه در انگليس و جمهوري‌خواهان و دولت امريكا در صدر حاميان دولت اسراييل قرار گرفته‌اند. در سوي ديگر، چپ‌هاي فرانسه، احزاب كارگري و ليبرال انگليس و چپ‌ها و ليبرال‌هاي امريكا، گرايش قابل ملاحظه‌اي به فلسطين بروز داده‌اند. بخشي از اين مساله ناشي از تاثير جنبش‌هاي پروگرسيو يا پيشرو بر بدنه احزاب چپ و ليبرال بوده است. در سال‌هاي اخير جنبش‌هاي پيشرو با محوريت جوانان، نظير جنبش بيداري «ووك» يا «زندگي سياهان مهم است»، يا جنبش‌هاي زنان و جنبش‌هاي كارگري كه شعارهاي محوري و هويتي آنها، آزادي، و برابري‌هاي اجتماعي و جنسيتي و حمايت از مهاجران و اقليت‌هاست، بخشي از جريان‌هاي چپ و ليبرال و دموكرات را در غرب شكل داده‌اند. در حقيقت از گزينه‌هاي موجود و مقدور، جوانان بيشتر به سوي چپ‌ها و ليبرال‌ها گرايش پيدا كرده‌اند. در اين ميانه نسل «زد» يا همان نسل جوانان ۱۸ تا ۲۴ ساله، نقشي كليدي در اين رويكرد ايفا مي‌كنند.

 

ويژگي‌هاي نسل «زد»

اگر بخواهيم از ويژگي‌هاي جوانان نسل «زد» كمي بيشتر بدانيم، جوانان اين نسل عموما جوانان در معرض تحصيل و كار هستند كه در كنشگري سياسي و اجتماعي، فعال، «پروگرسيو» و چپ‌گرا هستند. آنها در جهاني بزرگ شده‌اند كه به مدد رسانه‌هاي اجتماعي هم مفهوم ارتباط را به خوبي درك مي‌كنند و هم در بستر ارتباط با يكديگر، آشنا با دردهاي نسل خود و درد‌هاي هم نسلان ديگر نقاط جهان هستند. در حقيقت تا بيست سال قبل افكار عمومي به‌شدت تحت‌تاثير رسانه‌هاي رسمي بود و جوانان غربي نيز عمدتا جهان را از دريچه رسانه‌هاي رسمي كه بازتوليد حاكميت غربي بود، مي‌ديدند و مي‌شناختند. با گسترش تكنولوژي ارتباطي و شكل‌گيري رسانه‌هاي اجتماعي، جوانان غربي چنان كه جوانان شرقي هر كدام با «آن سوي جهان» آشناتر شدند و از آن پس، آنها به آساني تسليم تعاريف رسمي از منازعات و مناقشات و صف بندي‌هاي جهاني نمي‌شوند و ارزش‌هاي حقوق بشري، انصاف و برابري و حق تعيين سرنوشت را به گونه‌اي ديگر باور دارند.

 

نسل «زد» و نظرسنجي‌ها

با اين وصف، مي‌توان درك كرد كه چرا به رغم آنكه رسانه‌هاي جريان رسمي، پيوسته در حال توجيه بمباران و كشتار فلسطينيان از سوي اسراييل به عنوان «حق دفاع از خود» هستند، خيابان‌هاي اروپا در تسخير جوانان مدافع فلسطين است و چرا در اغلب نظرسنجي‌ها، گرايش به فلسطين در جريانات ليبرال و چپ به مراتب بيشتر از راست‌ها و محافظه‌كاران و جمهوري‌خواهان است. به‌طور مثال در انگليس، طبق نظرسنجي يوگاو در روز ۱۷ اكتبر، در حالي كه در نسل بالاي ۶۵ سال، ۳۷ درصد حامي اسراييل و تنها ۱۱ درصد حامي فلسطيني بوده‌اند، در جوان‌هاي ۱۸ تا ۲۴ سال نمودار دقيقا وارونه شده و تنها ۱۱درصد حامي اسراييل بوده و در مقابل ۳۷ درصد اين جوانان حامي فلسطين بوده‌اند. در امريكا و كانادا نيز گرچه شايد اكثريت موضع ديگري داشته باشند، اما بيشترين حاميان فلسطين در ميان نسل «زد» قرار دارند. در امريكا حامي درجه اول و سنتي اسراييل، طبق نظرسنجي منتشر شده در پوليتيكو در حالي كه در روز ۱۷ اكتبر، تنها ۲۶ درصد جوانان ۱۸ تا ۳۴ ساله حامي فلسطين بوده‌اند، در روز ۱۶ نوامبر اين عدد به ۵۲ درصد افزايش يافته است و اين در حالي است كه حاميان اسراييل از ۴۱ درصد به حدود ۲۹ درصد كاهش يافته‌اند. در سطح حزبي نيز به‌طور مثال گرچه بيست و دو سال پيش دموكرات‌ها با فاصله ۳۵ درصد بيشتر حامي اسراييل بوده‌اند، مارس ۲۰۲۳، طبق نظرسنجي گالوپ در ميان كساني كه به دموكرات‌ها راي داده‌اند، كساني كه به فلسطين گرايش داشته‌اند نسبت به كساني كه به اسراييل گرايش نشان داده‌اند ۴۹ به ۳۸ درصد يعني ۱۱ درصد بيشتر است. حتي در نظر سنجي ديگري كه از سوي موسسه مشهور «جويش الكترويت» امريكا در ۵ تا ۹ نوامبر ۲۰۲۳ ميان راي‌دهندگان يهودي صورت گرفته، رسما از شكاف نسلي در ميان يهوديان ابراز نگراني شده است. بر اساس اين نظر سنجي تنها كمتر از ۴۵ درصد جوانان ۱۸ تا ۳۴ سال يهودي از وتوي امريكا به نفع اسراييل حمايت داشته‌اند و اين درحالي است كه اين ميزان براي يهوديان بالاي ۳۴ سال، هفتاد درصد بوده است كه خود نشان‌دهنده كاهش معني‌دار گرايش به اسراييل حتي در نزد راي‌دهندگان يهودي امريكا است. اين درحالي است كه هرچه دامنه حملات اسراييل به غزه گسترش مي‌يابد، همان ميزان گرايش به اسراييل كاهش و گرايش به فلسطين فزوني يافته است. به عنوان نمونه در امريكا طبق نظرسنجي فايننشال تايمز در حالي كه در نيمه اكتبر ۴۱ درصد حامي سياست‌هاي دولت در قبال درگيري‌هاي غزه بوده‌اند، اين ميزان در نيمه نوامبر به ۳۲ درصد رسيده است و نيويورك شاهد بزرگ‌ترين راهپيمايي در حمايت از فلسطين در تاريخ خود بوده است. در فرانسه نيز طبق نظرسنجي نشريه «ايف اپ» در حالي كه اواخر اكتبر همدلي با اسراييل ۳۷ درصد بوده است در حدود دو هفته بعد (۹ نوامبر) اين ميزان به ۲۵ درصد كاهش يافته است. در انگلستان نيز در راي‌گيري ۱۶ نوامبر، هيچ‌يك از اعضاي حزب كارگر، حزب ليبرال و حزب استقلال طلب اسكاتلند حاضر نشدند عليه آتش‌بس در غزه راي دهند در حالي كه ۲۸۴ تن از ۲۹۴ مخالف آتش‌بس، از حزب دسته‌راستي محافظه‌كار بودند.

 

راست‌هاي افراطي و چرخش از يهودستيزي

در مقابل، راست‌ها، از جمله راست‌هاي افراطي به ويژه در رده مقامات احزاب در غرب، بيشتر از هر جريان ديگر حامي اسراييلند. حزب راست افراطي «براي آزادي» به رهبري گيرت ويلدرز كه روز گذشته پيروز انتخابات هلند شد، نمونه آن است. گيرت ويلدرز همان است كه مهاجران مسلمان را سونامي مي‌داند و معتقد به مسلمان‌زدايي از هلند است و مي‌گويد راه‌حل فلسطين آن است كه نام كشور اردن را «فلسطين» بگذاريم! يا خانم ماري لوپن شخصيت سرشناس جريان راست افراطي فرانسه، رسما با تروريست خواندن حماس از اسراييل در نابودي اين گروه حمايت كرد و در راهپيمايي پاريس در محكوميت يهودستيزي شركت فعال داشت. حزب راست افراطي «ليگ» در ايتاليا هفتم اكتبر را حمله حماس به غرب توصيف كرد و حزب راست افراطي «آلترناتيو براي آلمان» خواهان قطع كمك‌هاي انساني آلمان به فلسطينيان شد. بخشي از مساله به سوابق آنان برمي‌گردد كه مي‌خواهند سابقه ضد يهود خود را به فراموشي بسپارند. در حقيقت همه مي‌دانند كه عقبه و همفكران راست‌هاي افراطي از حاميان اخراج يهوديان از اروپا به خاورميانه به ويژه پس از جنگ جهاني دوم بوده‌اند. اما بخشي ديگر از مساله به رويكرد نژادپرستانه، ضد مهاجرت و ضداسلامي اين گروه‌ها بر مي‌گردد. آنها خود را علنا نژاد برتر مي‌دانند و اساسا ستيز با نژاد‌هاي ديگر به ويژه، نژادهاي غير سفيد از ويژگي‌هاي ذاتي آنان است، چرا كه به نظر آنها اروپا فقط براي سفيدهاست. از سوي ديگر خطر مسلمانان به ويژه مسلمانان مهاجر را به مراتب بيش از يهوديان براي مكتب، منافع و جغرافياي خود مي‌دانند و در حال حاضر اسراييل را سپر مقابله با مسلمانان مي‌پندارند. مروري بر ادبيات راست افراطي در غرب، به خوبي رگه‌هاي برتري‌طلبي نژادي، جنسيتي و عقيدتي را در ايشان به نمايش مي‌گذارد. اين ديدگاه نيز وجود دارد كه تغيير بنيادي در اوضاع اسراييل چه بسا موجب بازگشت چند ميليون ساكنان آن به اروپا شود كه خوشايند گروه‌هاي ضد مهاجرت نيست.

 

نمونه فوق افراطي هندوستان

نمونه ديگر كه نقش تعصبات نژادي و ديني را بارزتر نشان مي‌دهد، هندوستان است. شايد هندوستان تنها كشور آسيايي باشد كه شاهد خيزش رسمي جرياناتي به حمايت از اسراييل بوده است. حزب جناب «مودي» كه حزبي راست‌گرا و نشناليست است، از يك سو رابطه با اسراييل و از سوي ديگر محدوديت‌ها نسبت به مسلمانان را به شكلي فزاينده توسعه داده است. از اين رو عجيب نيست كه بدانيم پس از هفتم اكتبر، هندوستان تنها كشوري در آسيا بود كه در آن راهپيمايي در حمايت از اسراييل صورت گرفت. هندوهاي افراطي بعضا حدود ۱۸۲ كيلومتر را پيموده و خود را به سفارت اسراييل در بمبئي رساندند تا حمايت خود را از حملات به غزه اعلام كنند و از اين سفارت بخواهند آنان را براي نابودي فلسطينيان به غزه اعزام نمايد! اين در حالي است كه هندوهاي خشونت‌طلب افراطي، در كارنامه خود حمايت از نازيسم و هيتلر را دارند، اما اينك مسلمانان را دشمن مشترك خود و اسراييل مي‌دانند و اين تا آنجا برايشان اهميت پيدا كرده است كه نه تنها خواهان اعزام به اسراييل هستند كه هندوستان را تنها كشوري در جهان و آسيا ساختند كه براي نخستين‌بار شعار «مرگ بر فلسطين» از زبان آنان شنيده شد.

 

نمونه اپوزيسيون تركيه

تركيه كشور ديگريست كه در ميانه كشورهاي اروپايي و آسيايي واقع شده و رابطه اين كشور با اسراييل و پيگيري پروژه‌هاي نفتي و صنعتي با اين رژيم به‌شدت مورد انتقاد محافل داخلي و خارجي منتقد و حتي دوستان است. اما در سطح حزبي رفتار قابل درك‌تري از خود نشان داده است. تكليف حزب حاكم عدالت و توسعه روشن است. اما حزب اپوزيسيون جمهوري‌خواه خلق به رهبري اوزگور اوزل، روز سه‌شنبه گذشته صراحتا ابراز داشت، با آنكه منتقد حمله حماس به اسراييل در هفتم اكتبر است، اما در كنار فلسطين ايستاده و به‌شدت منتقد سياست‌هاي نسل كشي اسراييل در غزه و همچنين سكوت رهبران جهان در برابر اين بي‌عدالتي است. مهم‌ترين و پرشمارترين نشريه اپوزيسيون تركيه «سوزكو» نيز در شماره ۱۷ اكتبر خود، تمام صفحه نخست را به تصويري از نتانياهو در قالب يك دراكولاي خون‌آشام اختصاص داد كه پيكر خون‌آلود كودك فلسطيني را در آغوش گرفته است.

چنان كه مي‌دانيم، احزاب اپوزيسيون تركيه، از مخالفان سياست‌هاي اردوغان و حزب او هستند كه مدعي شعارهاي اسلام اخواني است. اين واگرايي گروه‌هاي اپوزيسيون نسبت به مواضع حزب اردوغان كه مدعي حمايت از فلسطين نيز است و همچنين داشتن رويكرد انتقادي آنها نسبت به حماس، سبب سكوت يا حمايت از اسراييل نشده است و توانسته‌اند بين انتقاد از اردوغان در سطح داخلي و انتقاد از حماس در ماجراي هفتم اكتبر، با حمايت از اساس فلسطين و محكوميت نسل كشي اسراييل تفكيك قائل شوند.

 

فلسطين، نقطه تفكيك ارزش‌هاي آزاديبخش جهاني با حاكميت‌هاي غربي

چنان كه از يادداشت نخست بيان شد، طي هفت دهه، فلسطين به تدريج به سمبلي براي صف‌بندي‌هاي جهاني و سنجش وجدان بشري تبديل شده است. حمايت از فلسطين نه تنها يك ارزش هويتي براي آزاديخواهان و عدالتخواهان و برابري‌طلبان و حاميان حقوق بشر به ويژه جوانان در جهان است، يك مولفه تفكيك با طرفداران راست‌هاي افراطي، نژادپرستان و حاكميت‌هاي غربي حامي اسراييل است.

اما در كشورهايي كه سال‌ها تحت ديكتاتوري‌هاي موروثي يا سركوب و فضاي بسته رسانه‌اي يا تريبون‌هاي يك سويه بوده‌اند، شناخت نسبت به موضوع فلسطين بعضا با مناقشات داخلي گره خورده و تحت‌تاثير واقع شده است. از سوي ديگر همچنان كه جوانان غربي، در فضاي مجازي از درد و رنج فلسطين يا از ارمغان شرم‌آور تبعيض نژادي و فقر و فلاكت‌ها و جنگ‌هاي غرب براي شرق مطلع مي‌شود، جوانان شرقي نيز با آزادي‌ها و پيشرفت‌هاي جوان غرب و پارادوكس‌هاي حاكميت‌هاي كشورشان مواجه مي‌شوند و تاثير مي‌پذيرند. اين تاثيرات عموما آگاهي‌بخش است. در اين حال از جمله مواردي كه معمولا جريانات آزاديخواه و اپوزيسيون در شرق بايد به آن وقوف داشته باشند، آن است كه بين ارزش‌هاي انساني و آزاديبخش جهاني با حاكميت‌هاي غربي تفكيك قائل شوند و اين دو را يكسان نپندارند.

چنان كه مي‌دانيم، حاكميت‌هاي غربي ممكن است در جغرافياي سرزميني خود حامي حقوق بشر با معيارهاي خود يا ارزش‌ها و آزادي‌هاي ليبراليسم باشند، اما لزوما اين به معني استمرار رويكرد يادشده در سياست خارجي يا موضع‌گيري آنان به ويژه در مواجهه با همه نژاد‌ها و تمامي اديان و جغرافياي بشري به ويژه حقوق مسلمانان يا مناقشه اسراييل نيست.

 

تفاوت‌هاي رفتاري نسل «زد» و نخبگان ايران با اروپا؛

با پديده‌اي مواجه هستيم كه گويي حكومت در سياست خارجي با چپ جهاني پيوند خورده و در سياست داخلي رفتار راست جهاني را نشان مي‌دهد و از سوي ديگر گويي منتقدان در رويكرد داخلي، رفتار چپ جهاني و در رويكرد خارجي، رفتار راست جهاني را بروز مي‌دهند.

اين روزها در كنار همدلي‌هاي آشكار و پنهان با مردم فلسطين، شاهد برخي واكنش‌هاي نامانوس و انفعال و كرختي در فضاي مجازي يا بدنه اجتماعي و حتي در گروهي از نخبگان هستيم. بايد اعتراف كرد كه بين رفتار نسل «زد» اروپا، با رفتار نسل «زد» ايران، و در رفتار احزاب اپوزيسيون منطقه به‌طور مثال اپوزيسيون تركيه با جريانات منتقد ايراني، تفاوت‌ها و مغايرت‌هايي مشاهده مي‌شود. اما چرا نوع واكنش‌هايي كه در بسياري از كشورهاي ديگر مي‌بينيم، در برخي محافل ايران كمتر مشاهده مي‌كنيم؟ در تحليل وضعيت به اجمال موارد ذيل قابل ذكر است.

الف: عملكرد متناقض در نهاد‌هاي حاكميت در دفاع از ارزش‌هاي بنيادي در داخل و خارج، به گونه‌اي كه بر اساس آنچه در يادداشت آمد، مي‌توان گفت در خارج با چپ جهان پيوند خورده و در داخل رفتار راست جهاني را نشان مي‌دهد و گويي كشور را صرفا از آن گروهي خاص مي‌داند. لذا شعار دفاع از حق سرنوشت فلسطين نيز در ميانه اين شكاف واقع شده است،

ب: نگراني از كشيده شدن پاي ايران به جنگ، نگراني كه در كشورهاي ديگر چندان وجود ندارد.

ج: نگراني نسبت به سوءاستفاده از امر فلسطين از سوي افراطيون داخلي از جمله در انتخابات آتي

د: كاهش سرمايه اجتماعي، تاثير حوادث سال گذشته و بي‌پاسخ گذاشتن بسياري از مطالبات كه همگرايي يا هم‌صدايي با گفتمان حاميان نظام سياسي را پرهزينه ساخته است.

ه: دشواري‌هاي اقتصادي و سرگشتگي‌هاي وسيع و عميق كه آحاد مردم را چنان گرفتار نموده است كه به قول سعدي: چنان قحط سالي شد اندر دمشق كه ياران فراموش كردند عشق

و: تفكيك نشدن مناقشات سياسي و اجتماعي از ارزش‌هاي بنيادي

ذ: تاثيرات مدرنيته، ضعف گروه‌هاي مرجع ديني در پاسخگويي به شبهات، ناكارآمدي‌هاي مربوط به نهادهاي ديني حاكميتي، فاصله گرفتن بخش‌هايي از مردم از مظاهر و نمادهاي اسلامي و تلاش براي جدا كردن سرنوشت‌شان از خاورميانه و اينكه چه بسا مساله فلسطين را صرفا مساله اسلام و غرب بدانند، نه مساله ايران و غرب يا آينده ايران.

ح: اصرار نهادها و تريبون‌هاي انحصاري حاكميتي نظير صدا و سيما بر واكنش‌هاي يكسان و حكومتي نسبت به موضوع فلسطين كه فضا را براي خلاقيت يا واكنش‌هاي متفاوت و متمايز و آزاد تنگ و انگيزه‌ها را از احزاب و نخبگان و جوانان متفاوت با حاكميت سلب مي‌كند، چنان كه با همين نقيصه در بسياري از كشورهاي اسلامي و شرقي مواجه و لذا كمتر شاهد واكنش‌هاي اجتماعي هستيم.

و: از سوي ديگر منتقدان داخلي نيز، در نقد خود به حاكميت، مكررا در آنچه «ماجراجويي در سياست خارجي» و حمايت از گروه‌هاي فلسطيني در غزه و لبنان بدون مشورت با مردم مي‌دانسته‌اند، متمركز بوده‌اند كه به تبع آن، اصل امر فلسطين و حمايت متوازن از حقوق ملت و تماميت اين سرزمين اشغال شده نيز تحت الشعاع قرار گرفته است.

ظ: بسياري از گروه‌هاي مرجع يا از بيم بهره‌برداري و سوءاستفاده سياسي يا از بيم واكنش منفي بخش‌هايي از جامعه يا ترديد فردي، حضور حداقلي و رفع تكليفي را به حضور همه‌جانبه و موثر ترجيح داده‌اند.

ح: تاثير رسانه‌هاي فارسي خارجي كه عموما وابسته به دولت‌هاي حامي اسراييل هستند و همچنين تاثير فضاي مجازي فارسي كه برخلاف ساير ملت‌ها، محتواي ضد فلسطيني قوي دارد، با آنكه لزوما نشان‌دهنده افكار عمومي ملت ايران نيست اما بر نوع و ميزان كنش‌هاي گروه‌هاي مرجع و اقشاري از مردم موثر بوده و نيازمند تامل است.

ط: با اين همه، چون حاكميت ايران در دهه‌هاي اخير حضور جدي و پر مخاطره‌اي در امر فلسطين داشته است، به تبع مي‌توان درك كرد كه مردم و نخبگان ايران در مقايسه با ملل ديگر تكليفي بيش از اين بر خود احساس نمي‌كنند.

با هر تحليلي، چند صباحي ديگر، گرد و غبار اين ماجراهاي هولناك فرو مي‌نشيند و مناقشات سياسي كنار خواهد رفت. اما لحظه لحظه حوادث جگرسوز غزه ثبت و ضبط خواهد بود. نقش رهبران و نخبگان و جوانان در اين صحنه‌هاست كه مورد استناد آيندگان و قضاوت تاريخي واقع خواهد شد.

 

انتظار از نخبگان عجم و مراقبت از بازتوليد «راست جهاني» در ايران

از جامعه روشنفكري ايران نيز انتظار مي‌رود، موضوع فلسطين را مجددا مرور كند و به آسيبي كه از ناحيه سكوت و انفعال در اين صف‌بندي جهاني بر ارزش‌هاي هويتي‌اش و بر جوانان ميهن‌مان وارد مي‌شود توجه نمايد. حمايت از فلسطين لزوما حمايت از فلان جريان سياسي حاكميت يا فلان گروه فلسطيني يا جنگ نيست. همراهي با جنبشي جهاني براي عدالت و آزادي است. جامعه نخبه و روشنفكري ايران جامعه ايست در سابقه خود كه قطع رابطه با اسراييل در زمان دولت ملي مصدق را داشته است. حال شايسته است از آن سابقه، فاصله نگرفته و در حالي كه از حقوق بشر و ارزش‌هاي مدني در ايران دفاع مي‌كنند، در برابر پيكرهاي قطعه قطعه شده هزاران تن در غزه، به دليل صف‌بندي يا گلايه‌هاي داخلي، انفعال و سكوت اختيار ننمايند. اين سكوت مي‌تواند ترديد‌هاي بزرگي براي نسل امروز و فرداي «زد» ايران به همراه داشته باشد و در حالي كه نسل جوان جهان در برابر اشغالگري و صهيونيسم قد علم كرده است، بخشي از نسل جوان ايراني حيران بماند كه كجا ايستاده و بايد بايستد؟ سربسته مي‌توان گفت، چه بسا كه بخشي از اين نسل، ناشي از سياست «دشمن مخالف من، دوست من است»، به دليل وازدگي از حاكميت و ارزش‌هاي تريبون‌هاي حاكميتي، به جاي ارزش‌هاي حقوق بشري و بنيادي انساني، به تدريج به همراه شدن با ارزش‌هاي حاكميتي غرب و حتي همان مواضعي گرايش پيدا كند كه «راست جهاني» گرايش پيدا كرده است و ناگهان در خلأ احزاب قوي، رسانه‌هاي مستقل و نخبگاني كه يا حذف و حصر و خانه‌نشين شده يا خود سكوت و انفعال را برگزيده‌اند، شاهد سر برافراشتن جريان «راستي» در ايران باشيم كه به ويژه در مواضع بين‌المللي با «راست جهاني» هم داستان شده است. به ياد مي‌آورم، چند ماه مانده به انتخابات امريكا وقتي در نخستين يادداشت درباره انتخابات امريكا و در تحليل نظرسنجي‌ها گفته شد كه «ترامپ رفتني است» با واكنش‌هايي از سوي برخي مواجه شد كه مايل بودند ترامپ بماند تا احيانا بخشي از ايده‌آل‌هاي‌شان را نمايندگي كند و لذا حتي پيش‌بيني رفتن ترامپ را هم بر نمي‌تافتند. اين شرايط، گوياي مسووليتي است كه متوجه همه از جمله حاكميت نيز هست.

حاكميتي كه از آرمان و آزادي فلسطين و حق سرنوشت ملت فلسطين دفاع مي‌كند، بايد بداند سياست‌هاي تنگ‌نظرانه و متناقض، بسياري از روشنفكران و جوانان را در حمايت از فلسطين دچار ترديد كرده و مي‌كند. گرچه، اين جوانان نازنينند و باور دارم در نهايت همان‌ها كه با دلي پاك و انگيزه‌هاي مستقل، در برابر فسادها و نابرابري داخلي و براي آزادي و ارزش‌هاي انساني ايستاده و هزينه فراوان پرداخته، نهايتا در موضوعات انساني يا ستم جهاني نيز، همانجا خواهند ايستاد كه نسل آزادي خواه و عدالت طلب جهاني ايستاده است و پيكر شرحه شرحه فلسطين و نگاه منتظر مظلومان آن سرزمين استوار اما سوخته از آتش كينه نژادپرستان را در مناقشات داخلي قرباني نخواهد كرد. جوانان ميهن مان با رنج بيگانه نيستند، اما مي‌دانند كه دردهاي اين روزهاي غزه، دردي جهان‌فرساست كه همگان را به علاج فرا مي‌خواند. جوانان ما، همان‌ها هستند كه نام ملت ايران را به تمدن و انسانيت و شرف، بلند نگاه داشته‌اند. طبع جوانان ما و افق نگاه‌شان و تعلق‌شان به ايران و انسان، چيزي نيست كه بتوان به راحتي درباره آن سخن گفت يا درباره آن اغماض كرد. ايران، به حكمت نخبگان و به فطرت جوانانش بر پاست. فطره‌هاي گيج‌كننده گه گاه، خواهد گذشت. اينها همان‌ها هستند كه مرحوم اقبال، اميد خود مي‌دانست و چه زيبا فرمود: ‌اي جوانان عجم جان من و جان شما، چون چراغ لاله سوزم، در خيابان شما.

والسلام عليكم و رحمه‌الله و بركاته

سوم آذر ۱۴۰۲


  به رغم آنكه رسانه‌هاي جريان رسمي، پيوسته در حال توجيه بمباران و كشتار فلسطينيان از سوي اسراييل به عنوان «حق دفاع از خود» هستند، خيابان‌هاي اروپا در تسخير جوانان مدافع فلسطين است
  طبق نظرسنجي منتشر شده در پوليتيكو در حالي كه در روز ۱۷ اكتبر، تنها ۲۶ درصد جوانان ۱۸ تا ۳۴ ساله حامي فلسطين بوده‌اند، در روز ۱۶ نوامبر اين عدد به ۵۲ درصد افزايش يافته است
  طي هفت دهه، فلسطين به تدريج به سمبلي براي صف‌بندي‌هاي جهاني و سنجش وجدان بشري تبديل شده است. حمايت از فلسطين نه تنها يك ارزش هويتي براي آزاديخواهان و عدالتخواهان و برابري‌طلبان و حاميان حقوق بشر به ويژه جوانان در جهان است، يك مولفه تفكيك با طرفداران راست‌هاي افراطي، نژادپرستان و حاكميت‌هاي غربي حامي اسراييل است.
  تاثير رسانه‌هاي فارسي خارجي كه عموما وابسته به دولت‌هاي حامي اسراييل هستند و همچنين تاثير فضاي مجازي فارسي كه برخلاف ساير ملت‌ها، محتواي ضد فلسطيني قوي دارد، با آنكه لزوما نشان‌دهنده افكار عمومي ملت ايران نيست اما بر نوع و ميزان كنش‌هاي گروه‌هاي مرجع و اقشاري از مردم موثر بوده و نيازمند تامل است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون