محبوبيت كاذب يا كراهت واقعي
مردم تحت فشار قرار گرفتند. پس حذف ارز ترجيحي مشكل اصلي نبود، نحوه مصرف منابع ريالي به دست آمده از سوي دولت نادرست بود كه به مردم فشار وارد شد.
۳ـ چرا سياست مهار تورم آن هم در سالي كه شعارش مهار تورم است، نتايج رضايتبخشي نداشته است؟ به اين علت كه اصولا سياستي موثر در اين مورد وجود نداشته است. تقريبا هر كشوري كه اراده كرده تورم را مهار كند، توانسته است چون راهحل آن روشن است. شما نگاهي به رديفهاي بودجه بيندازيد تا متوجه شويد چگونه بودجههاي فراواني به اموري تخصيص داده شده است كه هيچ نيازي از مردم را تامين نميكند. با اين سياستها نميتوان تورم را مهار كرد. مثل آن است كه كسي بگويد ميخواهد وزن خودش را كم كند، ولي غذاي فستفودي چرب و شيرين خودش را كه زياد هم هست، زيادتر كند. اين دو خواست با يكديگر جور در نميآيند.
۴ـ بدترين گزاره ايشان بحث افزايش حقوق و محبوبيت كاذب است. اول اينكه مطالعات نشان داده كه مردم اصلا دنبال افزايش حقوق نيستند، بلكه دنبال كاهش تورم هستند، ولي چون از كاهش تورم قطع اميد كردهاند، ميخواهند كاهش درآمدشان از طريق افزايش حقوق جبران شود. مسووليت تورم صددرصد متوجه دولت است و مردم هيچ نقشي در آن ندارند. چرا بايد ۴۰درصد تورم داشت و به همين نسبت جيب خالي شده مردم را جبران نكرد؟ دنبال محبوبيت كاذب نيستيد، ولي تورم نفرت و بيزاري و كراهت واقعي ايجاد ميكند. اين حق مردم است كه حداقل (تاكيد ميشود حداقل) به اندازه تورم بهعلاوه درصد رشد اقتصادي و نه ۲۵ تا ۳۰درصد موردنظر شما، بلكه حداقل ۴۵درصد به حقوق آنان افزوده شود. اين رويكرد نسبت به مردم طلبكارانه است. بايد بخش تورم و بيارزش كردن پول مردم را برجسته و از نفرتانگيزي واقعي آن پرهيز كرد. دولت اگر دنبال محبوبيت كاذب نيست، چرا در حال افزايش استانهاي كشور است كه هزينه سنگيني را بر بودجه و مردم بار ميكند؟ سياست غيرموثري كه هدفش جلب حمايت مردم با سياستي نادرست است.