الياس حضرتي از برخي سوءتدبيرها در انتخابات روايت ميكند
غلبه گفتمان خشكهمقدسها
امام(ره) برخورد بسیار تندی با جریان متحجر و خشکه مقدس داشتند
علاوه بر بی توجهی به مشارکت حداکثری مردم، این بار کاملا و آشکارا به نظرات و دیدگاههای رهبری هم بیتوجهی شده است
جريان متحجر با برگزاري يك انتخابات بيرونق با مشاركت حداقلي كشور را به دامگاه توفاني از حوادث ميبرد
گروه سياسي| بيشك انتخابات از مهمترين دستاوردهاي انقلاب اسلامي و مهمترين ويژگي جمهوري اسلامي است. آنچه ساختار جديد سياسي كشور در سالهاي پس از انقلاب را از گذشته متمايز و ممتاز ميكند، «انتخابات» است. هنوز از خاطر بسياري از ايرانيان نرفته است كه در سيستم قبلي، انتخابات فرمايشي و صوري و هم از پيش تعيين شده برگزار ميشد و مردم نقشي از تعيين مسوولان نداشتند. روستاي ما روستاي بزرگ و پرجمعيتي بود كه سيستم سياسي كشور، هرگز صندوق رايي براي برگزاري انتخابات به آن روستا ارسال نكرد. كدخداي روستا مردم را صدا كرده، شناسنامههاي آنها را ميگرفت و به مركز بخش ميبرد و با هماهنگي فرماندار و فرماندهي ژاندارمري مشخص ميشد آرا بايد به نفع چه فردي و جرياني به صندوق انداخته شود. پس از پايان رايگيري صوري، مُهر به شناسنامهها ميخورد و نهايتا كدخدا شباهنگام با همان اسبي كه صبح از روستا رفته بود به روستا بازميگشت و شناسنامهها را به صاحبان آنها باز ميگرداند. يعني روستايي با 300 خانوار و بيش از هزار و اندي جمعيت براي سيستم سياسي وقت از چنان ارزش و اهميتي برخوردار نبود كه يك صندوق راي به آنجا ارسال شود. اين روند پس از انقلاب ناگهان تغيير كرد و دنياي جديدي شكل گرفت. براساس ديدگاه فقهي و نظريات حكومتي امام (ره)، انتخابات به اساس پيگيري امور و شكلگيري تمامي ساختار حكومت بدل شد. طي 13 ماه از ابتداي انقلاب تا پايان سال 58، پنج انتخابات برگزار شد. رفراندوم جمهوري اسلامي، مجلس خبرگان قانون اساسي، انتخابات رياستجمهوري، انتخابات مجلس شوراي اسلامي و نهايتا رفراندوم قانون اساسي؛ اين پنج انتخابات باشكوه را شكل دادند.
2 گروهي كه نسبت به برگزاري انتخابات نقد داشتند
البته اين رويكرد نسبت به انتخابات حتي مورد نقد روشنفكران تحصيلكرده و باسواد قرار ميگرفت،
به گونهاي كه اين افراد ميگفتند: «چه خبر است؟ چرا اين اندازه انتخابات برگزار ميكنيد؟» روز پنجشنبه من خدمت آقاي مهدي كروبي بودم، ايشان نقل ميكردند و ميگفتند در سالهاي ابتدايي انقلاب برخي روشنفكران كراوات زده، پيپ بر لب، اهل قلم و تحقيق و دانشگاه (خطاب به آقاي كروبي) ميگفتند: «به امام (ره) سلام برسانيد و به ايشان بگوييد، چه خبرتان است، حداقل 10سال بايد حكومت داشته باشيد و بعد از محكم شدن پايههاي حكومت بايد انتخابات برگزار كنيد! سال اول نه سلامي و نه عليكي، اين تعداد انتخابات برگزار كردهايد؟» بنابراين رويكرد امام (ره) در برگزاري انتخابات حتي مورد ايراد روشنفكران وقت هم بود. اما آوردگاههاي انتخاباتي يكي زيباتر از ديگري و باشكوهتر از قبل با صحنههاي زيبا برگزار شدند. به نظرم لازم است برخي خاطرهها ثبت شوند؛ امام (ره) به عنوان رهبر انقلاب در اوج محبوبيت و اقتدار، برادري داشتند به نام آقاي پسنديده. فردي كه پس از فوت پدر امام (ره) حالت سرپرستي كل خانواده و نقش پدري را براي امام داشتند و امام (ره) تا پايان عمر، ارزش بسياري براي ايشان قائل بودند. در اين شرايط و در سالهاي ابتدايي انقلاب انتخابات مجلس در خمين برگزار ميشود. خواهرزاده امام(ره) هم در انتخابات حاضر هستند. رقيبش يك معلم ساده و بي نام و نشان است. انتخابات برگزار ميشود و مردم به رقيب خواهرزاده امام (ره) راي ميدهند. برخي از بزرگان شهر خمين، نامهاي به امام مينويسند كه اين نتايج در اثر جوسازي، دخالت و اطلاعات نادرست شكل گرفته است. در ادامه هم از امام (ره) ميخواهند كه دخالت كرده و انتخابات را باطل اعلام كنند. امام (ره) اما واكنش جالبي نشان ميدهند كه بسيار آموزنده است؛ افراد معترض را صدا كرده و به آنها ميگويد، «انتخاباتي زيباتر از اين ديدهايد؟ صحنهاي زيباتر از اين ديدهايد؟ خواهرزاده من كانديدا شده است، مردم به فرد ديگري راي دادهاند! چرا بايد اين صحنه زيبا را بههم زد؟ كاري به قانون ندارم كه ميشود انتخابات را بههم زد يا نه؟ تصويري به اين زيبايي و انتخاباتي به اين جذابيت را چرا بايد تغيير داد؟» از اين نوع رويكردها الي ماشاءالله در سالهاي ابتدايي انقلاب وجود داشت. اينگونه بود كه انتخابات به پايه اصلي نظام سياسي كشور بدل شد. مشاركتهاي 98درصد، 90درصد، 86درصد، 85درصدي و... ماحصل اين رويكرد بودند. به عبارت روشنتر، آنچه امنيت، تماميت ارضي و كيان كشورمان را حفظ كرد، تصاوير زيبايي از مشاركتهاي مردم در انتخابات بود كه بهطور مستمر به جهان مخابره ميشد. افكار عمومي جهان ميديدند، نظامي متكي به مردم در ايران در صحنه حضور دارد و قدرتها ميدانستند اگر بخواهند قدمي بردارند يا خدشهاي به كشور وارد سازند، كل مردم در صحنهاند.
امنيت از طريق مشاركت حاصل ميشود
در آن سالها، ضمن اينكه ارتش در كشور وجود داشت و سپاه در كشور تشكيل شده بود، امام(ره) حركتهاي دفاعي كشور را بر اساس ارتش مردمي پيش ميبرد. همه آحاد مردم را دعوت كرد تا در برابر متجاوز بايستند و دفاع را مختص يك نهاد تخصصي و ارگان خاص نكرد. زماني كه مجاهدين خلق (منافقان) با يك ميليشاي سازماندهيشده تصور كردند 2روزه ميتوانند دخل كشور را بياورند، امام (ره) باز هم به مردم متوسل شد و يك ساختار اطلاعات 36ميليوني را تشكيل داد. بر اين اساس بسياري از كانونهاي اصلي مجاهدين خلق از طريق اطلاعاتي افشا شد كه مردم عادي در اختيار سيستم قرار ميدادند. اينگونه اساس تصميمسازيهاي كشور مبتني بر برگزاري انتخابات تشكيل شد و مشاركتهاي مردمي در پيشبرد امور در بالاترين سطوح قرار گرفت. از همان روزهاي ابتدايي كه امام(ره) در پاريس حضور داشتند، 2جريان به امام فشار ميآوردند. جريان نخست، جرياني بود كه از امام ميخواست صحبت از اسلام نكند و جمهوري دموكراتيك تشكيل دهد. امام (ره) در پاسخ به اين گروهها ميگفتند، تفسير و بينشي كه من نسبت به اسلام دارم، مردم را پايه همه امور ميداند، بنابراين از طريق جمهور مردم، امور، اجرايي ميشوند. گروه ديگري هم بودند كه از امام(ره) ميخواستند به جاي جمهوري اسلامي، حكومت اسلامي را پايهگذاري كند. اين دسته معتقد بودند با طناب مردم نبايد در چاه رفت. ميگفتند مردم عمق شناخت، تحليل و تفسيري ندارند. از نظر آنها مردم احساساتي بودند و تا ظهر درود بر مصدق و عصر مرگ بر مصدق ميگفتند. جريان متحجر كه جريان زمختي بود، از همان زمان، شروع به كار كردن و برنامهريزي كرد. زماني آمد و گفت مردم قدرت تشخيص ندارند و تنها مراجع تقليد و علما هستند كه ميتوانند تعيين كنند چه فردي به عنوان نماينده در مجلس حاضر شود. امام(ره) برخورد بسيار تندي با اين جريان داشتند كه در گذشته از جدايي دين از سياست سخن ميگفتند. ايشان معتقد بودند متحجران كليت مردم و جامعه را از سياست جدا ميكنند. از منظر امام تصميمگيري پنج پيرمرد براي كل جامعه اشتباه و ناممكن بود. آن جريان متحجر اما از رو نرفت، همچنان در صحنه ماند و تلاش كرد به روشهاي مختلف گفتمان مورد نظر خود را قالب كند. اين جريان بعدها تحت عنوان نظارت استصوابي ايدههاي خود را اجرايي كرد. در ادامه اين ايدهها غليظتر از نظارت استصوابي به سمت مهندسي كردن انتخابات حركت كرد.
دو خط موازي روبهروي هم
بر اين اساس دو جريان موازي شكل گرفت؛ جرياني كه تلاش ميكرد ميدان را براي اعمال نظر مردم باز بگذارد تا اراده اكثريت محقق شود و جريان ديگري كه معتقد بودند مردم فاقد تشخيص هستند و نياز است ديگران براي آنها تصميم بگيرند. اين روند ادامه داشت و اين دو خط موازي در امتداد هم در حركت بودند، مردم با توجه به اينكه اعتماد كلي به مديران و مسوولان داشتند بعضا در انتخابات شركت ميكردند و طي سالها آمارهاي انتخاباتي بعضا بالا و پايين ميشدند اما از سال 98 و 1400 اتفاقاتي ويژه در كشور رخ داد و مشاركت در ايران به صورت معنادار و هدفمند كاهش يافت. از طرفي اتفاقات اجتماعي خاصي هم در سال 1401 رخ دادند كه نگرانيهاي بسياري را ايجاد كرد. در كنار اين مسائل، انتخابات باشكوه و دموكراتيكي در كشورهاي همسايه ايران كه قبلا بعضا با كودتا اداره ميشدند، برگزار شد كه نگاه ايرانيان را به خود جلب كرد. مجموعه اين گزارهها، اهميت انتخابات 1402 در ايران را صد چندان كرد. همه دلسوزان كشور تصور ميكردند براي ايجاد اميد، ترميم اعتماد ميان مردم و حكومت و كاهش شكاف ميان ملت و دولت، فرصتي به نام انتخابات 1402 در پيش است كه سيستم احتمالا عاقلانه رفتار كرده و قطعا از آن استفاده ميكند. بر اين اساس پيشبيني ميشد كه نظام حكمراني نگرانيهاي انتخاباتي سالهاي 98 و 1400 و هم بحران 1401 را رفع و از طريق انتخابات باشكوه 1402 آنها را پشتسر ميگذارد. وقتي رهبري هم در ابتداي سال، سال 1402 را سال انتخابات برشمرده و مهمترين پروژه سياسي كشور را انتخابات با مشاركت بالا، اميد بخش، رقابتي و آزاد دانستند اين اميدها پررنگتر شدند. اما از سنگ صدا درآمد اما از دولتمردان، تصميمگيران و مسوولاني كه در صدر كشور فعاليت ميكنند، صدايي براي برگزاري باشكوه انتخابات در نيامد. انتظار اين بود كه بلافاصله پس از فرمايشات رهبري، رييسجمهور، رييس مجلس، رييس دستگاه قضا، مسوولان شوراي نگهبان و... نشستهايي برگزار كرده و از اقشار مختلف، بزرگان قوم، اقوام، مذاهب، دستهجات، هنرمندان، رسانهها و گروههاي سياسي دعوت كنند تا پروژه انتخابات با بهترين تمهيدات و با مشاركت همگاني ملت برگزار و تلاش شود همه به اصل انقلاب اسلامي و اصل فلسفه جمهوري اسلامي بازگردند. اما هيچ خبري نشد كه نشد و در ادامه مجلس قانوني را وضع كرد كه فرسنگها فاصله با تحقق اين اهداف داشت. ابتدا عنوان شد قرار است الگوي انتخابات تناسبي وضع شود، بعد اين رويكرد كنار گذاشته شد و با عجله و به صورت ناقص و نارس قانون جديد انتخابات تصويب و ابلاغ شد. در شرايطي كه موضوع هنوز تبيين نشده و مورد تحليل قرار نگرفته بود، قانون جديد انتخابات ابلاغ و سپس اجرا شد. در شرايطي كه فعالان سياسي در بهت و حيرت تصويب اين قانون قرار داشتند، پيشثبتنامها هم به پايان رسيد و مراحل بعدي آغاز شد. بهرغم اين قصورها و نامهربانيهايي كه دوستان ما ديده بودند، باز تعدادي از احزاب اصلاحطلب جلو آمده و به مردم و گروههاي مختلف توصيه كردند كه در انتخابات حاضر شوند. فعالان سياسي را به ثبتنام در انتخابات تشويق كردند و بهرغم فضاي منفي جامعه گروهي از اصلاحطلبان ثبتنام كردند. نهايتا مشخص شد جريانات متحجر و خشكه مقدسي كه امام(ره) همواره نسبت به حضور آنها نگران بود و آنها را نااهل ميدانست، به اندازهاي داراي نفوذ و اثرگذاري شدهاند كه فرمايشات، استراتژي و راهبرد رهبري را به راحتي كنار ميگذارند و خط و نظر و الگوي مورد نظر خود را مسلط ميكنند. نتيجه اين شد كه پس از اعلام بررسي صلاحيتها، بخشهاي اندك افراد باقيمانده رد صلاحيت شده و بسياري از احزاب و گروهها عملا ديگر كسي را ندارند كه بخواهند در انتخابات ليستي داشته باشند. اين روند نشان ميدهد كه جرياني در كشور وجود دارد كه در مقابل رهبري توانسته به توفيقات بالايي دست پيدا كند و گفتمان اين جريان تحجرگرا و خشكه مقدس كه به جمهوريت و حضور مردم اعتقادي ندارد، بسيار قويتر از چيزي است كه تصور ميشد. در واقع سايه اين گفتمان بر سر بسياري از نهادها گسترده شده و تبديل به گفتمان حاكم شده، اين جماعت توانسته حرف و نظر خود را پيش ببرد و مجلس آينده را با اكثريت قاطعي از اين جريان بياعتقاد به انتخابات، راي و اراده مردم تشكيل دهد. نتيجتا تا اين لحظه اينگونه شده كه علاوه بر بيتوجهي به مشاركت حداكثري مردم، اينبار كاملا و آشكارا به نظرات و ديدگاههاي رهبري هم بيتوجهي صورت گرفته و اين جريان با برگزاري يك انتخابات بيرونق با مشاركت حداقلي كشور را به دامگاه توفاني از حوادث ميبرد، به خدا بايد پناه برد از اين سوءتدبير. از اين بابت بسيار متاسفيم؛ دلمان ميخواست ميتوانستيم كمكي به پرشور شدن انتخابات ميكرديم هرچند از سوي بخشي از مردم هم مورد نكوهش و سرزنش قرار گيريم. با اين حال معتقدم اغلب مسيرها ديگر بسته شده و امكان صورت گرفتن يك رقابت قوي با مشاركت بالا تقريبا صفر شده است. تا بعد چه پيش آيد... .
جریانی در کشور وجود دارد که در مقابل رهبری توانسته به توفیقات بالایی دست پیدا کند و گفتمان این جریان تحجرگرا و خشکه مقدس که به جمهوریت و حضور مردم اعتقادی ندارد، بسیار قوی تر از چیزی است که تصور می شد.
علاوه بر بی توجهی به مشارکت حداکثری مردم، این بار کاملا و آشکارا به نظرات و دیدگاههای رهبری هم بیتوجهی شده است.
جریانات متحجر و خشکه مقدسی که امام(ره) همواره نسبت به حضور آنها نگران بود و آنها را نااهل میدانست، به اندازهای دارای نفوذ و اثرگذاری شده اند که فرمایشات، استراتژی و راهبرد رهبری را به راحتی کنار میگذارند.
وقتی رهبری هم در ابتدای سال ، سال 1402 را سال انتخابات برشمردند امیدها پررنگتر شدند. اما از سنگ صدا در آمد اما از دولتمردان، تصمیمگیران و مسوولانی که در صدر کشور فعالیت میکنند، صدایی برای برگزاری باشکوه انتخابات در نیامد.
از سال 98 و 1400 اتفاقاتی ویژه در کشور رخ داد و مشارکت در ایران به صورت معنادار و هدفمند کاهش یافت. از طرفی اتفاقات اجتماعی خاصی هم در سال 1401 رخ داد که نگرانیهای بسیاری را ایجاد کرد.