جنگ اسراييل و حماس شكاف ميان كشورهاي عربي را عريان كرد
رويكرد دوگانه اعراب در جنگ غزه
احسان لطيفي
با تشديد درگيريها در نوار غزه، برخي تحليلگران با اشاره به اختلافات دروني جهان اعراب در مناقشه اسراييل و فلسطين، باور دارند كه برخلاف ۷۵ سال گذشته، امروزه مساله آرمان فلسطين جاي خود را به برنامهها و اهداف شخصي كشورهاي منطقه داده و همين موضوع باعث شده كه عربها نتوانند موضعي واحد در برابر اسراييل اتخاذ كنند. ۵۰ سال و يك روز پيش از حمله ۷ اكتبر حماس موسوم به توفانالاقصي، جنگ يوم كيپور عليه اسراييل آغاز شد. مانند جنگ كنوني غزه، يوم كيپور با حملهاي غافلگيركننده كليد خورد؛ اما برخلاف جنگ حاضر، جهان عرب در جنگ يوم كيپور بهطور متحد در برابر اسراييل ايستاده و علاوه بر اعزام نيرو به مصر و سوريه براي حمايت از نبرد آنها عليه اسراييل، از نفت به عنوان اهرم فشاري عليه غرب و دشمن اسراييلي خود استفاده كردند. امروزه پويايي منطقه بسيار متفاوت و پيچيدهتر است. جهان عرب عليه اسراييل متحد نبوده و دچار اختلافات بارزي است. حتي پيش از حمله ۷ اكتبر حماس، برخي از كشورهاي عربي روابط كاملي با اسراييل برقرار كرده و برخي نيز مانند عربستانسعودي، در مسير عاديسازي قرار داشتند.
شكافهايي كه عريان شد
به نوشته فارن افرز، چند دهه پيش، مصر و اردن با اسراييل قرارداد صلح امضا كرده و امروزه نيز در مسائل امنيتي به همكاري با اسراييل ادامه ميدهند. همچنين امارات متحده عربي در سال ۲۰۲۰ و طي توافقنامه ابراهيم توانست روابط ديپلماتيك خود با اسراييل را عادي كند. حتي پيش از حمله حماس، عربستان سعودي و اسراييل با حمايت واشنگتن در حال نهاييكردن توافق عاديسازي روابط بودند. قطر با حفظ موضع آمادگي خود براي برقراري ارتباط با همه طرفها، روابط خود با اسراييل را غيررسمي نگه داشت و در عين حال، ميزبان رهبري سياسي حماس در دوحه بود. اگرچه اين كشورها از بابت تنش فزاينده بين اسراييليها و فلسطينيها نااميد بودند، اما هيچ يك انتظار نداشتند كه اين وضعيت بتواند به چنين جنگي تبديل شود. با تصور اينكه نزاع اسراييل و فلسطين مهار شده است، آنها بيشتر بر اهداف سياسي و اقتصادي خود تمركز كرده بودند كه اغلب به معناي تعامل با اسراييل بود. اما حمله اسراييل به غزه كه به گفته مقامات بهداشتي حماس منجر به كشتهشدن حدود ۱۸ هزار نفر شده است، روابط جهان عرب و اسراييل را يكشبه تغيير داد. اكنون كشورهاي عربي به سمت اتخاذ موضعي واحد در مورد جنگ اسراييل هستند. در زمان حمله اسراييل به اردوگاه آوارگان جباليا، واكنش مصر، اردن، قطر، عربستان سعودي و امارات تقريبا يكسان بود و همه شديدا اين حمله را محكوم كرده و خواستار آتشبس شدند. به نوشته فارن افرز، البته اين اتحاد ظاهري ممكن است اين واقعيت را بپوشاند كه رويكرد هر كشور عربي به جنگ اسراييل، در درجه اول ناشي از اولويتهاي آنهاست. اين امر به ويژه در مورد پنج قدرت عربي بزرگ يعني مصر، اردن، قطر، عربستان سعودي و امارات صدق ميكند.
بندبازي اعراب
به ادعاي ناظران، با ادامه جنگ غزه، بازيگران عرب از اهرم ديپلماتيك خود براي هدايت درگيري به نفع خود و دستيابي به اولويتهايشان استفاده ميكنند. با اين حال، اگر آنها ميتوانستند رويكردهاي خود را هماهنگ كنند، شانس بيشتري براي دستيابي به نتيجهاي كه به نفع همه باشد، خواهند داشت: دستيابي به صلح اسراييل و فلسطين و تعيين استراتژي واحد در برابر ايران. خشم زيادي در جهان عرب متوجه اسراييل است. از همين رو، بازيگران عربي خود را در موقعيت دشواري يافتهاند؛ زيرا آنها بايد مردم خود را آرام نگه داشته و از منافع اقتصادي و ديپلماتيكشان با اسراييل محافظت كنند. آنها تلاش ميكنند تا در عرصه جهاني، در قامت مناديان صلح عرضاندام كرده تا به مردم خود نشان دهند كه به مساله فلسطين اهمیت داده و بدينترتيب، اعتراضاتي که ميتواند از كنترل خارج شود را متوقف كنند.
پسلرزههاي رويارويي حماس و اسراييل
اگرچه مصر و اردن با اسراييل قراردادهاي صلح منعقد كردهاند، اما نگران تبعات جنگ اسراييل و حماس براي امنيت و ثبات خود هستند. مصر و اردن به ويژه نسبت به سناريويي كه در آن هزاران فلسطيني، از جمله اعضاي حماس، به سرزمينهاي آنها پناهنده شوند، گارد گرفته و مخالفت خود با اين طرح را صريحا ابراز كردهاند. اردن نيز به خصوص نگران ديدگاه جمعيت پناهجويان فلسطينيالاصل است. براي آرام نگه داشتن خيابانهاي اردن، رانيا، ملكه اين كشور كه خود نيز يك فلسطينيتبار است، از زمان آغاز جنگ دو بار با سيانان مصاحبه كرده تا بر مسووليت جامعه جهاني در قبال رنج فلسطينيان در غزه تاكيد كند.
هاله امنيتي كه درهم شكست
به ادعاي ناظران، امارات از نظر جغرافيايي به اسراييل نزديك نبوده و داراي مختصات جمعيتي متفاوتي با اردن است. بنابراين، نگرانيهاي امنيتي ديگري دارد. اما همسايگان امارات عبارتند از: ايران (حامي اصلي حماس) و انصارالله يمن كه از دشمنان سرسخت اسراييل به شمار ميآيند شايد براي اين بازيگر چالش باشند. اگرچه امارات توافق ابراهيم را با اسراييل امضا كرده، اما حمله حماس هاله امنيتي كه قرار بود اتحاد با اسراييل براي ابوظبي به ارمغان بياورد را در هم شكست. در پي نقض امنيت حاكم، ايالاتمتحده كه ميانجي توافقنامه ابراهيم بود، به امارات و اسراييل در برابر نيروهاي مقاومت تضمينهاي امنيتي پيشنهاد داد و با ادعاي بازدارندگي، ناوگروههاي هواپيمابر را در مديترانه و درياي سرخ مستقر كرد.
هراس از تكرار نكبت دوم
برخلاف امارات، قطر هيچ علاقهاي به امضاي توافقنامه صلح با اسراييل نشان نداده است. از زمان شروع جنگ، اين كشور تلاش كرده تا خطي مستقيم و باريك را طي كند: اين كشور در توضيح ميزبانياش از رهبران حماس در دوحه تلاش داشته تا خشم اسراييل و ساير بازيگران عرب را تحريك نكند. به گفته مشعل بن حمد آل ثاني، سفير قطر در ايالاتمتحده، پس از درخواست واشنگتن براي ايجاد خطوط ارتباطي غيرمستقيم با حماس، دفتر سياسي اين گروه در دوحه افتتاح شد. قطر با ايفاي نقش ميانجيگرانه، واسطهاي بين حماس و اسراييل بوده و سعي داشته كه هر دو طرف را راضي نگه دارد. استراتژي قطر مبتني بر استفاده نقش ميانجيگري براي نشاندادن خود به عنوان «شريك قابل اعتماد بينالمللي» است؛ عبارتي كه اغلب در بيانيههاي رسمي دولت قطر تكرار ميشود. نگراني اصلي دوبي، حفظ اين موقعيت سياسي پس از پايان جنگ اسراييل و حماس است. عربستانسعودي نيز نگرانيهاي خاص خود را دارد. حمله حماس مذاكرات عاديسازي اين بازيگر با اسراييل را بههم ريخت. به باور برخي كارشناسان، ممكن است يكي از دلايلي كه حماس به حمله ۷اكتبر دست زد، همين متوقفكردن مذاكرات سعوديها و اسراييل باشد. به گفته كاخ سفيد، عربستان سعودي اعلام كرده كه مايل است مذاكرات از سر گرفته شود. البته دولت سعودي براي دفع انتقادات عليه خود، لفاظيهاي علني از اسراييل را تشديد كرده است. روزنامه دولتي عربنيوز پيامدهاي حمله اسراييل به غزه را «نكبت دوم» خواند كه به حادثه نكبت سال ۱۹۴۸ اشاره دارد كه طي آن، فلسطينيان مجبور به مهاجرت از سرزمينهاي خود شدند.