ادامه از صفحه اول
بودجه اورژانسي
كسري بودجه به عنوان ام الخبائث عملكرد دولت، شوكهاي تورمي را به وجود ميآورد و بدتر از آن براي رفع كسري بودجه دولت با روشهاي مفسدهانگيز از طريق بنگاههاي تاسيسي وضع را خرابتر ميكند. بودجه سند مهمي است كه يكسال دولت و مملكت درگير آن هستند و از قِبل گنجايش آن اثرات مستقيم و غير مستقيم بر زندگي مردم ميگذارند. عليالظاهر به مدد حاكميت يكدست، براي اولينبار بحث واقعيت درآمدهاي قابل حصول دولت مطرح شده است! از همين روي درآمدهاي مالياتي دولت مورد توجه واقع شده است كه در ادامه يادداشتهاي اين مقال، اختصاصا به آن پرداخته خواهد شد.
حسبالاظهار نمايندگان مجلس، در ماده ۱۸۲ آييننامه داخلي مجلس تصويب شده است كه در مرحله اول احكام بودجه بررسي شود و براي آن دولت جدول مصارف را ارايه كند. اينكه ادعا ميشود دولت درآمدها را ۴۲ درصد رشد داده و واگذاري داراييهاي سرمايهاي را ۱۲ درصد كاهش داده و به سمت اصلاح ساختار بودجه حركت ميكند؛ درواقع بايد در ترازهاي عملياتي پيشبيني شده در بودجه اثبات گردد. گفته ميشود دولت سعي كرده است هزينههاي جاري را از محل درآمدها تامين كند و اين يك اصلاح ساختاري است. همچنين تلاش كرده تعهد براي آينده را كمتر كند و آيندهفروشي را كاهش دهد. اولا بايد ببينيم امسال مولدسازي چه ميزان محقق شده است و سال آينده چه ميزان محقق ميشود؛ دولت در جهت اصلاحات ساختاري و به لحاظ برآوردي با تجربه سال جاري در چه وضعيتي قرار دارد. ثانيا افول منابع و اتوريته دولت در ايران موجب شده است ارقام بودجه واقعي و جدي نباشند و در امتداد آن نيز تحقق بودجه نيز غيرواقعي تلقي شود. ايراد اساسي هم در پيشگيري از رشد اقتصادي است! به دليل كمبود منابع داخلي و نبود سرمايهگذار چه داخلي و چه خارجي كه به خودي خود مسبب فشارهاي جبراني روي بانك مركزي و به تبع آن مقروض شدن دولت به بانكها ميشود. از سوي ديگر، مفاد بسياري از بودجه سال 1403 به برنامه هفتم وابسته است كه هنوز در شوراي نگهبان متوقف مانده و به تصويب نهايي نرسيده است! و بنا بر مواضع نمايندگان مخالف بودجه 1403 برخلاف برنامه 5 ساله هفتم است! بر اين مبنا، الان فقط قسمت درآمدهاي دولت با شرايط ايدهآل مطرح شده است و با توجه به ترازهاي درآمد و هزينه و ترازهاي عملياتي، بديهي است تحقق آن در هالهاي از ابهام فرو رود. خود برنامه هفتم توسعه محلي از چالشهاي جدي در مدل اقتصادي متضمن پيشرفت در آينده كشور است. ليكن با وجود اين، به باور نمايندگان مخالف كليات لايحه اصلاحيه بودجه سال آتي دولت، روح لايحه بودجه خلاف برنامه هفتم توسعه است؛ آنها معتقدند با اين بودجه ارزش پول ملي كشور افت كرده و باعث ايجاد بحرانهاي اجتماعي خواهد شد. لايحه بودجه موجب نارضايتي اصناف و توليدكنندگان ميشود. با اين مدل اقتصادي بسياري از كارخانهها تعطيل شده و روز به روز بيكاران در كشور بيشتر و بيشتر خواهند شد. برحسب مدعايي، در برنامه هفتم توسعه سهم بهرهوري ۴۰ درصد ديده شده اما در اين بودجه بهرهوري و مولدسازي ديده نشده است. يا در بودجه، ارز لازم براي تامين كالاهاي اساسي پيشبيني نشده و براي بهبود معيشت مردم و جلوگيري از افزايش قيمت كالاهاي اساسي پيشبينيهاي لازم صورت نگرفته است. اما به راستي و از همه مهمتر، آنچه ملموس است؛ پذيرش تورم بالاي ۴۰ درصد است كه در مقابل حقوقهاي با افزايش ۱۸ درصدي، بر اساس بديهيترين اصول اقتصادي، ميتوان نتيجهگيري نمود در سال آينده با اين روند، سفرههاي مردم كوچكتر و زندگي بر آنان سختتر خواهد شد.ادامه دارد
همخواني بلينكن و نتانياهو
به مقدساتشان اهانت كنيد، اين نوجوانان و جوانان فلسطيني مثل دختران و پسران ما هستند. چگونه ميتوانيد از دموكراسي صحبت كنيد. اگر به آينده اسراييل فكر ميكنيد، فلسطينيها بايد وطن خودشان را داشته باشند. آنچه انجام ميشود، اشغال سرزمين و خشونت پسنديده نيست، عادلانه نيست.» اما هنوز جوهر سخن نتانياهو و بلينكن مبنی بر پايان حماس خشك نشده است كه بايدن سه نكته مهم مطرح كرده است:
۱- اسراييل با بمبارانهاي بيهدف و كشتار مردم فلسطين در غزه نميتواند به اهداف خود برسد.
۲- امريكا به دليل حمايت از اسراييل، مركزيت اخلاقي خود در جهان را از دست ميدهد.
۳- نتانياهو بايد دولت خود را تغيير دهد و آن را تقويت كند.
ديگر سخني از تسليم حماس و پايان غزه نيست. دليل روشن است. بلكه سخن از رفتن نتانياهوست! ارتش اسراييل در مواجهه زميني با كتائب قسام شكست خورده است. ناگاه ميبينيم كانادا و استراليا و زلاند نو كه هر سه با لابي اسراييلي سر وسر دارند، پيشنهاد مشترك آتشبس ميدهند. در تلآويو سخن از ادامه آزادي اسيران مطرح ميشود. يعني استقامت مردم فلسطين و مقاومت و مجاهدات كتائب قسام و سرايا القدس، امريكا و اسراييل و حاميان را به اين تامل واداشته است كه نميتوانند از طريق نظامي به نتيجه برسند. سخن نتانياهو و بلينكن طفلی بود كه مرده متولد شد. چرا!؟ براي اينكه فلسطينيها براي آرمان و با ايمان عميق و يقين ميجنگند. نه براي شخص و با احساس و عاطفه گذرا. مفهوم روشني كه نتانياهو و بلينكن در فهمش درماندهاند.