الياس حضرتي محتواي نشست رييسجمهور با فعالان سياسي و دبيران كل احزاب را تشريح ميكند
دعوت ديرهنگام پاستور
رييسي اعلام كرد در انتخابات اصل بر صلاحيت افراد است
جلسه مشترك رييسجمهور و دبيران كل احزاب به دعوت رييسجمهور از طريق وزارت كشور برگزار شد. گروهي از دبيران كل احزاب و فعالان سياسي از هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب در اين نشست حضور پيدا كرده و برخي به بيان ديدگاههاي خود پرداختند. در اين ميان برخي چهرههاي اصلاحطلب مدعو به دلايل مختلف از جمله سفر حضور پيدا نكردند، ضمن اينكه چهرههاي ديگري چون آذر منصوري هم اساسا براي حضور در اين نشست دعوت نشده بودند كه اين رويكرد، با اعتراض، انتقاد و گلايه برخي حضار مواجه شد. از مجموعه گروههاي اصلاحطلب و ميانهرو، چهرههايي چون مجيد انصاري، محمدباقر نوبخت، محمدعلي ابطحي، علي ربيعي، محمد هاشمي، محسن هاشمي، مسعود پزشكيان، وكيلي، حسين مرعشي، علي مطهري، محمد قوچاني، حشمتيان، جواد امام، بنده (الياس حضرتي)، كواكبيان ، محمد رئوف قادری ، محمو... و از گروههاي اصولگرا هم افرادي چون غلامعلي حدادعادل، بادامچيان، آقاتهراني، صادق محصولي، بوربور، افشار، حسيناللهكرم، سيدنظام موسوي، مالك شريعتي، زهره الهيان، فاطمه قاسمپور، حميد رسايي، زريبافان و... در اين نشست حضور داشتند. اسامي افراد قبلا توسط معاون سياسي وزارت كشور نوشته شده و افراد درنظر گرفته شده، يكييكي براساس نوبتي كه درنظر گرفته شده بود صحبت ميكردند. از يك طرف، محسن هاشمي، ابطحي، وكيلي، محمد هاشمي، نوبخت، پزشكيان، جواد امام و علي مطهري به بيان صحبتهاي خود پرداختند و ازسوي ديگر هم آقايان حدادعادل، بادامچيان، صادق محصولي، حسين اللهكرم، حميد رسايي و شريعتي ديدگاههاي خود را درباره شرايط كشور و راههاي بهبود مشاركت در انتخابات شرح دادند. در اين ميان، افرادي چون حسين اللهكرم و حميد رسايي اعلام كردند نه راست را قبول دارند و نه چپ را؛ نه اصولگرا و نه اصلاحطلب را به رسميت ميشناسند. غلامعلي حدادعادل اما تلاش كرد از موضع پدرانه صحبت كند، او دو جناح را دلسوزان كشور برشمرد و بر مرزبندي آنها با براندازان تاكيد كرد. صادق محصولي اما كمي تند صحبت كرد و بهزعم خود براي پاسخ دادن به اظهارات چهرههايي چون محمدباقر نوبخت، لحن متفاوتي را برگزيد. اين نشست از نظر حضور افراد و شخصيتهاي جناحهاي مختلف در سطح مناسبي قرار داشت؛ اما درخصوص محتواي كيفي برآمده از اين نشست و فضاي حاكم بر آن، به نظرم ميتوان گزارههايي را مطرح كرد:
1) چهره های اصولگرایی که تریبون در اختیار آنها قرار گرفت، همگی یک نقطه مشترک داشتند. هرچند آقای رییس جمهور عمدتا درباره امیدآفرینی صحبت می کردند و معتقد بودند احزاب، محافل و گروه ها باید در راستای امیدآفرینی عمل کنند،اما یکی از نگرانی های آقای رییسی درباره رسانه ها بود.
مباحثي كه ميتوانست در سطوح كيفي بالايي طرح شوند، به مسائل جناحي و سطحي تنزل پيدا كرد.
در واقع نوع خاصي از دوقطبيسازيهاي مخرب كه اغلب در فضاي عمومي كشور شكل ميگيرند در اين نشست نيز طرح شدند و وقت اعظم جلسه را به خود اختصاص دادند. مثلا محسن هاشمي بحث آيتالله هاشميرفسنجاني را مطرح و به سالگرد رحلت ايشان اشاره كرد. بلافاصله صادق محصولي هم واكنش نشان داد و از سالگرد فوت آيتالله مصباح صحبت كرد و از حضار صلوات گرفت! حميد رسايي هم به ميدان آمد و در وصف مصباحيزدي سخن گفت. اين نوع دوقطبيسازيها باعث تنزل و انحراف سطح جلسه از اهداف اصلي شد. موضوع حاشيهاي بعدي اين نشست، طرح معادلات مرتبط با انتخابات سال 88 بود. اينكه در انتخابات سال 88 چه گذشت، چه كسي مقصر بود و كدام طيف تقلب كرد و آيا اساسا تقلبي شده يا نه؟ باعث بروز برخي روياروييهاي تند در اين نشست شد.
2) نميتوان اين نشست را در شمايل راهكاري براي حل مشكلات و بهبود شاخص مشاركتهاي عمومي درنظر گرفت. اين نشست زماني برگزار شد كه ديگر كار بررسي صلاحيتها تقريبا از كار گذشته بود.
در واقع همه فعالان اقتصادي و عموم مردم منتظرند ببينند، تا روز شنبه، سرانجام صلاحيت افراد باقيمانده در انتخابات كه ثبتنام كرده و ردصلاحيت شدهاند چه خواهد شد؟ به عبارت روشنتر، فضاي انتخابات اسفند 1402 با بنبستهاي تودرتو مواجه شده و زمان كافي براي ايجاد تكانههاي مثبت از ميان رفته است. اين درحالي است كه اگر واقعا مسوولان كشور، تصميمسازان و سياستگذاران كشور تدبير مناسبي اتخاذ ميكردند، بايد بسيار زودتر اقدام به برگزاري نشستهايي از اين دست ميكردند؛ نه اينكه در فاصله چند روز مانده به پايان بررسي صلاحيتها، برنامهريزي براي برگزاري چنين نشستي را
در دستور كار قرار ميدادند. اين درحالي است كه رهبر انقلاب كه بالاترين مقام اين كشور است در مهمترين سخنراني سالانه خود در نوروز 1402، مهمترين موضوع سال را مشاركت در انتخابات بيان كردند.
3) بايد توجه داشت، انتخابات، بزرگترين پروژه سياسي كشور، بهار سياسي و فصل شكوفايي احزاب است. رييسجمهور و وزير كشور از فرداي سخنراني رهبر انقلاب و بعد از پايان تعطيلات نوروز بايد نشستهاي مستمري با فعالان سياسي و احزاب برگزار كرده و منويات رهبري را دنبال ميكردند. در اين نشستها بايد به برخي مسائل اشاره شده و مثلا اعلام ميشد كه كشور با چند مساله اصلي مواجه است؛ نخست اينكه سال 98 و 1400 دو انتخابات در كشورمان برگزار شده كه نسبت به انتخابات قبلي كم رونق بوده است، بايد برنامهريزي ميكردند تا زمينههاي لازم براي رونق در انتخابات فراهم شود. از سوي ديگر حوادثي در سال 1401، شكل گرفته كه باعث نقار و كدورت ميان مردم با دولت و حكومت شده است. همه ظرفيتهاي كشور بايد به كار گرفته ميشد تا ابرهاي تاريك كدورت جاي خود را به آفتاب روشن همبستگي، اتحاد و مشاركت دهد. مهمتر از همه نبايد فراموش كرد كه منطقه آبستن حوادث مهمي است، هر آن احتمال دارد، آتش چالشهايي كه در غزه و يمن و... جريان دارد، خداي ناكرده به ايران هم سرايت كند. كشور در اين شرايط نياز دارد به لحاظ ارايه يك تصوير قوي از حضور مردم در صحنه، امنيت خود را تضمين كند. در واقع انتخابات به طور مستقيم با امنيت مردم ارتباط دارد.
4) كشوري مانند تركيه به عنوان همسايه ايران كه سالهاي سال با كودتا و انسداد سياسي اداره ميشد، امروز انتخاباتي زيبا با مشاركت بالاي 80درصدي برگزار كرده است. از طريق اين انتخابات تصويري زيبا و الگويي مناسب از اين كشور در ميان كشورهاي اسلامي ارايه شد. درحالي كه ايران انقلاب بزرگي را پشت سر گذاشت كه بيش از 98درصد مردم در رفراندوم تعيين حاكميت آن مشاركت داشتند. در سالهاي بعد هم مشاركتهاي 86درصدي، 80درصدي، 70درصدي و... در اين كشور ثبت شده است. بايد بررسي شود كه چه اتفاقاتي رخ داده كه ناگهان در آوردگاههاي انتخاباتي سالهاي 98 و 1400 ميزان مشاركت در انتخابات ايران به زير 50درصد و در برخي شهرها و كلانشهرها حتي پايينتر رسيده است.
وزارت كشور و دولت بايد به گونهاي برنامهريزي ميكردند تا از طريق اصلاحات لازم اين روند كاهش مشاركت معكوس شود. اين روند برگزاري نشستهاي همفكري نه فقط با مشاركت اصلاحطلبان و اصولگرايان، بلكه با حضور همه فرق، گروهها، دستهجات، اقوام، اقشار و مذاهب اين نشستها بايد برگزار ميشد.
5) متاسفانه دولت و برخي سياستگذاران، نه تنها چنين اقدامات اصلاحي را در دستور كار قرار ندادند، بلكه برخي افراد و جريانات در بطن سيستم خرسند هم هستند كه اصلاحطلبان و گروههاي ميانهرو و ساير اقشار و گروهها بنا به دلايل گوناگون در آوردگاه انتخابات حضور ندارند! از منظر اين گروهها، اين خبر خوشحالكنندهاي است كه رقيبي در انتخابات حضور ندارد، آنها به راحتي ميتوانند ميدان رقابتي ميان خودشان تعريف كنند و برنده بازي بدون رقيب باشند. نبايد فراموش كرد مصوبه مجلس درخصوص قانون جديد انتخابات در شرايطي كه هنوز مركب امضاي آن خشك نشده بود، ابلاغ شد؛ مرحله پيشثبتنامها درحالي كه هنوز زيرساختهاي آن فراهم نشده بود، اجرايي شد و مطابق پيشبينيها دامنه وسيعي از چهرههاي اصلاحطلب و ميانهرو از سوي هياتهاي اجرايي ردصلاحيت شدند. بسياري از گروههاي سياسي تازه مهيا شده بودند تا با دولت و نظام سياسي مذاكره و گفتوگو كنند و راهكار و تدبيري براي افزايش مشاركت مردم در انتخابات پيدا كنند. اين تدابير بيشتر از اينكه از سوي گروهها و احزاب باشد بايد ازسوي حكومت اجرايي شود. جامعه مدني و احزاب زماني ميتوانند مساعدت داشته و زمينه افزايش مشاركت را فراهم سازند كه از سوي حكومت به بازي گرفته شوند.
6) امروز به جايي رسيدهايم كه مدت زمان كوتاهي تا انتخابات باقيمانده و عملا فضاي عمومي جامعه حال و هواي انتخابات را ندارد. حس انتخابات زماني به وجود ميآيد كه همه اقشار، دستهجات و گروههاي اجتماعي، فرهنگي و... نمادهايي ميان كانديداها داشته باشند. اهالي سينما و فرهنگ بايد احساس كنند كه اگر فلان فرد يا گروه وارد مجلس شوند، ميتوانند مطالبات آنها را پيگيري كنند. اهل سنت، اقوام مختلف، جوانان، احزاب سياسي و... هم بايد چنين احساسي داشته باشند و نماينده واقعي خود را در رقابت انتخاباتي ببينند. لازمه مشاركت حداكثري در انتخابات، يك رقابت همهجانبه است؛ نه حتي رقابت چند حزب با هم. در ايران مدل 1402، احزاب راست و چپ هيچ كدام قدرت بسيج مردم را ندارند، چراكه مردم مطالبات خود را در آينه احزاب نميبينند. با اين توضيحات و در بطن اين ابهامات نشست روز گذشته رييسجمهور با احزاب و فعالان سياسي با تاخير و بدون نتيجه خاصي برگزار شد. شخصا به احترام دعوتكنندگان در نشست حاضر شدم اما معتقدم بهبود شاخصهاي مشاركت در انتخابات نيازمند فراهمسازي بسترهايي است كه هنوز زمينههاي آن محقق نشده است. 7) نكته جالبي كه در صحبتهاي رييسجمهور به آن اشاره شد، اين بود كه آقاي رييسي اعلام كرد: نظر شخصي من اين است كه در انتخابات اصل بر صلاحيت افراد است، مگر اينكه مطابق قانون، مستندات و مداركي براي عدم صلاحيت افراد وجود داشته باشد. در واقع از نظر ايشان اصل بر صلاحيت افراد است نه اينكه اصل بر ردصلاحيت باشد و مستنداتي براي صلاحيت فرد پيدا شود. اين موضوع يكي از چالشهاي جدي گروههاي اصلاحطلب با شوراي نگهبان بوده است. شوراي نگهبان برعكس عمل ميكند و افراد را احراز صلاحيت ميكند. زماني كه براي صلاحيت فردي، مدارك لازم پيدا نميشود، مهر عدم احراز بر پرونده او كوبيده ميشود!
در اين راستا پيشنهادات اصلاحطلبان براي بهبود وضعيت كشور به شرح ذيل مطرح شدند:
1) انتخابات به تاخير افتاده و ثبت نامهاي مجدد انجام شود. 2) اكثريت 24هزار نفر ثبتنامكننده تاييد صلاحيت شوند. 3) اقدامات عاجلي در زمينه حل مشكلات اقتصادي صورت گيرد. 4) تصميماتي جهت ارتقا و بالا بردن جايگاه مجلس صورت گيرد.
تصمیم گیری در حوزه هایی چون سیاست خارجی و فیلترینگ هم به مجلس محول شود.
5) تصميماتي در بودجه 1403 اتخاذ شود كه آثار مثبتي در معيشت و زندگي بازنشستگان، فرهنگيان و كارمندان داشته باشد. 6) رويههاي جاري صدا و سيما اصلاح شود.7)تکلیف پرونده های مفاسداقتصادی را روشن کنید.
اصولگرايان حاضر در نشست هم پيشنهاداتي داشتند كه در 2محور اصلي؛ 1) بهبود وضعيت اقتصادي و معيشتي مردم، 2) تزريق اميد، همچنين اعلام نگراني نسبت به عملكرد برخي رسانهها مطرح شدند.