درباره كتاب «تك چهرهاي با گردني افراشته»
درخششي كوتاه اما ماندگار
محسن آزموده
تكنگاري درباره هنرمندان مهجور اما تاثيرگذار، ستيزي ارزنده با فراموشي و از ياد رفتن چهرههايي است كه بدون آنكه همگان بدانند، نقشي موثر در پا گرفتن هنر جديد و تربيت هنرمنداني نوجو ايفا كردند.
كتاب «تك چهرهاي با گردني افراشته» نوشته مهرنوش علي مددي، از اين حيث اثري ستايشبرانگيز و قابل توجه است. اين كتاب درباره شكوه الملوك رياضي، نقاش و از پيشگامان هنر نوگراي ايران است. هنرمندي كه به نوشته نويسنده، از بسياري جهات، اولين گامها را برداشته است: «از اولين دختران راه پيدا كرده به هنركده هنرهاي زيباي تهران، از اولين فارغالتحصيلاني كه براي تكميل تحصيلاتش به فرانسه رفت، از اولين معلماني كه از سالهاي آغازين تاسيس هنرستان هنرهاي زيبا به تدريس پرداخت، از اولين زنان هنرمندي كه آتليه خودش را راهاندازي كرد و از اولين معلمان برجستهاي كه از بدو افتتاح هنركده هنرهاي تزييني دعوت به كار شد و طي دو سال اثري مهم بر جاي گذاشت.»
دريغ و درد كه اين هنرمند دانشور، بسيار كوتاه زيست و در 45 سالگي رخ در نقاب خاك كشيد.
درباره شكوه رياضي، اطلاعات بسيار اندك است و برخي از آنها هم اشتباه. مثل همان تاريخ تولدش كه همه 1300 ثبت شده (1296 درست است) يا اين تصور غلط كه پدر او را سرلشكر علي رياضي قلمداد ميكنند، درحالي كه عموي او بود و بعد از مرگ زودهنگام پدر شكوه يعني جواد، سرپرستي خانواده شكوه و خواهرش بديعالزمان را برعهده گرفت. مهرنوش علي مددي در اين كتاب تلاش كرده اطلاعات پراكنده و كمياب راجع به شكوه رياضي را با جستوجو در منابع مختلف و گفتوگو با پژوهشگران و هنرمندان و نزديكان او گردآوري و در قالب كتابي خواندني ارايه كند. كتاب را نشر نظر منتشر كرده و بعد از مقدمهاي با عنوان «پيش از هر چيز»، از
7 فصل تشكيل شده و شامل تصاويري از آثار محدود اما ارزشمند بهجا مانده از اين هنرمند فقيد است.
شكوه رياضي خواندن و نوشتن را در مدرسه محمديه تهران آموخت، اما بعد از آن در حدود سال 1315 به همراه خانواده به شيراز رفت و تحصيلاتش را در دبيرستان مهرآيين اين شهر ادامه داد. در همين شهر بود كه نزد قمرالسطلنه حكمت (دانشور) از شاگردان باواسطه كمالالملك مقدمات نقاشي را آموخت.
سه سال بعد با خانواده به تهران بازگشت، پايه يازدهم را در دبيرستان انوشيروان دادگر به پايان رساند. بعد از آن در هنركده هنرهاي زيبا كه
به تازگي پذيرش ميكرد، در رشته نقاشي پذيرفته شد.
اين هنركده يك دهه بعد دانشكده تغيير نام داد. شكوه رياضي در اين مدرسه كه رياست افتخاري آن به عهده آندره گدار بود و مارت سلستين آيو معروف به مادام آشوب، از معلمان آن، در كنار نامهايي چون حسين كاظمي، منوچهر يكتايي، جواد حميدي، مهدي ويشكايي و جليل ضياپور با اصول نقاشي مدرن و آكادميك آشنا شد. آشنايي و تسلط شكوه به زبان فرانسه، موجب شد كه نسبت به همكلاسيهاي خود يك گام جلوتر باشد.
شكوه پس از 5 سال در خرداد 1325 با ارايه پروژه ديپلمش با عنوان «چون پير شدي حافظ...» از هنركده هنرهاي زيبا به عنوان شاگرد اول فارغالتحصيل و مدال طلاي فرهنگ را برنده شد.
او پس از اين موفقيت با دريافت يك بورس تحصيلي راهي فرانسه شد و تحصيل در رشته نقاشي را در مدرسه عالي هنرهاي زيباي بوزار ادامه داد. در بوزار با سووربي نقاش معروف فرانسوي كار كرد و تحت تاثير اين مدرسه به كشيدن فيگور و چهره انسان علاقهمند شد.
او هفت سال بعد توانست گواهينامه پايان تحصيل نقاشي را كسب كرده و به ايران بازگردد. شكوه رياضي پس از بازگشت به ايران از مهر ماه 1335 با ابلاغ رسمي اداره كل هنرهاي زيباي كشور به عنوان هنرآموز نقاشي هنرستان هنراي زيباي پسران مشغول به كار شد. از او به عنوان يكي از معلمان شاخص اين هنرستان ياد شده است.
جواد مجابي، شكوه را در دهه 1320 در كنار دو زن ديگر يعني فاطمه سياح و سيمين دانشور از مهمترين و موثرترين زنان در عرصه هنرهاي تجسمي ميخواند.
«از ديگر كارهاي شكوه تاسيس آتليهاي خصوصي بود كه هنرجويان هنرستان غير از ساعات مدرسه مدرسه ميتوانستند در آنجا كار كنند.»
مهدي حسيني، عباس مشهديزاده، رضا بانگيز و صادق تبريزي از شاگردان شكوه رياضي بودند. در اين مختصر مجال نيست درباره فعاليتهاي اين نقاش نوگرا و تاثير او بر نقاشي مدرن ايران بيش از اين بنويسم.
خوانندگان ميتوانند براي آشنايي با سبك كار شكوه رياضي و تحليل نقاشيهاي او، به كتاب خواندني «تكچهرهاي با گردن افراشته» مراجعه كنند.
شكوه رياضي در سال1341 دچار بيماري شد خيلي زود در 18 تير ماه اين سال درگذشت. پيكر او را در آرامگاه ظهيرالدوله به خاك سپردند. يادش گرامي. هنرمندي كه به تعبير گوياي مهرنوش علي مددي «در تاريخ معاصر آموزش هنر در ايران حادثهاي بديع و ماندگار» است.