• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5660 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۳ دي

گفت‌وگوي« اعتماد» با رضا درستكار، منتقد سينما به بهانه برنامه‌هاي شب يلدا

تلويزيون نياز به خانه‌تكاني فوري دارد!

راه انداختن تلويزيون خصوصي براي صداوسيما، مانند آب حيات است. تا رقيب در ميدان نباشد، كاري از پيش نمي‌رود

تينا جلالي 

اگرچه انتقادها از كيفيت برنامه‌هاي صداوسيما در يكسال اخير به بالاترين حد ممكن رسيده و ديگر نيازي نيست بگوييم رسانه به اصطلاح ملي مخاطب ندارد و مردم تلويزيون نگاه نمي‌كنند، اما به هر حال در بزنگاه مهمي چون شب يلدا كه خانواده‌ها دور هم جمع مي‌شوند و نگاه‌شان ناخودآگاه به تلويزيون مي‌افتد توقع حداقلي از صداوسيما مي‌رفت كه كمي آبروداري كند و فكري به حال و روز نزارش بكند و بتواند برنامه‌اي با كيفيت حداقلي به مخاطبان ارايه دهد، اما نه تنها اين كار را نكرد كه برنامه‌ها، كيفيت سطحي و بي‌مايه داشتند، با دكورهاي نازيبا و عاري از هر نوع ظرافت و هنرمندي، حتي در بعضي مواقع حرف‌ها و گفت‌وگو‌ها سمت و سوي بيهودگي مي‌گرفت. اما نكته عجيب ماجرا آنجا بود كه صداوسيما براي ديده شدن و جذب مخاطب به اينفلوئنسر اينستاگرام متوسل شد، پسربچه‌اي كه با تكه كلام واقعيه يا كيك در فضاي مجازي معروف شده بود. حضور او در تلويزيون با سيلي از انتقاد مواجه شد، انتقاد كه چه عرض كنيم، صحبت‌ها شكل و شمايل تمسخر داشت، حالا تلويزيون به مرحله‌اي رسيده كه برنامه‌هاي آن را به سخره مي‌گيرند و به سطح نزول آن مي‌خندند، موضوعي بسيار غم‌انگيز كه نشان مي‌دهد رسانه‌اي كه روزگاري امام علي (ع) و سلطان و شبان و نود و ... پخش مي‌كرد حالا به چه مرحله‌اي از سقوط رسيده است. ما با رضا درستكار منتقد و نويسنده سينما درباره چرايي اين مشكل گفت‌وگويي انجام داديم كه از نظر مي‌گذرانيد.

 

‌آقاي درستكار برنامه‌هاي شب يلداي تلويزيون را ديديد؟

شخصا مخاطب تلويزيون به شكل پيوسته نيستم و برنامه‌هايش را دنبال نمي‌كنم؛ فقط فوتبال مي‌بينم.

‌به صورت گذري هم نديديد؟

چرا؛ به هر حال منتقدم و گاهي برنامه‌هاي تلويزيون را ورقي مي‌زنم، چاره‌اي نيست بايد دانست اوضاع از چه قرار است! شب يلدا از بين همه آنها كه مهم‌ترين‌شان احتمالا بايد برنامه‌هاي شبكه سه مي‌بود؛ بيست دقيقه را ديدم و بيشتر نتوانستم تحمل كنم و راستش از آنچه ديدم بسيار متاسف شدم و گذر كردم، حيف از وقت و پول و عمر و فرهنگ و انرژي كه به دست نابلدها به حراج گذاشته مي‌شود! تك و توك در شبكه‌هاي مجازي هم هر آنچه خواندم و‌ ديدم بيشتر نارضايتي مردم بود، متاسفانه روش‌ها همان روش‌هاي هزار ساله مردابي است و با تمام انتقاداتي كه به مديران مي‌شود، چرخ بر همان منوال گذشته مي‌چرخد.

‌انتقاد‌ها از برنامه‌هاي صداوسيما از حد گذشته و به نظر مي‌رسد بايد فكري عاجل به حال آن كرد. البته در سال‌هايي كه برنامه‌هاي صداوسيما با حضور چهره‌ها و مجريان شناخته شده همراه بود هم، انتقاد بود اما درباره كيفيت برنامه‌هاي شب يلداي امسال خب خيلي بيشتر شد. نظر شما چيست؟

شما فكرش را بكنيد ما در سال‌هاي قبل هم نقد داشتيم، براي اينكه جايگاه تلويزيون بهتر شود، به همان دورهمي‌هايي كه در ايام عيد يا شب يلدا پخش مي‌شد نقد وارد مي‌كرديم تا از طريق خوانش نقادانه از وضعيت اسفناك و لودگي‌ها عبور كنيم، همان وقت‌ها كه فرزاد حسني و احسان عليخاني برنامه داشتند و يك تعداد سلبريتي را مي‌آوردند بدون آنكه چيزي گير مخاطب بيايد، شويي به نمايش مي‌گذاشتند و يك سري چيزهاي فيك را به عنوان اصل به مردم قالب مي‌كردند؛ ما همان موقع هم نقد داشتيم. به اين شيوه برنامه‌سازي‌ها، به مفهوم يك‌طرفه‌اش، با نمايش و شوي لباس و دكور نخبه‌گرايانه و اما به چرخش‌هاي عوامانه‌اش نقد داشتيم. مخالف بوديم حالا در حال حاضر ده درجه بياييد پايين‌تر از آن برنامه‌ها، يك تعداد آدم ناشناس را آورده‌اند كه فاقد جذابيت‌هاي لازم در كلام و گفتار و شناخت و جذبه هستند و از همان محصولات گذشته و روش‌هاشان ارتزاق مي‌كنند و از يك سري افراد كه حاضر هستند در اين شرايط كنار هم بايستند و خودشان و موضوعات سطح پايين را به نمايش بگذارند (به هر دليلي كه من با آن دليل كاري ندارم) همان موضوعات را تكرار و ريويو مي‌كنند. اين برنامه‌ها كه پيش از اين مردود شده بودند!

‌به بيان ديگر مي‌توانيم بگوييم امسال هم موضوعات تكراري بودند؟

تكرار در هنر ملال‌آور است. اما مناسبتي چون يلدا كه مي‌تواند همه اقوام ايراني را سر يك سفره بنشاند، تكراري نيست و نمي‌شود و بايد هر دم با زايش و آفرينندگي و قدرت بيشتر همراه شود.

يك برنامه‌ساز اين روزگار خوب مي‌داند كه الان چه بايد بكند و چه كساني را بياورد و چگونه به «وحدت ملي» و موضوعات شيرين تاريخي ارجاع دهد و از خلال سرگرمي، دمي تازه به كالبد شب يلداي ملت بدمد.

‌چنين نكاتي در رسانه ملي مطرح شده بود؟

خير! نكته عجيب ماجرا آنجاست كه در برنامه‌هاي شب يلدا بازگشت به همان رويكردهاي سابق را مي‌ديديم كه مورد انتقاد شديد همين افرادي بود كه در حال حاضر مسوول تلويزيون هستند و اين تناقضي بسيار بزرگ است.

آقايان محترم! چطور شما هميشه منتقد برنامه‌سازي در دوره‌هاي علي عسگري و ضرغامي و ديگر مديران بوديد، ولي حالا كه خودتان بر راس امور نشستيد همان روال سابق را در پيش گرفتيد؟! و همان كارها را مكرر كرديد!؟

ترويج نوليبراليسم و سليقه‌سازي‌هاي سطح پايين و ترويج ابتذال از كجا براي شما مجاز شد!؟

‌فرقي را نسبت به سال‌هاي گذشته در صداوسيما ديديد؟

با دوره‌هاي قبلي صداوسيما فرق بسيار داشتند اما از نظر جريان و سطح كيفي برنامه‌ها كه ده درجه پايين‌تر ايستاده‌اند.

‌آيا دكورهاي برنامه سبك و عاري از هنر و غلوآميز نبود؟ جذابيت در چيدمان و آرايش دكور ديده نمي‌شد.

هيچ‌وقت يك دكور بزرگ و چهار دست كت و شلوار نمي‌تواند جاي محتواي مهم و ارزشمند را پر كند، تلويزيون ما به دليل بي‌محتوايي مشكل دارد و مورد ظن و نقد منتقدانش قرار مي‌گيرد، اگر مشكل محتوايي نبود كه مردم به دكور و رنگ و لعاب كت و شلوار و قيافه آن‌ مجريان كار نداشتند. به ‌هر حال در ساحت مردم شريف و صبور ايران چهارزانو و مرتب بايد نشست.

اما موضوع مهم اين است كه اين برنامه‌ها براي مخاطب مفهوم و محتوايي ندارد. مفهوم شب يلدا در اين برنامه‌ها اصلا ديده نشده‌، برنامه‌ها از فرهنگ شب يلدا خالي بودند، حتي فرهنگ اسلامي در اين برنامه‌ها لحاظ نشده است. با اين برنامه‌ها مخاطب را جذب رنگ و لعاب الكي مي‌كنند و چيزي به عنوان محتوا و مفهوم جايي در بطن برنامه‌ها ندارد!

باور كنيد بسياري از برنامه‌هاي شبكه‌هاي خارجي به مراتب شب يلدايي‌تر، عميق‌تر و پرمفهوم‌تر از برنامه‌هاي تلويزيون ما هستند.

‌جالب اينجاست كه آقايان از اين گلايه دارند كه منتقدان برنامه‌هاي صداوسيما را نقد منفي و تند مي‌كنند. برنامه خوبي در صداوسيما هست كه بشود نقد مثبت درباره آن نوشت؟

به دليل فقدان كيفيت در برنامه‌هاي‌شان است. خب شما به برنامه‌هاي يكسال اخير تلويزيون نگاه كنيد! در اكثر آنها يا مهران رجبي حضور دارد يا آدم‌هايي كه اصلا شناخته‌شده نيستند و اجراي برنامه‌ها به‌ شكلي شگفت‌انگيز بد و چرك است و نابلدي از سر و كول‌شان مي‌بارد.

دوستان قبل از اينكه به قدرت برسند مدام درباره منفعت ملي صحبت مي‌كردند! حالا پرسش من اين است كدام برنامه شما منفعت ملي را در نظر گرفته است؟

يك جريان با نگاهي يكسويه (مثلا خالص‌ساز) بر مسند امور قرار گرفته‌ است و به بهانه زدن سلبريتي‌ها (دارند درجه سوم آنها را بازمي‌گردانند!) تمام افراد شاخص و با فرهنگ و انديشمند را در همه حوزه‌ها‌، از ورزش و اقتصاد گرفته تا حوزه‌هاي اجتماعي و سينما و فلسفه از صداوسيما حذف كرده‌اند و برنامه‌هايي مي‌سازند كه اشكالش رسما نداشتن محتوا و بالطبع مخاطب است. آن پوپوليسمي كه در جريان سخنراني و سخن گفتن و حرف‌هاي آقايان وجود دارد در روش‌هاي‌شان نمودي غريب‌تر پيدا كرده و شوربختانه بد جور هم ديده مي‌شود.

‌جالب آنكه استفاده از اينفلوئنسرهاي اينستاگرامي امسال در برنامه‌ها باب شده بود!

بله! يكي از بدترين برنامه‌هايي كه محصول سياست‌هاي اخير است برنامه‌اي از شبكه دو سيما است كه تكه‌هاي آن را در سوشال‌مديا زياد مي‌گذارند و مردم نظراتي وحشتناك درباره آن دارند. مجري آنتي‌پاتيك آن هم فقط مي‌نشيند و تمام شبكه‌هاي مجازي را ورق مي‌زند و مي‌خواهد به آدم‌ها با توهين و مسخره كردن، ضربه بزند! غم‌انگيز است كه اين افراد فرق بين انتقاد و تحليل و نقد را نمي‌دانند و بدتر از بد گفتن درباره سوشال‌مديا و چهره‌ها، متوسل شدن به همان‌ها براي جذب مخاطب است!

اسفناك است كه براي ديده شدن در تلويزيون بي‌مخاطب به سوشال‌مدياي مورد ضرب مراجعه كنيم! مردم اين دروغ‌ها را مي‌فهمند .

‌درباره سوشال‌مديا رفتار درست كجاست!؟

تلويزيون ايران بايد بداند كه دوران كلان‌رسانه‌ها و مدياي كلان تمام شده است؛ اين را نه به اين خاطر كه ما به تلويزيون نقد داريم، مي‌گويم، خير؛ به اين خاطر كه در تمام دنيا‌ كلان‌رسانه‌ها در حال كوچك شدن هستند، عرض مي‌كنم. بالطبع در ايران هم همين وضعيت رخ خواهد داد.

گروه‌ها و گعده‌هاي كوچك‌تر در سوشال‌مديا در حال جا بازكردن براي خود در فضاي مجازي و جاي‌نشيني هستند و گريزي از آنها نيست. همين الان در همين برنامه‌ها هم مي‌توانيد رد پاي اين نظريه‌ها را ببينيد. مردم نقش خودشان را در رسانه‌ها و گردش اطلاعات و خبررساني پيدا كرده‌اند و ديگر معطل رسانه‌هاي بزرگ نمي‌شوند و مراجعات خيلي خيلي كم شده است.

در حال حاضر مرجعيت رسما به رسانه‌هاي كوچك‌تر انتقال يافته است. در ماجراي قتل استاد داريوش مهرجويي مي‌توانستيم به‌ عينه آن را ببينيم. كلان‌رسانه‌هاي رسمي مي‌گفتند...؛ اما مردم نظري دقيقا خلاف آن را داشتند!

جالب آنكه تلويزيون بنا به اقتدار گذشته‌اش، رسانه‌هاي كوچك‌تر را به رسميت نمي‌شناسد، اما در عين حال مي‌خواهد از آنها ارتزاق هم بكند! شما بايد بر اساس جريان‌شناختي دوران تازه رسانه‌اي، اول رسانه‌هاي كوچك را با همه جرياناتش به رسميت بشناسيد، بعد از آن تغذيه كنيد، شما چطور اين رسانه‌ها را نشناخته از آنها به نفع يك جريان خاص استفاده مي‌كنيد!؟

‌عملكرد ساير تلويزيون‌ها در دنيا چگونه است؟

در مناسبات رسانه و راديو و تلويزيون در تمام دنيا، اين شعارها و شعائر مذهبي نيست كه كار را جلو مي‌برد، اين دانش و تخصص و صنعت و سواد رسانه‌اي است كه كار را جلو مي‌برد. تعارف كه نداريم دوستاني كه بر راس امور قرار گرفته‌اند كمترين شناخت را از رسانه و اين مديا داشتند، تصورشان هم اين بود كه مثل اول انقلاب به هر نحوي هست كار را جلو مي‌بريم اما نمي‌دانند كه در اول انقلاب بحث تخصص و تعهد مطرح شد و اگر بخشي از جامعه متخصصان كنار زده شدند، همان زمان اين متخصصان را كنار نگذاشتند و در لايه دوم از آنها بهره بردند و مشورت گرفتند و با آنها كار كردند، تكنوكرات‌ها و متخصصان در پشت صحنه حضور داشتند و همفكري و مشورت مي‌دادند و مسووليت‌هايي مهم هم داشتند.

اما متاسفانه در اين دوران، افراد با تجربه و انديشمند و با ارزش و سازنده از تلويزيون تخليه شدند! تلويزيون منهاي همه اين موضوعات، آدم اهل فكر به‌روز مي‌خواهد. طرف در برنامه به عنوان كارشناس فلان رشته نشسته و قصه مي‌بافد، يك كتاب نخوانده، در جريان هيچ‌چيز نيست و حتي اخبار خود صداوسيما را هم نمي‌بيند! والله اين برنامه‌ها آبروبر است به‌ خود خدا!

‌وضعيت راديو چطور است؟

خيلي اسفناك‌تر است، راديو را كه اصلا نمي‌شود گوش كرد! بالاخره قبلا يك روزنه‌هايي بود براي تنفس! الان طرف در تايتلش نوشته‌اند: خالص‌سازي! واويلاست.

‌جناب درستكار نكته‌اي كه پرسش‌برانگيز است اينكه چرا اين نقدها را به صداوسيما مي‌كنيم؟ اصلا مگر مهم است؟

مهم است چون در اين كشور زندگي مي‌كنيم و چرا بايد افراد شاخص را كناري بگذارند و نابلدها به ‌جاي ايشان...؛ و البته مهم هم نيست، چون چندين چراغ دارد و بيراهه مي‌رود، بگذار تا بيفتد و بيند سزاي خويش.

متاسفانه بايد اعتراف كرد كه با جرياني نازل در مديريت صداوسيما طرف هستيم كه اين افراد حتي توان مواجهه با افراد انديشمند ندارند. بنيان ديدگاهي اين افراد ضعيف است و حتي همنشيني در دعوت‌هاي‌شان براي شخص، امتياز منفي در پي دارد! چطور به اين‌جا رساندند كار را!؟ الله ‌اعلم.

‌شما به عنوان كارشناس نظرتان چيست؟ چه فكري بايد براي اوضاع نزار صداوسيما كرد؟

به نظر من براي تلويزيون ايران بايد فوري و فوري اقدامات عاجل صورت گيرد. راه انداختن تلويزيون خصوصي براي صداوسيما، مانند آب حيات است. تا رقيب در ميدان نباشد، كاري از پيش نمي‌رود! رقباي ماهواره‌اي را هم با عناوين عناد و ستيزه‌جويي مي‌رانند؛ تاسيس يك تلويزيون خصوصي را فوري بايد در دستور كار قرار داد، صداوسيما درست مي‌شود.

اصلا راستش! نظام فرهنگي ما بايد دست به يك خانه‌تكاني بزرگ بزند. تازه در آن مرحله شايد شايد به روال قبل برگرديم.

ما الان بايد حسرت سال‌هاي قبل را بخوريم كه حداقل چيزي در خروجي تلويزيون وجود داشت اما در حال حاضر تلويزيون ايران هيچ خروجي ندارد و دستگاه فرهنگي ما به خانه‌تكاني بزرگ نياز دارد و از همين برنامه‌هاي شب يلدا مي‌توان فهميد. اهل فن و صاحب‌نظران بايد برگردند، فرصت بايد براي مردم همه فراهم شود، شما اگر طرف حق هستيد حق را به حقدار برگردانيد، تلويزيون جاي آدم‌هاي به دردبخور است. دستگاه فرهنگي را بايد اهالي فرهنگ اداره كنند نه اهالي سياست.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون