• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5666 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۰ دي

گزارش ميداني «اعتماد» از مشكلات ريز و درشت متروي تهران

توقف مترو در ايستگاه سردرگمي

ليلا شوقي

مثل يك شهر زيرزميني مي‎ماند، متروي تهران را مي‎گويم كه 7 خط حمل و نقلي آن در حال حاضر مشغول به فعاليت هستند، بيش از 291 كيلومتر تردد شهري دارد و بيش از 200 قطار آن در 156 ايستگاه تردد مي‎كنند. اين ارقام مي‌تواند براي تهران پايتخت بيشتر هم باشد زماني كه بدانيم روزانه بيش از يك ميليون و پانصد هزار نفر هر روز وارد شهر زيرزميني، متروي تهران مي‎شوند و تردد مي‎كنند. به تعداد بيش از مسافران مترو اما مشكلات در اين مترو ديده مي‎شود. فقط كافي است يك هم‎وطن يك روز بخواهد از مترو استفاده كند، با گوشت و پوست و خونش، مشكلات را حس خواهد كرد، زماني كه فاصله تردد قطارها زمان‎ها مي‎برد و گاهي به 10 تا 15 دقيقه هم فاصله بين تردد دو قطار هم مي‎رسد. تهويه نامناسب واگن‌ها، دستفروشان مترو كه آلودگي صوتي دارند و دستگاه‎هاي كارت‎زني و پله‎هاي برقي خراب، تنها بخشي از مشكلاتي هستند كه متروسواران هر روز با آنها مواجه‎اند. مسوولان مترو و عليرضا زاكاني شهردار پايتخت اما عموما در جواب اين مشكلات يك جواب دارند: «مشكلات مترو از مديريت شهري خارج است.»

قول شهرداري تهران است كه سال آينده، سال 1403، سال ارتقاي سيستم حمل و نقل عمومي و مخصوصا مترو خواهد بود، به خاطر همين هم از آمار خطوط و ايستگاه‎هاي در حال ساخت مي‎گويند و حتي درباره واگن‎هايي كه قرار است به سيستم حمل‌و نقلي وارد شود، صحبت‎ها مي‌كنند. اين وعده و وعيدها اما براي بيش از يك ميليون و پانصد مسافري كه هر روز از متروي تهران استفاده مي‎كنند، وعده‎هايي دور از ذهن هستند. شايد به همين دليل است كه مسافري كه منتظر آمدن مترو به ايستگاه دروازه دولت است، ليست بلند بالايي از مشكلات مترو دارد: «تهويه نامناسب، دير آمدن مترو و...» حرفش كه به مدت زمان زياد بين هر تردد مي‎رسد، درددلش باز مي‌شود و مي‎گويد كه حالا 20 دقيقه است كه منتظر آمدن قطار است. اين زمان براي او زياد است، ساعت 5 عصر است و اين دختر جوان مانند ديگران مسافران، تازه ساعت كاري‏اش تمام شده؛ او و مسافران ديگر عجله دارند براي زودتر رسيدن به خانه و استراحت كردن. چشمان اين مسافر از خستگي قرمز است.

 

شلوغي و تهويه نامناسب

واگن‎ بانوان، يك واگن و نيم آخر قطار، پر از جمعيت است. همه تنگ هم ايستاده‎اند و خواهرانه، خود را به هم چسبانده‎اند. راه نفسي نيست. چند دختر جوان كيف‎هاي‌شان را گذاشته‎اند روي سرشان و در هر بار كه قطار در ايستگاهي مي‎ايستد، سر مي‌چرخانند و نفسي تازه مي‎كنند. دختر جواني هر چند ثانيه يك‌بار دكمه قرمز بلندگوي ارتباط با راننده قطار را مي‎فشرد و حرف مي‎زند: «آقا فكر كن خواهر خودتم... نفس نمي‎تونيم بكشيم. تهويه را روشن كن.» جواب راننده قطار اما تنها يك چيز است: «تهويه واگن شما خراب است.» و با شنيدن اين حرف آه از نهاد همه مسافراني كه به هم چسبيده‎اند بلند مي‎شود. ايستگاه به «هفت‌تير» كه مي‎رسد، شرايط بدتر هم مي‌شود. مسافران زيادي منتظرند تا راه باز شود براي ورود. حتي يك ميلي‌متر جا هم براي ورود نيست. مسافران منتظر ايستگاه اما همه متحد مي‌شوند و فشار وارد مي‌كنند، در واگن باز و بسته مي‌شود، يك نفر لاي در مانده است؛ چند دقيقه بعد، قطار در نگاه پر از يأس و عصبانيت مسافراني كه جا مانده‎اند، ايستگاه را به مقصد بعدي ترك مي‎كند.

مانند يك دومينو تكرار مي‌شود و به ايستگاه‎هاي ديگر مي‎رسد، تا چشم كار مي‎كند، مسافراني ديده مي‎شود كه واگن را پر كرده‎اند يا منتظر در هر ايستگاهند. فرقي هم ندارد، ايستگاه دروازه دولت باشد يا تئاترشهر، در ايستگاه‎هاي طالقاني، شادمان و امام خميني (ره) مسافران منتظرند تا بعد از يك روز كاري سخت، با مترو، به موقع به خانه برسند. در پيك استفاده از مترو، از ساعت 6 تا 9 صبح و از 16 تا 20 شب، واگن‌ها شلوغ‌تر هم مي‎شود، اتفاقي كه به نظر مرد ميانسال مسافر حداقل در اين زمان‌ها، بايد تردد قطارها با فاصله كمتري انجام شود.

سالن بزرگ متروي تئاتر شهر پر از مسافر است. همه منتظرند براي عبور از اين سالن، شلوغي در ورودي پله‎ها بيشتر هم مي‎شود، پله برقي ايستگاه ايستا و ثابت است و تكان نمي‌خورد. مسافران با عصبانيت پاي‌شان را مي‎كوبند روي تن سخت و خشن پله‎هاي آهني كه كار نمي‎كند، غرغر مي‌كنند و بالا مي‎روند. ترافيك در پله‎ها بيشتر هم هست، جمعيت زيادي، پشت بانوي پيري ايستاده‎اند، نه راه پيش دارند و نه راه پس، پيرزن، خسته، با پاهايي لرزان و كم جان، نصف وزنش را انداخته روي ميله فلزي و خود را به سختي بالا مي‏كشد. همه ميلي‎متري بالا مي‎روند. پيرزن بعد از فتح هر پله‏، نفس تازه مي‌كند و قوا تجديد مي‌كند براي فتحي ديگر، هنوز پله‌هاي زيادي براي پيمودن پيش روي اوست.

مسافري كه در اين ايستگاه است، از نبود پله برقي در ايستگاه‎هاي متروي قديمي مانند ايستگاه پانزده خرداد مي‎گويد. از اينكه برخي از ايستگاه‎هاي قديمي حتي آسانسور هم ندارند تا متروي تهران مناسب سالمندان و افراد داراي معلوليت نباشد.

اينها اما تنها دغدغه‎هاي مسافران نيست. دختر جواني كه قصد دارد از فضاي مترو خارج شود، از گيت‎هاي خروجي مترو شكايت دارد. از اينكه اغلب گيت‎هاي خروج خراب است و كار نمي‌كند. او كارتش را هميشه زمان خروج از مترو به گيت‎ها مي‏زند اما زمان خروج، كارتي ثبت نمي‌شود تا هزينه تردد او دو برابر حساب شود. براي او فرقي ندارد، گيت‎هاي خروجي ايستگاه‎هاي تئاترشهر و امام حسين (ع) همه خراب است و هزينه بليت تك‌سفره براي او، حدود 6 هزار تومان حساب مي‎شود.

 

مشتري‎هاي هميشگي

مي‎گويد: «سرگيجه گرفتم از اين همه سروصدا...» راست مي‎گويد، شبيه به واگن مترو نيست، بيشتر شبيه به بازار مسگرهاست. فقط به جاي چكش زدن به تن آهنين ظرف‎هاي فلزي، اين تن صداي بلند و كش‎دار فروشنده‎هاي مترو است كه پتك مي‎شود و بر سر مي‎كوبد. فروشنده‎اي صدايش را نازك مي‎كند و مسواك زغالي را 60 هزار تومان مي‎فروشد. پسر جوان ديگري رگال جوراب‎هايش را مي‎چرخاند تا رنگارنگي پارچه‎اي بسازد و سه جفت جوراب اعلاي برند را بدهد 20 هزار تومان. وسايل آرايش، ماسك مو، لباس و زيورآلات از دستگيره‎هاي مترو آويزان مي‎شود يا نه، روي پاي مسافران مي‎افتد تا توجهي را جلب كنند. هنوز فروشنده دستفروشي جمله تمام نكرده است، جمله ديگري از دهان فروشنده ديگري بلند مي‎شود تا اين موسيقي درهم مترو را ناكوك‎تر هم كند. مسافري كه عصباني است، مي‌گويد: «اسمش رويش است، حمل و نقل عمومي مسافران است. چرا شهرداري يك جاي مشخص براي فروشنده‌ها تعيين نمي‎كند براي فروش؟» بحث‎ها بالا مي‎گيرد و مسافري از نبود جاي مناسب و دختر جوان ديگري از گرفتن ماليات از فروشنده‌ها مي‎گويند. ايستگاه به مقصد كه مي‎رسد، چند فروشنده ديگر وارد مي‌شوند، هنوز پاي‌شان به درون واگن نرسيده، نطق‌شان باز مي‎شود: «شال فقط 100 تومان در رنگ‌هاي مختلف... همه رنگ و همه مدل.» مشكل بزرگ پسر جواني كه براي خروج از ايستگاه متروي دروازه دولت عجله دارد، نبود ايستگاه‌هاي مترو در محل زندگي و محل كارش است. محل كارش در محدوده پل پارك وي و محل زندگي‎اش در شهرك آزادي، در جاده شهيد لشكري است. او هر روز صبح زود، ساعت 5 و 30، بايد با اتوبوس و تاكسي خود را به نزديك‎ترين ايستگاه مترو برساند تا بعد، با خط مترويش را تغيير دهد و با اتوبوس‎هاي بي‎آرتي به محل كارش برود، اين مسير براي او طولاني است و حدود دو ساعت زمان مي‎برد؛ او مي‎گويد كه اگر خطوط مترو از اين دو محدوده مي‎گذشت، او در كمتر از يك ساعت به محل كارش يا برعكس به خانه مي‎رسيد.

 

مشكلات مترو از مديريت شهري خارج است

حالا دو سالي مي‎شود كه عليرضا زاكاني صاحب‎خانه ساختمان شيشه‎اي خيابان بهشت، شهرداري است و در اين مدت زمان، بارها و بارها درباره مترو اظهارنظر كرده است؛ او هميشه از خريد واگن‌هاي جديد گفته و درباره مشكلات پله برقي هم توضيح داده است؛ از شرايط نامساعد پله‎هاي برقي متروي تهران كه مي‎پرسيم، او واكنش منفي نشان مي‎دهد و به «اعتماد» مي‎گويد: «شرايط پله‎هاي برقي مترو اين قدرها هم بد نيست و تنها يك درصد از آنها خرابند.» بعد اما توجه را به سمت پله‌هاي برقي شهري مي‎برد و توضيح مي‎دهد كه حدود 29 نوع پله برقي در سطح شهر وجود دارند و براي نوسازي و تعمير آنها با شركتي داخلي قرارداد بسته شده است تا به زودي و از هفته آينده 60 پله برقي جديد نوسازي و تعمير شوند؛ او البته به جواب اين سوال كه سرنوشت پله‌هاي برقي مترو چه مي‌شود؟ همچنان تاكيدش بر نوسازي و تعمير پله‎هاي برقي شهري است و حتي از كالبد جديدي براي زيباتر شدن محيط شهري مي‎گويد و وعده مي‎دهد: «به زودي چهره آهني و زمخت پله‎هاي برقي تغيير مي‎كند و زيباتر مي‌شود.» آن‌طور كه او توضيح مي‎دهد در طرحي حدود هزار طرح براي زيباتر شدن پله‎هاي برقي آهني انتخاب شدند، آن‌طور كه از صحبت‎هاي شهردار به نظر مي‌آيد، هم چهره و هم كالبد وجودي پله‌هاي برقي مترو، همچنان بايد زمخت و خشن باشد و تغييرات مثبت فعلا روي خوش به پله‎هاي برقي مترو نشان نمي‎دهد و قرار است كج‌دار و مريز كار كنند.

آخرين واكنش زاكاني به خريد واگن‌هاي جديد، به آبان‎ماه امسال برمي‎‌گردد، به زماني كه انعقاد خريد و توليد 791 واگن جديد در دستور كار قرار گرفته است. او به ما مي‎گويد: «متروي شهر تهران در مجموع تنها 1507 واگن قطار دارد كه 1200 واگن آن در حال حاضر در حمل‌ونقل عمومي فعالند و كار مي‎كنند.» اين 1200 واگني كه به گفته شهردار، سالمند و توان جابه‎جايي پايتخت‎نشين‌ها را دارند، شامل واگن‎هاي بين شهري و خط 5 كه مسافران را بين تهران و كرج به مقصد مي‎رساند هم مي‎‏شود. شهردار تهران كمبود واگن‌ها را قبول دارد و حتي معتقد است بعد از توسعه خطوط جديد مترو، خط 10 مترو كه در حال حفاري است و ايستگاه‌هايي كه در خط 6 مترو افتتاح مي‎‏شوند، موضوع كمبود واگن‌ها و افزايش مدت زمان انتظار براي تردد شهري، قابل توجه‎تر هم خواهد شد. با اين وجود اما مي‎گويد: «مشكلات مترو از مديريت شهري خارج است.»

زاكاني تاكيد مي‎كند كه مشكلات به وجود آمده در حمل‌و‌نقل عمومي و مترو، نه به زمان مديريت او كه به سال 95 برمي‎گردد، به زماني كه طبق حكم قانون، مصوب شد كه 2 هزار دستگاه واگن خريداري شود. 1050 واگن از اين 2 هزار دستگاه واگن قرار بود به تهران تعلق بگيرد و 950 واگن ديگر هم بايد به 6 شهر ديگر كه پاي مترو به آنجا باز شده، برسد. او مي‎گويد: «در سال 96، حتي 15 درصد پرداخت مالي براي عملياتي شدن خريد اين تعداد دستگاه واگن هم تامين نشد.» تا به امروز كه مشكلات مترو سر به فلك رسيده‌اند. به همه اينها فرسودگي واگن‌هايي كه حدود 20 سال هر روز، بيش از يك ميليون مسافر را ايستگاه به ايستگاه مي‎رساند هم بايد اضافه كرد تا شهردار بگويد در مجموع از نظر كمي، شرايط واگن‎هاي مترو كاهشي است. او اما خبر خوشي دارد براي تهراني‌ها و از سال آينده مي‎گويد كه 791 دستگاه واگن قرار است به جمع واگن‌‎هاي مترو پايتخت و حومه اضافه شود. 30 دستگاه از اين واگن‌ها در حال طراحي‌اند. كشور چين هم در سفر اخير، تضمين داد به واگذاري 8 رام قطار كه 12 تا 14 ماه ديگر وارد كشور مي‎شود. به جز اين اما 280 دستگاه واگن قطار هم با همكاري دولت قرار است خريداري شود و 113 دستگاه واگن هم با كمك شركت‎هاي داخلي ساخته خواهد شد تا توليد ملي هم سهمي از كمك به حمل و نقل عمومي داشته باشند.

 

10 سال ديگر، شايد

حالا 4 خط مترو ليست كرده‌اند، 8، 9، 10 و 11 كه طبق قانون توسعه شهري و خطوط مترو، برآورد شده بود تا سال 1420 به بهره‌برداري برسند. 20 سال ديگر، شهر تهران شكل و شمايل ديگري خواهد داشت و حتما توسعه اين 4 خط مترو، دردي از زخم عميق و بزرگ حمل و نقل عمومي را دوا نخواهد كرد. با اين وجود روابط‎عمومي توسعه متروي شهر تهران به «اعتماد» مي‎گويد: «اگر زمين موردنياز براي توسعه خطوط مترو و هزينه‎هاي ساخت تامين شود، شهرداري قصد دارد اين مدت زمان ساخت را كوتاه‎‌تر و به سال 1410 كاهش دهد.» حدس و گماني كه البته در حد برنامه‌ريزي است و نمي‎تواند پايتخت‎نشين‎ها را اميدوار كند.


حالا دو سالي مي‎شود كه عليرضا زاكاني صاحب‎خانه ساختمان شيشه‎اي خيابان بهشت، شهرداري است و در اين مدت زمان، بارها و بارها درباره مترو اظهارنظر كرده است؛ او هميشه از خريد واگن‌هاي جديد گفته و درباره مشكلات پله برقي هم توضيح داده است؛ از شرايط نامساعد پله‎هاي برقي متروي تهران كه مي‎پرسيم، او واكنش منفي نشان مي‎دهد و به «اعتماد» مي‎گويد: «شرايط پله‎هاي برقي مترو اين قدرها هم بد نيست و تنها يك درصد از آنها خرابند.» بعد اما توجه را به سمت پله‌هاي برقي شهري مي‎برد و توضيح مي‎دهد كه حدود 29 نوع پله برقي در سطح شهر وجود دارند و براي نوسازي و تعمير آنها با شركتي داخلي قرارداد بسته شده است تا به زودي و از هفته آينده 60 پله برقي جديد نوسازي و تعمير شوند؛ او البته به جواب اين سوال كه سرنوشت پله‌هاي برقي مترو چه مي‌شود؟ همچنان تاكيدش بر نوسازي و تعمير پله‎هاي برقي شهري است و حتي از كالبد جديدي براي زيباتر شدن محيط شهري مي‎گويد و وعده مي‎دهد: «به زودي چهره آهني و زمخت پله‎هاي برقي تغيير مي‎كند و زيباتر مي‌شود»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون