شب چله از ثبت جهاني تا جاذبهسازي گردشگري
رضا دبيرينژاد
ديشب يك ازبكي، يك چيني و يك عراقي و دوستاني از كانادا پيام تبريك يلدا داده بودند و فكر ميكردم كه آيا حالا يلدا در سطح جهاني دارد شناخته ميشود و آيا اينها اثر ثبت جهاني است؟
قطعا ثبت جهاني ميتواند بستري براي معرفي ميراثهاي غيرملموس در ميان اهل فرهنگ و بعد از آن در سطح عموم است البته به شرط و شروطها، اينكه بتوان ثبت برنامهاي را تدوين كرد و در نهاد يا نهادهايي تقسيم مسووليت و كاركرد تا مشخص باشد كه كدامها در سطح داخلي، كدامها در سطح بينالمللي و كدامها براي توليد محصول كار كنند و جايي ميان اين نهادها سياستگذاري شود كه عجولانه و بيهدف و دقيقه نود يا رفع تكليفي و موازيكاري كار نشود.
اما اين روزها در نزديكي يلدا و كريسمس جداي از بحثهاي تاريخي مدام فكر ميكردم چرا كريسمس اينقدر در زندگي امروزي پوياتر و جلوهدارتر است، اما يلدا انگار هنوز در چالشهايش گير افتاده است.
به اين موارد رسيدم:
۱- شب چله مثل بسياري از جشنهاي ديگر ايراني يك جشن درون خانگي است و بيشتر نمود آن ديدار و همنشيني است يا لااقل در چند صد سال اخير اينگونه شده است درحالي كه در دهههاي اخير سبك زندگي اجتماعيتر شده و رفتارها و نمودهاي عمومي و ميدانيتري به خود گرفته است، در نظر داشته باشيم كه مفاهيم و مناسبتهاي فرهنگ مردم ثابت ميمانند، اما اشكال و رفتار آنها به تناسب سبك زندگي و شرايط اجتماعي تغيير ميكند از اين رو نميتواند رفتارها را ثابت نگه داشت، بلكه بايد اجازه داد به تناسب شرايط خود را توسعه و گسترش دهند. نشانههاي فرهنگي هم اينگونهاند، شكلشان ميماند، اما معناها و كاركردهايشان تغيير ميكند.
۲- ميراثهاي فرهنگي ثبت شده تنها يك موضوع و منبع هستند، اما براي بهرهبرداري روزآمد نياز به برنامه برندينگ دارند تا از موضوع به جاذبه تبديل شوند. الان يلدا چه جلوهاي براي گردشگران دارد و آيا ميتواند فرصتي براي جذب گردشگري باشد اين را مقايسه بكنيد با نقش كريسمس براي جذب گردشگر حتي در كشورهاي مسلمان غيرمسيحي.
۳- يكي از مهمترين مسيرها در جاذبهسازي پديدههاي فرهنگي توليد محصول، يادگاري يا روايتگري اين پديده و حتي نشانگذاري مكاني مرتبط است كه بتواند مقصدسازي و پديده انتزاعي را به امر ملموس تبديل كند. براي مقايسه كافي است حال و هواي جلفاي اصفهان در كريسمس را با موضوع يلدا در قياس قرار دهيد.
۴- كريسمس متوليان بسياري در كشورهاي مختلف دارد، از نهادهاي رسمي تا خصوصي كه با اهداف مختلف وظيفه خود ميدانند تا براي آن كاري بكنند، اما يلدا متولي ندارد و به مسووليت اجتماعي تبديل نشده است و نهادها انتفاع خود را از آن تعريف نكردهاند. خوشبختانه انگار ثبت جهاني آن امسال سبب شده تا نهادهاي مختلف براي آن كارهايي بكنند، اينكه آستان رضوي يا آستان علوي به آن توجه ميكنند يا نهادهاي رسمي مذهبي و دولتي براي آن برنامه ميگذارند يعني فصل جديدي شروع شده و ميتوان براي آن اقدام كرد.
در برنامههاي فرهنگي و گردشگري براي شور زندگي به مناسبتهاي مكرر نيازمند هستيم.
۵- شب چله پهنه گسترده فرهنگي داشته و دارد و ميتوان پويايي فرهنگي را در تمام اين پهنه جست كه همافزايي كرده و در تبديل آن بر برند جهاني حتي رونق و بازار جهاني آن نقش داشته باشد در اين مناسبت بايد اين رويداد را به شكلهاي مختلف به همه مردم و مقامات پهنه فرهنگي شب چله يادآوري كرد و به برنامههاي مشترك انديشيد. اين ديپلماسي ميتواند يلدا يا شب چله را به مناسبات امروزي و ارتباطات بيمرز وارد كند.