آخرين نفسهاي انتشارات «فرانكلين»
نه علمي ماند نه فرهنگي
مجتبي سعيدي
شايد گوشهاي از اين استعدادهاي بالقوه، براي يكهتازي دهها موسسه بزرگ انتشاراتي كافي باشد. نام و نشان و قدمت، غناي بينظير آرشيو، ارتباط با نويسندگان و مترجمان تراز اول، امتياز عرضه فاخرترين آثار مكتوب در حوزههاي مختلف، در اختيار داشتن يكي از بزرگترين و پيشرفتهترين چاپخانههاي كشور، در اختيار داشتن بهترين فروشگاهها در نقاط طلايي و تجاري شهر، برخورداري از امكانات توزيع مستقيم مانند انبار و خودرو و...، داشتن ستاد مركزي اداره انتشارات با هزاران متر زيربنا و چندين طبقه، تنها قسمتي از امكانات بالقوهاي است كه به لطف سالها تلاش و مجاهدت اسطورههايي همچون همايون صنعتيزاده و احسان يارشاطر و بعد از آن وزارت علوم، هماكنون در اختيار موسسه انتشارات علمي و فرهنگي قرار دارد. به تمام موهبتهاي فوق حمايت توامان سازماني بزرگ و توانمند همچون تامين اجتماعي و تزريق گاه و بيگاه بودجههاي قابلتوجه متناسب با نيازهاي گوناگون را نيز اضافه كنيم، ابعاد پتانسيلهاي حسرتبرانگيز اين مجموعه روشن ميشود.
روزگاري كه همايون صنعتيزاده و احسان يارشاطر با وجود تمام محروميتها و مشكلات آن زمان كمر همت به تاسيس موسسات مطبوعاتي خود بستند كوچكترين تصوري نميرفت كه دسترنجشان روزي دچار آفات بيشمار شركتهاي خصولتي شده و به اميد مقداري دلسوزي مدام از اين دست به آن دست جابهجا شوند. انتصابات سليقهاي بر مبناي وابستگيهاي جناحي همواره مخوفترين آفت اين گونه موسسات بوده و هست. موسساتي كه اولين ركن دوام و موفقيت آنها اهليت و تخصص سكاندار آنهاست، امروز بيش از هميشه قرباني جناحگرايي و انتصابات سفارشي هستند.
نزديك دو سال است كه شركت انتشارات علمي و فرهنگي، همان موسسه نامآشناي قديمي و پرآوازه كه بعضي با نام فرانكلين به يادش دارند و برخي با نام بنگاه ترجمه و نشر كتاب، دچار افول روزافزون شده و هماكنون كه سومين سرپرست انتصابي پس از استقرار دولت سيزدهم و تغييرات وزارتخانه كار و به تبع آن سازمان تامين اجتماعي در راس اين شركت حكم ميراند، نگاهي گذرا به وضعيت فعلي اين شركت، چند و چون كيفيت مديريت آن را به درستي نشان ميدهد. شركت چاپ و نشر كتيبه (چاپخانه علمي و فرهنگي) كه از بزرگترين و مجهزترين چاپخانههاي كشور و تحت مديريت اين انتشارات است، پس از استعفاي اعتراضي مدير سابقش (كه به گفته كارگران آنجا بسيار كاربلد هم بود)، اكنون حدود چهار ماه است كه تعطيل بوده و هيچ فعاليتي نميكند. تعداد زيادي از كارگران باتجربه و سابقهدار اين مجموعه در اعتراض به عملكرد ضعيف مدير جديد استعفا داده و آنهايي كه بالاجبار هنوز ماندهاند هيچ فعاليتي نداشته و مثل مجموعهاي فشل و بيمار در حالتي شبيه اغما فرو رفتهاند! فروشگاه بزرگ اين انتشارات در خيابان جردن كه يكي از مراكز مهم فرهنگي آن منطقه به شمار ميرفت از خردادماه به تعطيلي كشيده شده و هنوز بسته است، چرا كه مدير اين مجموعه نيز در نتيجه اعتراض مداوم به مديران و معاونان جديد، با ايشان دچار اختلاف شده و رفته است. كارمندان ديگر بر همين اساس استعفاي دستهجمعي داده و همگي رفتهاند.فروشگاه ديگر اين انتشارات در بلوار كريمخان نزديك دوماه پيش تعطيل شد و ظاهرا بر اثر ندانمكاري و عدم رعايت قوانين مالك و مستاجر (سرقفلي) بهكلي از انتشارات سلب مالكيت شده است! همچنين فروشگاه ديگري در خيابان جمهوري كه متعلق به اين شركت بوده و در سالهاي اخير از اجارهبهاي آن بهره ميبردند، بيش از يك سال گذشته تعطيل بوده و همچنان بلاتكليف است! اكنون از فروشگاههاي چهارگانه اين انتشارات تنها يك فروشگاه در خيابان انقلاب آن هم با حداقل ظرفيت مشغول به كار است. عمارت ظهيرالاسلام كه پس از بازسازي و مرمت با تلاش فراوان مديرعامل سابق انتشارات در دولت قبل، جهت بهرهبرداري فرهنگي و اجتماعي در اختيار اين شركت قرارگرفت، هماكنون پس از گذشت دو سال به هيچ مصرفي نرسيده و طبق اخبار رسيده درختان كهنه حياط اين مجموعه هم به دليل نبود رسيدگي و آبياري صحيح خشكيدهاند. موارد فوق فقط تعدادي از آثار مشهود و معلوم مديريت در اين موسسه ارزشمند و كمنظير هستند. مواردي همچون اخراج و تعديل تعداد قابلتوجهي از كارمندان كاركشته و قديمي اين شركت صرفا به دليل گشايش صندلي و جايگاه براي دوستان و بستگان، آثار زيانبار خود را به مرور و تدريجا نشان ميدهند.
شايد روزي كه مديري نه چندان مجرب در حوزه نشر از مجموعهاي به مراتب كوچكتر و غيرقابل قياس با علمي و فرهنگي، براي سكانداري اين انتشارات تحميل ميشد، پيشبيني چنين سرنوشتي دور از ذهن نبود لكن اين حجم از ويراني در كمتر از يك سال براي موسسهاي با مختصات علمي و فرهنگي مايه شگفتي و حيرت است!
خدا كند مسوولان و ناظران دلسوز هرچه زودتر و قبل از نابودي بيشتر به فرياد اين موسسه نامآشنا برسند و نگذارند خاطره خوب چند نسل از كتابخوانها و اهالي فرهنگ و قلم به همين راحتي با خاك يكسان شود.