تزريق اميد! كدام اميد؟
اتفاقا در مورد بهبود وضع با وجود اين نيروهاي بدون برنامه در مديريت امور، مثل اكثريت مردم نااميد هستم و احتمال اندكي هم براي بهبود امور با وجود آنان نميدهم. اميدم به تغيير سياستها و راهبردهاي موجود است كه پس از آن وضع كشور بهتر شود. اتفاقا آنان ميكوشند كه اين اميد را از ما بگيرند و بگويند كه هيچ تحولي در راه نخواهد بود. ولي واقعيت سياسي جز اين است. ناتواني آقايان در حل مسائل اصلي جامعه انكارناپذير است و مهمتر اينكه هيچ برنامهاي براي حل مسائل كشور ارايه نميشود، چون وجود ندارد. سياستهاي اقتضايي چنان است كه مجالي براي فكر كردن باقي نميگذارد. نمونه تاسفآور آن، سياستهاي خودرويي است كه جز اظهار تاسف براي يك دولت نميتوان كار ديگري كرد. تقريبا يكسال است كه توانستهاند قيمت ارز را تا حدودي تثبيت كنند، ولي تورم همچنان ۴۰ درصد است. اين يعني، اگر با يك جهش جديد در قيمت ارز مواجه شويم، چه بسا فنر تورم براي عبور از ۵۰ تا ۶۰ درصد هم باز شود. وضعيت انرژي، كاملا بحراني است. و احتمال اينكه سال آينده بحران برق و سپس گاز گسترده شود فراوان است. امسال هم به علت گرم بودن بيش از اندازه هوا، كمبود گاز نمود چنداني پيدا نكرد، هر چند بسيار از بنگاههاي توليدي با قطع آن مواجه شدهاند. در سياست خارجي، هيچ چشماندازي براي رسيدن به ثبات و پايداري نسبي ديده نميشود، برجام هم عملا از دايره گفتوگوها حذف شده است. آنان كه در دشمني با FATF از هيچ چيز فروگذار نميكردند، اكنون تغيير موضع دادهاند، هر چند خيلي دير و ناكافي است. چشمانداز مشكلات اجتماعي نيز اميدواركننده نيست حتي انتظار ميرود تشديد شود. اصولا در اين زمينه مسوولان كمترين دغدغه را از خود نشان ميدهند و چه بسا سياستهايشان در تشديد آن هم عمل ميكنند. مساله زنان، حجاب، آموزش، بهداشت، فقر و نابرابري و... تا دلتان بخواهد ميتوان نوشت و نوشته هم شده است. در يكسال گذشته ۳۰ درصد كشتار گوشت قرمز كاسته شده است، مصرف سرانه خانوار گوشت سه دهك پايين جامعه به كمتر از ۲ كيلو در سال رسيده است. گزارش رسمي ديگري نشان ميدهد كه وضعيت مردم در شهر تهران (به عنوان يكي از شهرهاي كشور) از نظر سرزندگي بسيار منفي است و آن را «ابرشهر افسردهها» توصيف كردهاند. همين مردم هنگامي كه به سال آينده نگاه ميكنند متوجه ميشوند كه با افزايش حداكثر ۲۰ درصدي حقوقشان بايد ۴۰ درصد تورم را تحمل كنند، يعني حدود ۲۰ درصد از درآمد واقعي آنان كاسته ميشود. آلودگي هوا امسال ركورد زده است. علتش هم سوخت و خودروهاي فرسوده و بيكيفيت است. با شبهانحصاري كردن فرهنگ، بهطور كامل از اعتبار افتاده است.
حالا با همه اينها فرض كنيد كه بتوان با تيترهاي اميدواركننده، به مردم اميد تزريق كرد!! (اصطلاح تزريق اميد از سوي اصحاب قدرت به كار برده ميشود) خوب اگر اين كار شدني است، چرا با ۹۹ درصد رسانههاي كشور كه در دست داريد اعم از صداوسيما، خبرگزاريهاي اصلي، سايتهاي گوناگون و مطبوعات مورد حمايت خود اين نقش تزريقاتچي اميد را عهدهدار نميشويد؟ چرا نميتوانيد؟ يا اينكه برخلاف تصور شما، اميد تزريقكردني نيست، يا اگر هم باشد رسانههاي ۹۹ درصدي شما قادر به انجام آن نيستند. خب اين بهترين دليل بر ناتواني شماست كه با انحصار ۹۹ درصد رسانهها نميتوانيد نقشي را كه براي رسانه تعريف كردهايد، انجام دهيد. شما دنبال تزريق اميد از سوي چند رسانه مكتوب نيستيد، دنبال بياعتبار كردن آنها از طريق تيترهاي بيهوده و سفارشي هستيد. اميد براساس واقعيات شكل ميگيرد. اگر تزريقكردني است، پس در رسانههاي خود انجام دهيد. بياعتباري رسانههاي رسمي به دليل وجود همين رويكردهاي نادرست است. وظيفه اصلي ايجاد اميد، متوجه حكومت و دولت است. قرار نيست شما هر كاري ميخواهيد انجام دهيد و وضع كشور را به عقب ببريد بعد به ديگران بگوييد كه در گوش مردم لالايي اميد بخوانند. راه منطقيتر عوض كردن جاي شما و منتقدان است كه زير بار نميرويد.
كافي است كه قدري به ادعاهاي سه سال پيش خود رجوع كنيد تا ببينيد چه وعدههايي دادهايد و در آن زمان در خيال خود چقدر ساده مسائل را حل ميكرديد؟ حالا حتي قادر نيستيد كوچكترين آنها را حل يا حتي در همان وضعي كه تحويل گرفتهايد حفظ كنيد. حتي وضع امنيتي كشور را هم تضعيف كرديد. شاخصي كه هميشه در ايران در سطح بالايي بود. ما اميدواريم. اميد به تغيير سياستها و رويكردها براي حل مسائل مردم و نااميديم از اينكه با ادامه اين رويكردها حتي يك مساله عادي نيز حل شود. مهمترين دليل براي نااميد بودن از وضع جاري اين است كه شما هنوز نميدانيد يا نميخواهيد بدانيد كه خودتان علت آن هستيد و درمان نااميدي هم خودتان هستيد و نه چند رسانه شاخ شكسته.