بازگشت به سنت بنيانگذار
احمد مازني
«در ميان نظريههاي مختلف مربوط به اهداف واقعه عاشورا، مرحوم دكتر فيرحي هدف اصلي نهضت امام حسين(ع) را «بازگشت به سنت بنيانگذار» ميداند. اين تعبير را از آن استاد فرهيخته وام گرفتم براي وضعيت امروز ايران. البته با تاكيد بر اينكه قصد شبيهسازي ندارم و يكي از رويههاي غلط در اختلافات داخلي را شبيهسازي اختلافات با صدر اسلام ميدانم كه يك جناح خود را در جايگاه علي(ع)، عمار، ابوذر و منتقدين خويش را در جايگاه غاصبان حقوق ائمه(ع)، بنياميه و بنيعباس معرفي ميكند! كه البته چنين رويه نادرستي در اذهان اكثريت مردم ايران جايي ندارد. بنا بر اين بنده به هيچوجه قصد شبيهسازي ندارم و فقط از اين تعبير زيباي مرحوم دكتر فيرحي يعني «بازگشت به سنت بنيانگذار» براي اين مطلب استفاده ميكنم. اما اينكه چرا به اين فكر افتادم كه وارد اين بحث بشوم به اين دليل است كه چهار جريان، در مورد انديشه و عمل امام خميني(ره) در قالبهاي متفاوت ظاهر شدند و ذهنيت جامعه ايران را هدف قرار دادهاند.
۱- جريان معاند خارجي شامل دولتهاي مخالف امام خميني(ره) كه از هر وسيلهاي براي تخريب امام استفاده ميكنند و براي رسيدن به اين هدف شبكههاي ماهوارهاي و ساير ابزار رسانهاي و آدمهاي پروژهاي را به كار ميگيرند.
اين جريان از ابتداي انقلاب اسلامي به دليل نقش ويژه امام در مبارزات ضد استعماري، مخالفت امام با كاپيتولاسيون و هرگونه مداخله خارجي در شؤون كشور با امام دشمني كرده و در مقطع پيروزي انقلاب اسلامي نيز تمام سعي خويش را براي عقيم ماندن نقش بيبديل امام در انسجام ملي و هدايت ظرفيتهاي اقوام مختلف ايران در جهت نفي استبداد داخلي و استيلاي خارجي و استقرار نظام مبتني بر مردمسالاري ديني مصروف داشت. اين جريان تاكنون نه تنها از دشمني با امام و آرمانهاي او دست برنداشته بلكه هر روز بيش از گذشته در جهت تخريب انديشه، شخصيت و عملكرد امام خميني عمل ميكند. بنابراين ريشه بسياري از كينهورزيها نسبت به امام راحل را بايد در حقد و كينه نظام سلطه دانست.
۲- گروه ديگري كه در تخريب امام از هيچ كوششي دريغ نميكند عناصر وابسته به جريانهاي داخلي هستند كه از انديشه و عمل امام خميني ضربه خوردند، كه تبارشناسي اين جريان طيف وسيعي از سلطنتطلبان، گروههاي چپ، وابستگان به بلوكهاي قدرت غرب و شرق و منافقان التقاطي تا مقدسمآبان متحجر را دربر ميگيرد.
رد پاي اين جريان گسترده را در تخريب امام در قالب به ظاهر نقد عملكرد نهادهاي حاكميت و احيانا برخي سوءتدبيرها در ادوار مختلف پس از پيروزي انقلاب اسلامي ميتوان مشاهده كرد.
در مورد منافقين گفته ميشود از زمان انحلال كمپ آنان در آلباني بسياري از متنها و كامنتهايي كه در شبكههاي مجازي پمپاژ ميشد، ديگر منتشر نميشود. بد نيست كساني كه ناخواسته، تحت تاثير القائات اين جريان كه ملغمهاي از اخبار راست و دروغ عليه امام و انقلاب اسلامي بود، قرار گرفتهاند به اين خبر مهم توجه كنند.
همين نكته را در مورد جريانهاي ديگر مخالف امام از جمله انجمن حجتيه در قالب ديگر ميتوان جستوجو كرد.
۳-گروه ديگري كه به انديشه و شخصيت امام ضربه ميزند جرياني است كه در نقد وضع موجود راه افراط را در پيش گرفته و مسووليت كاستيهاي موجود در جامعه ايران را ناشي از انديشه و عملكرد امام خميني معرفي ميكند.
برخي از اين افراد زماني در جريان ديگر و در موضع ديگر با رويه افراط با تحولخواهان مخالفت ميكردند و امروز با تغيير موضع در مقابل حاكميت و جرياني كه خود قبلا به آن منتسب بودند تندترين مواضع را در فضاي مجازي اتخاذ ميكنند و همه ناكاميها را به امام خميني و اصل انقلاب اسلامي نسبت ميدهند و البته برخي از اين عناصر مسووليت ناكاميها را متوجه حاكميت ديني و يك گام جلوتر اصل دين و دينداري معرفي ميكنند!
۴- جريان ديگري كه به جايگاه و منزلت امام ضربه ميزنند كساني هستند كه عملكرد اشتباه خود و برخي نهادهاي حاكميت را مساوي با عمل به انديشههاي امام خميني و اقتداي به مديريت و رهبري آن بزرگوار در دوران پيروزي انقلاب اسلامي و دفاع مقدس معرفي ميكنند.
و بالاخره در يك اتحاد نامبارك مدعيان مطلوبيت وضع موجود و مدعيان نامطلوب بودن وضع موجود هر دو اين وضعيت را معلول انديشه، شخصيت و عملكرد امام خميني(ره) معرفي ميكنند. بنابراين افراد مطلع و آگاه و صاحبنظران آشنا ميبايست با نگارش مقاله، سخنراني و با استفاده از ظرفيتهاي فرهنگي و هنري موجود در جهت رفع اين شبهه خطرناك و اين جهل مركب اقدام كنند.
اميدوارم با اين مقدمه توفيق تبيين انديشه، شخصيت و عملكرد امام خميني(ره) و ارايه طرح «بازگشت به سنت بنيانگذار» براي نويسنده فراهم شود و براي نگارش يادداشتهاي بعدي همه صاحبنظران را به ياري ميطلبم.»