نقش آيتالله هاشمي در توسعه دانشگاهها
البته تلاش مرحوم هاشمي در توسعه دانشگاه صرفا محدود به تاسيس دانشگاه آزاد نميشود. زماني كه رياست دانشگاه تهران را برعهده داشتم يكي از مهمترين دغدغههاي آقاي هاشمي، توسعه دانشگاه بود.
دانشگاه تهران در سال ۷۲ و ۷۳ با دو تغيير مديريتي روبهرو بود كه تلقي دانشگاهيان از آن، برخوردهاي جناحي و دعواي چپ و راست بود. در سال ۷۳ وضعيت دانشگاه تهران تقريبا نگرانكننده به نظر ميرسيد و آقاي هاشمي در جلسهاي من را دعوت كردند و خدمت ايشان رفتم. خيلي صريح گفتند كه الان وضعيت دانشگاه تهران آزاردهنده شده و در اكثر جلسات شوراي عالي امنيت ملي، بحث دانشگاه تهران مطرح ميشود و همه هم نگران هستند. يكي از افرادي كه براي رياست دانشگاه تهران مطرح شده شما هستيد و من نميدانم ميتوانيد مشكل را حل كنيد يا نه؟ من هم صحبتهايي با ايشان كردم و وقت خواستم. بعد از دو هفته خدمت ايشان رسيدم و نگاه و تحليل خود را از وضعيت آموزش عالي و به خصوص دانشگاه تهران با ايشان مطرح كردم. سابقه اجرايي من هم پيشتر در آموزش عالي بود و ايشان هم از سابقهام اطلاع داشت. در آن جلسه شروطي را مطرح كردم. ايشان هم با شروط من خيلي خوب برخورد كرد و گفت اين موارد خيلي طبيعي است و بايد اتفاق بيفتند، من هم مسووليت را قبول كردم. انصافا هم ايشان در مدتي كه رييس دانشگاه تهران بودم نهايت همكاري را در راستاي همان شروط و حتي فراتر از آن با من داشتند. اگر طرح ساماندهي و توسعه دانشگاه تهران را توانستيم شروع كنيم و به نتايج خوبي هم رسيديم، به خاطر حمايت و همراهي آقاي هاشمي بود. اگر آقاي هاشمي حمايت بيش از تعهد خود را نداشت، ساماندهي دانشگاه تهران اصلا عملي نميشد. البته توسعه دانشگاه تهران در سه فاز پيشبيني شده بود كه بعد از فاز اول، فازهاي بعد در دولتهاي بعدي عملا متوقف شد. مرحوم هاشمي خيلي خوب همراهي كرد و دانشگاه توانست وارد وظيفه اصلي خود شود و بعد از مدتي محيط دانشگاه آرام شد و اثر اين آرامش هم تقريبا در كل آموزش عالي قابل مشاهده بود. آرامش ايجاد شده در دهه ۷۰ و اينكه آموزش عالي توانست يك حركت جهشي را در دولت اصلاحات انجام دهد به خاطر نگاه آقاي هاشمي بود كه از دانشگاه تهران آغاز شد و خوشبختانه با آمدن آقاي خاتمي و دولت اصلاحات در سال ۷۶ اين روند و مسير با شتاب بيشتري ادامه پيدا كرد. دستاوردهاي ارزشمند علمي را در اين دوره شاهد بوديم كه بسترسازي آن با نگاه آقاي هاشمي در دهه ۷۰ بود به خصوص با حمايتي كه از برنامههاي دانشگاه تهران و توسعه علم و فناوري در كشور داشتند.
به عبارتي ديگر توسعه، امنيت و اعتلاي ايران اسلامي با بهرهگيري از تجارب جهاني و البته سازگار با فرهنگ ايراني-اسلامي در صدر برنامههاي ايشان بود.
به نظرم نظام و كشور در شرايط كنوني بيش از هر زماني به مشي عقلايي آقاي هاشمي نيازمند است.
ايشان مصلحت نظام را مصلحت كشور و ملت تعريف ميكرد و اين خود بزرگترين باطلالسحر نقشههاي دشمنان براي ايجاد شكاف بين ملت و حاكميت بود.
البته درخصوص جايگاه افراد در نظام نبايد به گونهاي عمل شود كه تلقي قدسي بودن آن شخص به اذهان متبادر شود بايد با حفظ حرمت شخصيتها نقدهاي منصفانه هم مطرح شود كه البته درباره مرحوم هاشمي نقدها بعضا با رويكرد تخريبي همراه بود كه اميدوارم نسل جوان با بازخواني مشي توسعهگرايانه و اخلاقي چهرههايي همچون آقاي هاشمي مسيري را براي عبور از بحرانها و مخاطرات فراهم آورد.