• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5659 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۲ دي

به مناسبت هشتادمين سالگرد ورود كودكان لهستاني به اصفهان و انتشار كتاب «اصفهان، شهر كودكان لهستاني»

خاطرات شيرين از تلخ‌ترين جنگ قرن

صادق حيدرنيا

هشتاد سال پيش از اين، هزاران نفر لهستاني‌هاي آواره از جنگ، پيرو توافق قدرت‌هاي بزرگ از زندان‌هاي مرگ سيبري به سوي ايران گسيل شدند از اين ميان، چند هزار كودك لهستاني براي رسيدگي بيشتر عازم اصفهان شدند. اين كودكان در 21 خانه در اصفهان اسكان يافتند. در امتداد خيابان چهارباغ يا همان شاهراه اصلي اصفهان، پنج «خانه لهستاني» وجود داشت. 9 «خانه» ديگر در سراسر شهر به صورت پراكنده قرار گرفته بودند و هفت «خانه» در آن سوي رودخانه در محله جلفا و منطقه ارمني‌ها قرار داشت. تقريبا دور تا‌ دور همگي «خانه» با ديوارهاي بلندي احاطه شده بود و دروازه‌هاي سنگين و چوبي آنها را از دنياي بيرون جدا مي‌كرد. اين خانه‌ها شكل و ظاهري متفاوت داشتند: از عمارت‌هاي زيبا و از خانه‌هاي شخصي بزرگ و كوچك گرفته تا ساختمان‌هاي بدريخت و بدقيافه و شبيه به كارخانه، مانند «خانه شماره 20». در ساختمان‌هاي بزرگ‌ چند صد كودك و در ساختمان‌هاي كوچك‌تر چند ده كودك زندگي مي‌كردند. اما اين «خانه‌هاي لهستاني» فقط مدارس شبانه‌روزي يا پرورشگاه نبودند، بلكه درست مانند خانه بودند و پسران و دختراني كه در مدرسه با هم دوست بودند، تبديل به اعضاي خانواده يكديگر مي‌شدند. براي همين بود كه وقتي نقل و انتقال كودكان به آفريقا يا زلاندنو شروع شد و زمان ترك اصفهان رسيد، اشك‌هاي فراواني ريخته شد!

به مناسبت انتشار كتاب و در واپسين روزهاي سال 2023 م. (مصادف با هشتادمين سالگرد اين رويداد) روز سه‌شنبه 28 آذرماه 1402، نشستي به ميزباني شهركتاب اصفهان و با حضور علاقه‌مندان در اين شهر برگزار شد. در اين نشست، ماچي فائوكوفسكي (سفير جمهوري لهستان در تهران)، دكتر ندا ترابي‌فارساني (عضو هيات علمي دانشگاه هنر اصفهان)، رفئو بالكويچ (رايزن فرهنگي سفارت لهستان در تهران) و دكتر هانيه مهرمطلق (مترجم كتاب) سخنراني كردند. اين كتاب با ترجمه هانيه مهرمطلق و با مشاركت سفارت لهستان در تهران از سوي انتشارات نگارستان انديشه به دو صورت جلد نرم و جلد سخت همراه با تصاويري ارزشمند از آرشيو انگلستان، چاپ و عرضه شده است.

 

غلبه روح انسان بر طلسم جنگ

فائوكوفسكي، سفير لهستان در اين نشست گفت: در اصفهان، با حمايت نهادها و شهروندان حدود بيست مدرسه و خوابگاه براي اين كودكان افتتاح شد و عمارت‌هاي خصوصي، صومعه‌ها و مدارس به يتيم‌خانه و بيمارستان و مدرسه تبديل و سه ‌هزار كودك لهستاني در اصفهان ساكن شدند. زندگي در اصفهان براي كودكان لهستاني به گفته خودشان تجربه‌اي واقعا بهشتي بود. سفير لهستان درباره كتاب «اصفهان، شهر كودكان لهستاني» نيز گفت: اين كتاب كه شامل مجموعه‌اي از خاطرات اشخاص است، براي اولين‌بار در سال ۱۹۸۷ در لندن و به ابتكار كودكان لهستاني اصفهان منتشر شد. اين كتاب دو نسخه لهستاني و انگليسي دارد و ما (در سفارت لهستان در ايران) به اين نتيجه رسيديم كه نسخه فارسي نيز داشته باشد. اين اثر بخشي از كتاب اصلي، اما حاوي همان روايت‌هاست و تمامي احساسات كودكان لهستاني را به خواننده منتقل مي‌كند. همچنين روايت‌هاي خاصي از مكان‌ها و فضاها و برخوردهاي بسيار خوب مردم اصفهان با كودكان لهستاني را به خواننده ارايه مي‌دهد. اين كتاب گواهي است بر غلبه روح انسان بر طلسم جنگ. سفير لهستان در تهران، در مقدمه‌اي كه بر نسخه فارسي اين كتاب نگاشته، ميزباني اصفهان از كودكان لهستاني را بخشي از يك رويداد تاريخي عظيم‌تري مي‌داند كه پرداختن به آن به‌ منزله قدرداني از مهمان‌نوازي ايرانيان و بازخواني تجربه منحصربه‌فرد مواجهه لهستاني‌ها و ايراني‌هاست كه بايد براي حفظ ياد و خاطره آن كوشش كرد.

 

روايت‌هايي آشنا از سال‌هاي دور

هانيه مهرمطلق، مترجم كتاب «اصفهان، شهر كودكان لهستاني» با بيان اينكه اين كتاب شامل خاطرات ده‌ها نفر از كودكان لهستاني است كه سال‌ها بعد از آن رويداد بازگو كرده‌اند، گفت: اين كتاب در نگاه اول با فضايي تاريخي شروع مي‌شود و مملو از اسامي افراد، تاريخ‌ رويدادها، اعداد و ارقام است. قسمت دوم شامل خاطرات كودكان لهستاني در دوران زندگي در اصفهان است. از ديدگاه ادبياتي، تك‌تك اين خاطرات شبيه به داستان كوتاهند؛ هر چند همه واقعي هستند. همه خاطرات شخصيت و كنش و واكنش دارند و پايان‌شان باز است و همين عطش خواندن ادامه خاطرات را در خواننده ايجاد مي‌كند. هانيه مهرمطلق افزود: زاويه ‌ديد اين داستان‌ها اول ‌شخص است. در اين حالت خواننده خودش را به جاي شخصيت مي‌گذارد و تجربياتش را بهتر حس كرده و تجربه‌اي دست اول كسب مي‌كند.

او چالش‌هاي ترجمه اين كتاب را به سه دسته زبان‌شناسي، فرهنگي و مذهبي تقسيم كرد و ادامه داد: درباره چالش‌هاي فرهنگي بايد گفت كه فرهنگ لهستاني با ايراني متفاوت است. خواننده ايراني اگر نكات مربوط به فرهنگ لهستاني را نداند، وقتي متن را مي‌خواند متوجه نمي‌شود. به همين دليل، نكات مربوط به تفاوت فرهنگي را در پاورقي كتاب ذكر كرده‌ايم. از جمله مسائلي نظير نام غذاها و ساير خوردني‌ها، رسوم مذهبي و شيوه‌هاي آموزشي.

 

لهستاني‌ها و گردشگري نوستالژي در اصفهان

دكتر ندا ترابي‌فارساني، دانشيار دانشگاه هنر اصفهان كه چند سالي است پژوهش‌هاي متعددي درباره مكان ـ رويداد حضور لهستاني‌هاي در اصفهان انجام داده و تورهاي گردشگري فراواني متكي بر خانه‌هاي باقيمانده از آن دوره برگزار كرده، سخنران ديگر اين نشست بود. وي در ابتداي صحبت خود به انتشار مقاله‌اي در اين باره در سال 2020 اشاره كرد و افزود: همه ما مي‌دانيم كه جنگ جهاني دوم منشا يك اتفاق و تاريخ مشترك تاريكي بين بسياري از ملت‌هاست ولي اين اتفاق ناگوار، پيامدهايي داشت كه يكي از آنها ورود مهاجران لهستاني به ايران و استقرار گروهي از كودكان لهستاني در اصفهان بود. اين موضوع، صرف‌نظر از وجوه مختلفش، به ظرفيت ارزشمندي براي گردشگري فرهنگي و نوستالژيك بدل شده است. اگر اصفهان را به عنوان يك مقصد گردشگري تاريخي بررسي كنيم، متوجه مي‌شويم كه چه پتانسيل‌هايي در حوزه گردشگري دارد. از طرف ديگر در اين پژوهش، تقاضاي بازار را بررسي كرديم كه آيا گردشگران و بازديدكنندگان علاقه دارند كه در اين تورها شركت كنند يا خير؟ به گفته دكتر ترابي، بر اساس اين پژوهش‌ها، در نهايت يك مسير گردشگري نوستالوژي با تاكيد بر جنگ جهاني دوم و ورود كودكان لهستاني به شهر اصفهان طراحي و همه لوكيشن‌هاي آن شناسايي شد؛ از جمله مدرسه فرانسوي‌ها و خانه‌اي كه امروز يكي از ساختمان‌هاي تاريخي دانشگاه هنر اصفهان است. شناسايي چندين كليساي كاتوليك، خانه تاريخي صارم‌الدوله، خانه بي‌بي مريم بختياري و بيمارستان عيسي‌بن مريم از جمله كارهايي بود كه در اين پژوهش انجام شد.

رفئو بالكويچ، رايزن فرهنگي سفارت لهستان در تهران، در پايان اين نشست ضمن قدرداني از ميزباني اصفهان براي برگزاري اين رويداد، ابراز اميدواري كرد كه انتشار كتاب «اصفهان، شهر كودكان لهستاني» و برگزاري نشست‌ها و برنامه‌هاي فرهنگي به نزديكي بيشتر دو ملت و آشنايي بهتر از يكديگر منتج شود. 


سه سال و نيم در اصفهان

«در ميان دشت وسيعي در دامنه كوه‌هاي سر ‌به ‌فلك ‌كشيده و در آبادي سرسبزي در ميان كوير و در مجاورت زاينده‌رود، شهري باستاني و ايراني قرار داشت. شهري بود با ويژگي‌هاي خاص مشرق‌زمين به همراه مساجد، بازارها، كاروان‌هاي شتر و مردمي با لباس‌هاي شرقي. جايي بود كه ثروتمندان ايراني به همراه همسران ملبس به رخت و لباس پاريسي خود، سوار بر خودروهاي «فورد» و «كاديلاك» بزرگ امريكايي از كنار الاغ‌ها و قاطرهاي داخل خيابان عبور مي‌كردند. مردان با دستارهاي سفيد و سبز بر سر در خيابان‌ها قدم مي‌زدند و زنان با چادر مشكي بي‌سروصدا و با قدم‌هاي سريع در امتداد ديوارها گام برمي‌داشتند. آنجا اصفهان دهه 1940 بود و در مقابل اين پس‌زمينه غريب، 21 خانه وجود داشت كه ساكنانش در آن سوي ديوارها، زندگي بسيار متفاوتي داشتند. اينها مدارس شبانه‌روزي لهستاني بودند كه در آن كودكان درس مي‌خواندند، بزرگسالان كار مي‌كردند، جشن‌ها و سالگردهاي مخصوص لهستان برگزار و آداب و رسوم لهستاني اجرا مي‌شد. وقتي موذن آياتي از قرآن را از سر مناره تلاوت مي‌كرد، در مدارس لهستاني صداي سرودهاي مذهبي يا سرودهايي در حمد و ستايش مريم مقدس طنين‌انداز مي‌شدند. در ميان آن همه عطر و طعم‌هاي شرقي، لهستاني‌ها سوپ جو و دلمه كلم مي‌خوردند. تنها هدفي كه كودكان لهستاني در اصفهان داشتند، اين بود كه تا زماني كه دوباره به لهستان بازگردند، خوب درس بخوانند. تمام اين ماجراها فقط سه ‌سال‌ونيم به طول انجاميد، اما زمان در دوران كودكي و جواني به كندي مي‌گذرد. به‌ همين ‌دليل اين چند سال به عنوان دوره‌اي بسيار طولاني و البته مهم در خاطرات اين كودكان باقي ‌ماند. بعد از دو سال سكونت در روسيه، اين خانه‌ها و مدارس در اصفهان تنها جايي بود كه زندگي اين كودكان را تغيير داد.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون