در شرايط كنوني دومينوي تحولات و تنشها كه ماحصل فعل و انفعالهاي اسراييل و امريكاست، رخدادهايي چون حمله هوايي ايالات متحده به مواضع حشدالشعبي در عراق يا حمله ماجراجويانه اسراييل به دفتر سياسي حماس واقع در جنوب لبنان در كنار بمبگذاري تروريستي روز چهارشنبه در كرمان، گمانهزنيها در باب گسترش دامنه درگيريها در خاورميانه را افزايش داده بالاخص بعد از آنكه رويارويي ميان ائتلاف تحت رهبري امريكا و انصارالله يمن وارد فصل تازهاي شده است. در همين راستا گروهي بر اين باورند كه خطاي محاسباتي كوچك و پايان دادن به خويشتنداري محور مقاومت ميتواند معادلات خاورميانه را به گونهاي متفاوت رقم بزند.در همين راستا، روزنامه اعتماد با حسين ربيعي، كارشناس ارشد مسائل خاورميانه گفتوگويي داشته است. ربيعي ضمن اشاره به تحولاتي چون ترور صالح العاروري در جنوب بيروت يا تبادل آتش ميان انصارالله و ائتلاف تحت رهبري امريكا و همچنين با استناد به چالشهايي چون واگرايي ميان حماس و فتح بر اين باور است كه هيچ كدام از طرفين، نه محور مقاومت و نه اسراييل و امريكا در اين بازه زماني نميخواهند از استراتژي متفاوتي پيروي كرده و از همين رو بر تاكتيك خويشتنداري مبتني بر صبر تكيه خواهند كرد. ربيعي در ادامه ضمن اشاره به واگرايي حاكم بر روابط حماس و فتح و همچنين با اشاره به اهداف اسراييليها گفت كه احتمال تكرار ساختار تعريف شده در كرانه باختري در نوار غزه در صورت تداوم شرايط موجود وجود دارد.
تنشها در خاورميانه وارد فصل تازهاي شده است بالاخص بعد از حمله اسراييل به دفتر سياسي حماس واقع در جنوب بيروت و ترور شهيد صالح العاروري، هماني كه گفته ميشود عضو تيم مذاكرهكننده حماس بود و در جريان توافق ماه نوامبر اين گروه با اسراييل شركت داشت، در چنين شرايطي و با لحاظ كردن تصاعد بحران حاكم، تصور ميكنيد چرا تلآويو تصميم گرفت شهيد العاروري را در بيروت هدف قرار دهد؛ رخدادي كه ميتواند واكنش تند حزبالله را به همراه داشته باشد.
اسراييليها مدعي هستند كه مهمترين هدفشان قرار دادن تمام افرادي است كه در عمليات ۷ اكتبر توفان الاقصي به هر شكلي دست داشتهاند. به بياني ديگر با صرفنظر از حضور العاروري در تيم مذاكرهكننده حماس يا نظرات خاصي كه اين فرمانده ارشد حماس در ارتباط با جنگ و مناسبات آينده فلسطينيان و اسراييل داشته، اسراييل به واسطه پيروي از استراتژي نظامي خاص خود يا با هدف ايجاد ترس در ميان طرفداران فلسطين دست به چنين ماجراجويي پرهزينهاي زده است.در همين راستا، يكي از سران نظامي اسراييل نيز اخيرا مدعي شده است كه طرح حذف دستاندركاران عمليات ۷ اكتبر همچنان در دستور كار قرار دارد. ترور صالح العاروري نيز در راستاي همين طرح بود و ممكن است در آينده نيز شاهد هدف قرار دادن چهرههاي برجسته حماس باشيم.
گفته ميشود، همزمان با حمله اسراييل به جنوب لبنان، مذاكراتي ميان تلآويو و حماس جريان داشته يا حداقل متن پيشنهادي در باب برقراري آتشبس در اختيار طرفين بود، حال به باور شما، در شرايط كنوني ترور صالح العاروري چه تاثيري بر فرآيند رايزنيهاي احتمالي خواهد گذاشت.
مسلما اين اقدام تاثيري منفي بر مذاكرات خواهد داشت، زيرا صالح العاروري يكي از افراد تاثيرگذار در ميان ردههاي سياسي حماس محسوب ميشد و سالها سابقه فعاليت داشت.از طرف ديگر نيز چشماندازي براي عملكرد يا برنامه آتي اسراييل در باب غزه وجود ندارد. گفته شده كه تلآويو ميخواهد مديريت امور سياسي و امنيتي نوار غزه را تغيير داده و شرايط حاكم بر اين نوار را به چيزي شبيه وضعيت كرانه باختري دربياورد. برنامه اسراييل در بلندمدت اين است كه مدل كرانه باختري در غزه پياده شود؛ به اين صورت كه فلسطينيان به صورت پراكنده در آنجا ساكن شده و بخش عمدهاي از فلسطينيها تحت سلطه اسراييل باقي بمانند يا شهركنشينان در نوار غزه مستقر شوند.
در صورت داشتن چنين برنامهاي طبيعتا رايزنيها براي صلح به نتيجهاي مطلوب نخواهد رسيد.
بله، صرفنظر از ترور چهرهاي چون صالح العاروري، اگر اسراييل همچنان بخواهد به چنين ماجراجوييهاي پرهزينهاي دست بزند، فرآيند مذاكرات صلح شكست خواهد خورد و رايزنيها نميتواند منافع فلسطينيان را تامين كند. مگر اينكه حماس يا گروههاي فلسطيني وضعيت آنگونه كه بر كرانه باختري هست را بپذيرند، گزارهاي كه اجرايي شدنش دور از ذهن است.
يكي از طرحهاي صلح پيشنهادي بر پايه ادغام يا همكاري دو جريان حماس و جنبش فتح متكي است، بدين معنا كه اين دو رقيب، در كنار هم اداره سرزمينهايي كه در اختيار فلسطينيها قرار دارد را داشته باشند. حال با توجه به مقولههايي كه در بالا بدانها اشاره كردهايد، تحقق چنين گزارهاي محتمل است يا نه. به بياني ديگر، اسراييل با مشاركت حماس در اداره سرزمينهاي فلسطيني موافقت خواهد كرد يا نه.
اين مساله به رويكرد و تحولات در داخل جنبش حماس بستگي دارد. از نگاه اسراييل، اگر قرار باشد كه چنين طرحي اجرايي شود، رهبران كنوني حماس در آن نقشي نخواهند داشت. يعني سازماني به نام حماس وجود خواهد داشت، اما چهرههاي تاثيرگذاري چون اسماعيل هنيه، رييس دفتر جنبش سياسي حماس يا ديگر چهرههاي بانفوذي كه در اين گروه تعريف شده و رهبرياش را عهدهدار هستند، كنار گذاشته ميشوند. بنابراين، اگر توافقي بين گروههاي فلسطيني براي اداره كشور فلسطين حاصل شود، ممكن است كه نقش خاصي براي رهبران فعلي حماس در نظر گرفته نشود. پيشتر نيز در ساختار تشكيلات خودگردان فلسطيني شاهد رخدادهاي مشابه بوديم. تعداد زيادي از چهرههاي فلسطيني مدعي در كرانه باختري حذف شدند و در آخر، محمود عباس، رهبري تشكيلات را به تنهايي عهدهدار شد.
در شرايط كنوني، شكافهاي ميان حماس و فتح چه تاثيري بر معادلات جاري، غزه پساجنگ يا حتي كشور فلسطين خواهد گذاشت؟
شكاف بين گروههاي فلسطيني به تضعيف موقعيت رهبران اين گروه منجر ميشود. هر اندازه كه شكافها عميقتر باشد، فاصله ميان منافعي كه ميتواند زمينهساز اتحاد جريانهاي فلسطيني شود، بيشتر خواهد شد. بنابراين، اين مساله از هر جهت به سود اسراييل خواهد بود؛ چراكه اين بازيگر درصدد است تا حتي از كوچكترين اختلافات بين گروههاي فلسطيني از جمله فتح و حماس به نفع خود استفاده كند؛ خصوصا با توجه به سابقه درگيري و اختلافي كه اين دو گروه در غزه داشتند. رويكرد حماس بيشتر متكي بر اهرمهاي نظامي و درگيري مستقيم با اسراييل بود، اما گروههاي ديگر فلسطيني از رويكرد متفاوتي پيروي ميكنند.
آيا احتمال از ميان رفتن شكافها ميان حماس و فتح و شكلگيري نوعي همگرايي ميان اين دو جريان وجود دارد يا نه.
عمليات توفان الاقصي حماس براي فلسطينيها پر هزينه شد. به دليل وضعيت و فشاري كه اسراييل در پاسخ به حمله ۷ اكتبر بر فلسطينيان تحميل كرد، اين احتمال وجود دارد كه مردم عادي ساكن غزه خواهان پايان فعاليتهاي نظامي در مقطعي كوتاهمدت شوند، هر چند اين احتمال نيز وجود دارد كه توفان الاقصي و پاسخ تند و پر هزينه اسراييل بدان، زمينهساز ظهور گروهي از فلسطينيها شود كه نه تنها از تداوم راهبرد نظامي حماس حمايت ميكنند، بلكه ممكن است در اين مسير به اهرمهاي سختتري هم متوسل شده و خود را براي عملياتهاي چريكي و نبردهاي نامتقارن در ابعاد وسيعتر آماده كنند.در هر حال، به باورم مجموع اتفاقاتي كه پس از عمليات توفان الاقصي رخ داد، ميتواند جايگاه حماس را در غزه و ساير مناطق فلسطيني تغيير داده و موجب شود تا اين گروه مواضعي نرمتر و رويكردي محتاطانهتر در برابر اسراييل اتخاذ كرده و به بياني ديگر از رويكرد مشابه فتح پيروي كند.
در مرزهاي شمالي سرزمينهاي اشغالي، با توجه به سخنراني و موضعگيري سيد حسن نصرالله، دبيركل حزبالله لبنان پس از ترور شهيد صالح العاروري، آيا حزبالله ممكن است دامنه رويارويي احتمالي را گستردهتر كرده و جبههاي تمامعيار عليه اسراييل بگشايد؟
بعيد ميدانيم؛ زيرا پيش از ترور صالح العاروري، سيد رضي موسوي (دوست و همرزم سردار شهيد قاسم سليماني) كه چهرهاي برجسته در جبهه مقاومت به شمار ميرفت نيز به دست رژيم اسراييل ترور شده بود و حزبالله در آن بازه زماني باز خويشتنداري كرد و به استراتژي صبر متوسل شد.همچنين پس از عمليات توفان الاقصي و پاسخ نظامي اسراييل به غزه، بازيگران جبهه مقاومت از جمله سيد حسن نصرالله، دبيركل حزبالله لبنان بارها هشدار دادند كه اگر اسراييل عمليات زمينياش در غزه را آغاز كند، اين بازيگر با واكنشي تند روبهرو خواهد شد. اما در عمل شاهد بوديم كه حزبالله و ساير اعضاي محور مقاومت تلاش كردند تا ضمن هدف قرار دادن مواضع اسراييليها، دامنه جنگ را وسيعتر نكنند.
در باب چرايياش توضيح ميدهيد؟
يكي از دلايل آن ميتواند همان چيزي باشد كه پيشتر گفتم. هزينههايي كه اسراييل به بهانه حمله ۷ اكتبر حماس به مردم غيرنظامي فلسطين تحميل كرده باعث شده كه جريانهايي چون حزبالله و ساير گروههاي مقاومت تصميم بگيرند از استراتژي صبر پيروي كرده و در فرصت مناسب انتقام خود را گرفته و به اسراييل ضربه بزنند.به خاطر وضعيت خاورميانه و وضعيت داخلي لبنان، بعيد ميدانم كه حزبالله آمادگي گشودن جبههاي جديد و درگيري گسترده عليه اسراييل را داشته باشد. فعلا انصارالله يمن بيش از ساير اعضاي گروه مقاومت با هدف قرار دادن درياي سرخ و باب المندب تلاش دارد تا اسراييل را تحت فشار قرار دهد.
با توجه به افزايش تنشها در يمن و تنگه بابالمندب و درگيري اخير بين قايقهاي يمني و نيروهاي امريكايي كه موجب غرق شدن ۳ قايق حوثيها و كشته شدن چند تن از رزمندگان آنها شد و با توجه به ادعاي امريكا مبني بر اينكه به دنبال جنگ نبوده و تنها قصد بازدارندگي دارد، احتمال وقوع جنگي بزرگ بين امريكا و يمن يا اسراييل و يمن تا چه اندازه است؟
گروههاي محور مقاومت (حماس، حزبالله و انصارالله يمن) در عملياتهاي چريكي و در مقياس كوچك به خوبي ميتوانند، ايالات متحده را درگير چالشهايي جدي كنند.در حال حاضر ايالات متحده امريكا و اتحاديه اروپا چند هفتهاي است كه در درياي سرخ، كانال سوئز، خليج عدن و تنگه بابالمندب با انصارالله درگيرند، روز گذشته چين و روسيه نيز از اختلالهاي به وجود آمده در ترانزيت و تجارت دريايي اين مسير به شدت ابراز نگراني و نارضايتي كردهاند. بنابراين به نظر ميرسد كه به آهستگي و با افزايش نگرانيهاي جهاني، نه تنها امريكا بلكه ساير قدرتهاي جهاني نيز عليه انصارالله يمن و عملياتهاي آن عليه كشتيهاي درياي سرخ وارد عمل خواهند شد.در نهايت، شايد انصارالله حملات خود را متوقف كرده و امنيت به درياي سرخ بازگردد.