• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۳ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5649 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۱۸ آذر

به مناسبت هفتادمين سالگرد 16 آذر

دانشجو زنده است

محسن آزموده

سال‌هاست كه ديگر به‌طور رسمي دانشجو نيستم، اگرچه هر جا و در هر جمعي پا بدهد، خودم را دانشجو خطاب مي‌كنم و اصولا تصور مي‌كنم دانشجو بودن جذاب‌ترين و افتخارآميزترين هويتي است كه يك انسان مي‌تواند داشته باشد. دانشجو بودن فقط درس خواندن و سر كلاس حاضر شدن و امتحان دادن و مدرك گرفتن نيست. دانشجو بودن، يك سبك زندگي است، يك شيوه سر و سامان دادن به خود و جهان و روابط خود و ديگران. لابد شما هم شنيده‌ايد و گفته‌ايد كه فلاني زندگي دانشجويي دارد. يعني ساده زندگي مي‌كند، صميمي است، بي‌غل و غش است، نظم و برنامه پيشيني و سفت و سخت ندارد، بازيگوش است، پرجنب و جوش است، مضطرب است و آرمانخواه، بي‌خيال و در عين حال نگران آينده. اخلاق‌مدار است و از دروغ و دغل دور. هنوز آلوده مناسبات پيچيده و ناخوشايند اقتصادي نشده و فارغ‌البال و رهاست، نوجو است و گشوده به افق‌هاي باز و جوينده. تلاطم و عدم قطعيت ويژگي بارز زندگي دانشجويي است و گفتن ندارد كه همه انسان‌ها در همه عمر نمي‌توانند چنين زندگي كنند. آدميزاد بالاخره بعد از مدتي سن و سالش بالا مي‌رود، زار و زندگي به هم مي‌زند، مسووليت‌هايش نسبت به ديگران بيشتر مي‌شود، توان جسماني و رواني‌اش كاسته مي‌شود، «عاقل»تر مي‌شود و ناگزير سپر مي‌اندازد و رام و مطيع مي‌شود. اما در ميان آنها كه بخت داشته‌اند و دانشجويي را تجربه كرده‌اند، كيست كه خاطره آن روزها و شب‌هاي پر تنش، جانش را گرم نكند؟ ياد آن همه نيرو و اميد و آرزو و تخيل بي‌پروا و بي‌انتها. حتي اگر با سختي‌ها و ناملايمات و كاستي‌هاي فراوان همراه باشد.
تا پارسال، حتي در ميان بسياري از تحليلگراني كه كارشان رصد كردن دانشگاه‌هاست، تصور مي‌شد كه جنبش دانشجويي در ايران اگر نمرده كه سخت خفته است. بسياري-از جمله نويسنده اين يادداشت- مضمون كوك مي‌كردند كه چيزي از جنبش دانشجويي نمانده و به تاريخ پيوسته، دانشجويان هم ديگر مثل آدم‌هاي بزرگسال محافظه‌كار و منفعت‌طلب و سودجو شده‌اند و كاري به تحولات سياسي و اجتماعي پيرامون ندارند، همه دنبال اين هستند كه مدرك بگيرند و از كشور مهاجرت كنند، معنا و مفهوم و كاركرد دانشگاه عوض شده و ... واكنش زنده و پرشور دانشجويان به وقايع پارسال خط بطلاني بود بر همه اين پيشداوري‌ها و قضاوت‌ها. دانشجويان ايراني، اين‌بار نه فقط در دانشگاه‌هاي بزرگ و شناخته شده‌اي مثل تهران و پلي‌تكنيك و علامه و تبريز و... بلكه در اكثر موسسات و نهادهاي آموزش عالي ريز و درشت در سراسر كشور، نشان دادند كه نيروي جواني و توان زندگي نمي‌ميرد و دانشجو زنده است. نسبت به محيط اطرافش نه فقط بي‌تفاوت نيست كه اتفاقا بسيار فعال است و آرمانخواه. گيرم آرمان‌هايش نسبت به نسل‌هاي پيشين خيلي انضمامي‌تر و مشخص‌تر و جزيي‌تر شده. اين بيداري به‌رغم همه ناملايمات و برخوردارهاي ناصوابي كه با دانشجويان و دانشگاه شد و مي‌شود، بذر اميدواري به تغيير را در دل همه جامعه زنده مي‌سازد، به ويژه آنها كه قصد رفتن ندارند و مي‌خواهند همين جا بمانند و كشور خود را بسازند و در آن زندگي كنند. 
سال گذشته دانشجويان موافق طبيعت و سرشت خود، به ما ياد دادند كه براي دانشجو بودن و تداوم زندگي دانشجويي، ضرورتا جسم جوان لازم نيست، مهم‌تر از آن ميل به زندگي است، خواستن آزادي و رهايي. مي‌توان ميانسال و پير بود، اما كماكان دانشجويي زيست. بايد بخواهيم كه دانشجويي زندگي كنيم، همان‌طور رها و بي‌غل و غش و ساده و صميمي و آرمانخواه، نيالوده به طمع‌ورزي‌هاي اقتصادي و دور از سوگيري‌هاي غيرشفاف سياسي. اينچنين باد. با اميد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون