نگاهي به كاركرد ممنوعالكاري بازيگران زن سينما پس از دو ماه از اعلام رسمي توسط سازمان سينمايي
ممنوعالكاري از بيكاري
سعيد هنرمند
كار عملكردي است كه براي رسيدن به يك نتيجه مشخص آن را انجام ميدهيم. پدر روحاني و قاتل زنجيرهاي هر دو مشغول به كنشي هستند كه به آن كار ميگويند. انسان در طول روز دهها و شايد صدها كار انجام ميدهد؛ از فكر كردن به مسائل گوناگون گرفته تا خوردن و صحبت كردن و ورزش كردن و بيشمار اعمال كوچك روزمره. اگر بابت كار انجام شده درآمدي كسب شود، به آن عمل شغل گفته ميشود و مشاغل رسمي و شناخته شده نيازمند بهرهگيري از تحصيلات و تجربيات مرتبط با آن پيشه است و اين آموزشها حرفههاي متعددي را در يك شغل ميآفريند. تمامي نوع بشر از مبدا تاريخ تا به دوران حاضر نيازمند شغل بودهاند. بيراه نيست اگر بگوييم پس از اكسيژن ضروريترين نياز آدمي معطوف به كسب درآمد براي تامين معاش زندگاني از طريق مقولهاي تحت عنوان شغل است.
يك: حرفه سينما در دسته مشاغل پروژهاي ميگنجد. ميانگين مدت زمان فيلمبرداري يك فيلم سينمايي يك ماه و نيم است و هر قسمت از يك سريال در طول يك هفته فيلمبرداري ميشود. يعني براي فيلمبرداري يك سريال ده قسمتي دو ماه و نيم زمان كافي است. تعداد سينماگران و كارگران سينما بسيار بيشتر از نياز پروژههاي در حال فيلمبرداري در سينما است. در يك سال چيزي حدود صد و پنجاه فيلم و سريال توليد ميشود. اگر در هر پروژه پنجاه نفر مشغول بهكار باشند و با توجه به تعداد اعضاي خانه سينما كه شش هزار نفر هستند و حدودا نزديك به دو سوم شاغلين هر پروژه كه عضو خانه سينما نيستند، ميتوان دستكم عدد چهارده هزار نفر سينماگر و كارگر آماده بهكار را براي سينما تخمين زد و اگر تمام اين چهارده هزار نفر در طول سال سر فيلمبرداري باشند، بايد بهجاي صد و پنجاه پروژه چيزي حدود هزار و هشتصد پروژه در طول سال توليد شود، يعني دوازده برابر توليدات فعلي. منطقا و عملا چنين شرايطي حتي از افكار روياپردازانه هم به دور است، ولي آنچه كه نزديك است بيكاريهاي پي در پي و طولانيمدت سينماگران است، بنابراين بيكاري با تمام مشقات و ترسناك بودنش براي سينماگران چالشي آشنا است و بسياري از ايشان (بيشتر سينماگراني كه درآمد بالايي دارند، مثل بازيگران مطرح) داراي شغل و درآمدي مجزا از سينما هستند. راهاندازي كافه و رستوران، سالن زيبايي، باشگاه و مزون طراحي لباس از مشاغل پرطرفدار سينماگران پردرآمد هستند. دو: تنبيه يكي از مهمترين ابزارهاي تربيتي اجتماعي و تحميل عمل رنجآوري است بر شخصي كه مرتكب تخلف اثباتشدهاي گرديده است و پيرامون كاركردها و مضرات و ميزان آن بحثهاي بسياري در حوزههاي روانشناسي تربيتي و علوم اجتماعي و مطالعات فرهنگي شده. اما نقطه مشترك در تمامي اين بحثها، لزوم، ميزان، زمان و شرايط اجراي تنبيه است كه منجر به متنبه شدن فرد متخلف و اصلاح يك عمل واقعا ناهنجار از جامعه شود.
سه: پس از آغاز اعتراضات سال گذشته و عدم رعايت پوشش رايج توسط برخي از بازيگران زن سينما، ليستي از طريق سازمان سينمايي دراختيار رسانهها قرار گرفت كه براساس آن تعدادي از بهترين و مستعدترين بازيگران زن ممنوعالتصوير و به تبع آن ممنوعالكار اعلام شدند. فارغ از مباحث هنري و نياز سينماي امروز به اين بازيگران درخشان و هنرمند و آسيبي كه فيلمها از عدم حضور اين هنرمندان در سينمايي كه يكي از اساسيترين دلايل شكست فيلمهاي آن در گيشه كمبود بازيگران درجه يك است، ميبينند. ميبايست صادركنندگان و مجريان اين تنبيه مطلع باشند كه اساسا كسي را نميشود ممنوعالكار كرد و با توجه به تعاريفي كه از كار در بالا آمد خود بهرهگيري از اين واژه اولين گام در لوث شدن و شكست تنبيه است، چراكه هنرمند ممنوعالكار شده در سينما ميتواند از ذات هنرمندانهاش در شاخههاي ديگر هنر بهره بگيرد؛ از نقاشي تا نويسندگي و موسيقي و نكته مهمتر براي تصميمگيران اين محدوديت كاري بدون زمان اين است كه ايكاش كمي در جريان مسائل سينما به شكل واقعي و ميداني بودند و اطلاع از بيكاريهاي طويلالمدت بدون تنبيه داشتند و درك ميكردند اگر اين حكم ممنوعيت براي ايشان امر به تنبيه است براي سينماگران قضيهاي ملموس و هميشگي و پذيرفته است. سينماگري كه ممكن است در طول يك سال فقط يك ماه سركار باشد را نميشود با ممنوعالكاري ترساند. ماهي را كه نميشود غريق دريا كرد. اين احكام بيش از آنكه جنبه بازدارندگي داشته باشد سبب اجماع و ابراز حمايت ساير هنرمندان داخلي و خارجي از محدودشدگان ميشود و باعث ابراز حس همدلي توسط طرفداران بازيگر تنبيه شده ميشود. آيا تمامي مكتشفين حجاب در انظار عمومي شامل اين ممنوعيتهاي كاري ميشوند؟ مثلا آيا تا بهحال يك بانوي ناخنكار از فعاليت در سالن زيبايي منع شده باشد؟ يك بانوي خياط چطور؟ يك نيروي خدماتي قاليشويي یا يك پرستار سالمندان در منزل يك دستفروش؟ آيا همه اين سروران در صورت عدم رعايت حجاب ممنوعالكار خواهند شد؟