پروندهاي كه باز است
البته شايد كسي را مجازات و محكوم نكنند، به ويژه اينكه بسياري از اين مسائل در حوزه جرم و مجازات قرار نميگيرد، بلكه در صلاحيتهاي حرفهاي آنان است. ولي داوري افكار عمومي براي سياستمداران و احزاب متبوع آنان بسيار مهم است. براي نمونه توني بلر به دليل رفتارش در حمله به عراق در مارس ۲۰۰۳ و همراهي متقلبانه با جورج بوش، در افكار عمومي بريتانيا ضربه سنگيني خورد و شايد افول قدرت حزب كارگر نيز از همين مقطع آغاز شد. بنابراين طبيعي است كه سياستمداران و احزاب آنها هميشه به اين حسابكشيهايي كه دير يا زود آغاز خواهد شد، توجه ميكنند. نتيجه مهم ديگر، فصلالخطاب بودن است. آيا توجه كردهايد كه چرا در ايران هيچ يك از پروندههاي تاريخي مختومه نميشوند؟ نه تنها مختومه نميشوند، بلكه هر چه ميگذرد پرسشها و ابهامات و حتي شاكيان و متهمان پروندهها بيشتر ميشود! و در عمل پروندهها غيرقابل رسيدگي ميشود. هنگامي كه پروندهها به چنين مرحلهاي رسيد، افكار عمومي در حيرت و سرگرداني غرق ميشوند. حقيقت محو ميشود. وضعيت جامعه ما نسبت به گذشته يك قرن اخير خود كمابيش چنين است. همين موضوع كرونا در ايران تبديل به يك پرونده مهم و جديدي شده است. پروندهاي كه از همان روز اول مثل همه موضوعات و پروندههاي ديگر، انواع و اقسام پرسشها و اظهارنظرات و مواضع و سياستها مطرح شد ولي هنوز يك گزارش رسمي و روشن درباره هيچ كدام از آنها تهيه و منتشر نشده است؟ ترديدي نيست كه اين پرونده مثل موارد ديگر در ايران، همچنان باز خواهد ماند و به مرور نيز بر پرسشها، اتهامات و دادههاي آن افزوده ميشود و بيبصيرتي و سردرگمي جامعه را تشديد ميكند. مطالعات معتبر درباره كرونا در ايران نشان داده است كه اگر سياستگذاري ما در مواجهه با كرونا مشابه تركيه بود، حدود ۵۰ هزار نفر كمتر فوت ميكردند. جامعهاي كه هزاران ميليارد خرج افزايش جمعيت ميكند و بهطور كامل هم شكست ميخورد و حتي جمعيت كمتر هم ميشود، كافي بود قدري عقلانيت صرف مديريت كرونا ميكرد تا دهها هزار نفر كمتر فوت كنند. اين پرونده همچنان باز است.