تازيانهاي بر پيكر دين در روز زن!
در دوره مدرن كه دنيا به سمت انسانيتر شدن مجازاتها در حركت است، نبايد آثار منفي تربيتي و اجتماعي مجازاتهاي ترذيلي و تاثير آن بر وهن شرع و توليد نفرت، متوليان را به تامل وادارد؟
سوال ديگر در مورد بيكيفر ماندنِ برخي، براي اعمال شنيع و جرمهاي به مراتب مهمتر است كه چه بسا «مطابق قانون» بايد از مدتها پيش در صف مجازات به خط ميشدند!
با اين اوصاف و در اين شرايطي كه به سر ميبريم پربيراه نيست گفته شود، اين شلاق به واقع بر پيكر نيمه جان دين نواخته شد و نه تنها شخصيت و كرامت يك انسان، بلكه بيشتر شخصيت و شأن شرع و قضا را درهم شكست كه تاوان آن را دينمداران واقعي بايد بپردازند و سنگيني نگاههاي مملو از نفرت و خشم جامعه بر چادريها بار شود.
به جرات و به تجربه ميتوان گفت كه با اين شيوهها، رفتارها و برخوردها حتي يك نفر محجبه نميشود، اما دهها محجبه را ميتوان شاهد مثال آورد كه چادرشان را كنار گذاشته و ميگذارند. از سوي ديگر در يكي از استانها، از جمله دلايل و مدارك عدم تاييد صلاحيت يك خانم چادري كه فرزند شهيد هم هست، «داشتن عكس با مولاوردي» ذكر ميشود! كه نمونههاي مشابه آن را در دوره انتخابات قبل هم سراغ دارم؛ ردصلاحيت چندين مديركل و مشاور محجبه امور زنان دستگاههاي اجرايي و استانداريها به دليل همكاري با معاونت امور زنان دولت روحاني! كه جزو وظايف ذاتيشان بوده، از آن جمله است.