• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۱ شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5680 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۲۶ دي

گفت‌وگو با رها محسني كرمانشاهي به مناسبت برپايي نمايشگاه آثارش در فرهنگسراي نياوران

حكايت دلدادگي ديوانه‌وار به نقاشي

مريم آموسا

رها محسني كرمانشاهي از هنرمنداني است كه بيش از چهار دهه است تمركزش را تنها روي نقاشي و به ويژه به تصوير كشيدن مناظري از طبيعت ايران گذاشته است؛ طبيعتي كه جز زيبايي ردپاي انسان را در گذر زمان مي‌توان ديد. او در مجموعه اخيرش كه با عنوان رها در زاگرس با كيوريتوري رضا رازقندي در فرهنگسراي نياوران به نمايش گذاشت مجموعه‌اي از 41 اثر را در معرض ديد مخاطبانش گذاشت. او اين مجموعه را با تمركز بر منطقه زاگرس در طول 12 سال خلق كرده است و اگر امكانات نمايشگاهي ايران اين قابليت را داشت اين هنرمند تمايل داشت تا مجموعه كامل رها در زاگرس را كه شامل 160 اثر است به نمايش بگذارد. محسني كرمانشاهي تاكنون برپايي 70 نمايشگاه گروهي و انفرادي را در كارنامه‌اش دارد. تاكنون شش عنوان كتاب كه شامل نقاشي‌هايش است را نيز روانه بازار كتاب كرده است. به بهانه برپايي نمايشگاه رها در زاگرس با او گفت‌وگو كرده‌ايم.

 

‌از چه زماني تصميم گرفتيد اسم رها را براي خود انتخاب كنيد؟

نام من در شناسنامه عبدالحسين است و من سال‌هاست كه به اين نام علاقه‌اي نداشتم و همين باعث شد كه تصميم گرفتم اسم مستعاري كه با روحيه و تفكرم همسويي داشت را براي خودم انتخاب كنم و رها براي من چنين ويژگي داشت چون برخلاف نام اصلي‌ام كه نوعي بندگي در آن مستتر است در اين نام شاهد رهايي از هر قيد و ‌بندي هستيم. بيش از 15 سال است كه اين نام را براي خودم برگزيده‌ام و 10 سال است كه پاي نقاشي‌هايي كه مي‌كشم با نام رها محسني امضا مي‌كنم.

‌نقاشي را به شكل جدي و حرفه‌اي از چه زماني شروع كرديد؟

من 48 سال است كه به‌طور پيوسته نقاشي مي‌كشم و به نقاشي ديوانه‌وار عشق مي‌ورزم. نقاشي براي من همه‌چيز است؛ آب، هوا، غذا، نور و رنگ است. هرچيزي كه من به آن نياز دارم نقاشي بهم مي‌دهد. نقاشي براي من زندگي است و من با اين احساس نقاشي مي‌كنم و با اينكه در تمام اين سال‌ها جز نقاشي كار ديگري نكرده‌ام اما به نقاشي به عنوان وسيله‌اي براي امرار معاشم نگاه نمي‌كنم. از13سالگي به نقاشي علاقه‌مند شدم. دو نفر از دوستان‌مان نقاشي مي‌كردند و به واسطه آنها با نقاشي آشنا شدم. البته من هيچ اطلاعاتي از سرنوشت يك نقاش و مسيري كه بايد طي كند ندارم. من كاملا حسي با نقاشي روبه‌رو شدم و بدون اينكه اراده‌اي داشته باشم به نقاشي كشيدن روي آوردم. بعدها فهميدم كه اين حالي كه من داشتم غير از عشق چيز ديگري نبوده است.

‌آيا تا پيش از شما در خانواده‌تان فرد ديگري كار هنري مي‌كرد؟

مادرم ذوق هنري داشت و پدرم نقالي مي‌كرد. با وجودي كه سواد نداشت اگر در حد يك صفحه يك قصه را برايش تعريف مي‌كردند آن را در حد يك سريال دنباله‌دار كش مي‌داد و چنان هنگام نقلش در مخاطب هيجان ايجاد مي‌كرد كه همه منتظر بودند ادامه نقل او را بشنوند. او ذهن بسيار قوي و تصويري داشت. آن زمان در منطقه‌اي كه ما زندگي مي‌كرديم برق نبود و همسايه‌ها پس از شام به خانه يكديگر مي‌رفتند و همه دوست داشتند كه به خانه ما بيايند.

‌چه مسيري را از 13 سالگي طي كرديد

تا نقاش بشويد؟

من بنا به بافت منطقه و خانواده‌اي كه در آن متولد شده بودم و زندگي مي‌كردم، نمي‌توانستم ادامه تحصيل بدهم و از دوره سوم راهنمايي به بعد مجبور به ترك تحصيل شدم. بعد از آن هم انقلاب شد و بعد جنگ شد و مجبور شدم كه به سربازي بروم.

‌پس چه زماني ادامه تحصيل داديد؟

بعد از آن هيچ‌وقت فرصت ادامه تحصيل براي من فراهم نشد.

‌اما رزومه‌تان چيز ديگري مي‌گويد؟

نه همه اين موارد به اشتباه درج شده و من فقط به واسطه شركت در بي‌ینال‌ها و جشنواره‌ها موفق به كسب مدرك معادل هنري شدم. بارها از سوي افراد مختلف شنيده‌ام كه كارشناسي ارشد از هنرهاي زيبا گرفته‌ام اما اين موضوع واقعیت ندارد و همواره آن را تكذيب كرده‌ام.

‌در كلاس‌هاي آزاد هنري چطور؟

من تمام مسير را خودجوش آمده‌ام و تنها آموزشي كه ديده‌ام 12 جلسه رنگ روغن پيش استاد رحيم نوسي و دو ماه آموزش آبرنگ استاد ايزدپناه بوده است. بقيه‌اش حاصل تحقيقات و جست‌وجوهاي خودم و با ديدن آثار ساير دوستان و همكارانم و مستقيم در طبيعت كار كردن بوده است. البته مسير بسيار سختي بوده است. تا پيش از شركت در كلاس‌هاي استاد نوسي هم طبيعت كار مي‌كردم.

‌چه زماني به آرزوي نقاش شدن رسيديد؟

نهايت آرزوي من اين بود كه در همين مسير باشم. من به چيز خاصي فكر نمي‌كردم كه به آن برسم. من مي‌خواستم كه نقاش بشوم و خوشحالم كه هنوز هم در همين مسير هستم.

‌شيوه كارتان به چه شكل بود؟

من ابتدا از كارهاي ساير هنرمندان كپي مي‌كردم چون آن زمان من نه استادي داشتم و نه كتاب و اينترنتي بود و من همين‌طور كورمال كورمال وقتي تصويري از نقاشي كسي به دستم مي‌رسيد شروع مي‌كردم به كپي كردن آن. من از اول با رنگ و روغن نقاشي مي‌كشيدم.

‌چرا در نقاشي تمركزتان را روي واقع‌گرايي گذاشته‌ايد و كمتر در آثارتان شاهد گرايش‌تان به انتزاع هستيم؟

من آدم رئاليستي هستم و اين واقع‌گرايي در تمام شوون زندگي من نمود دارد؛ در روابط فردي، خانوادگي و اجتماعي‌ام. از اين گذشته من داراي فكر و تفكري هستم و با اين شيوه تفكر نقاشي مي‌كنم. بيشتر كساني كه با من روبه‌رو مي‌شوند و آثارم را دنبال مي‌كنند هميشه من را مورد اين پرسش قرار مي‌دهند كه چرا طبيعت را به تصوير مي‌كشم. من سوال‌شان را با يك سوال جواب مي‌دهم كه چرا من طبيعت كار نكنم. ما بايد در تمام شوون زندگي‌مان دموكراسي را رعايت كنيم و براي هر فرد با هر عقيده‌اي احترام بگذاريم. دنيا آن‌قدر وسيع است كه براي هر كسي جا داشته باشد. قرار نيست همه مثل هم فكر بكنند. من به عنوان يك هنرمند سعي كردم در مسير زندگي و كارم به اين چارچوب كه مخصوص من است توجه داشته باشم. من هم مثل همه كساني كه روي كره زمين زندگي مي‌كنند به تجربه ديدم هرچقدر آدم‌ها از طبيعت دور و شهرنشين شده‌اند نگاه زيبابين را از دست داده‌اند. كار به جايي رسيده كه ما با آلودگي صوتي و دود، سيمان و آهن همه‌چيزمان را از دست داده‌ايم و با دنياي ماشيني بي‌روح داريم زندگي مي‌كنيم و گاهي اوقات نيز به اين شيوه زندگي‌مان افتخار مي‌كنيم. شهرنشيني باعث شده تا بشر امروز خيلي از مواهب طبيعي را از دست بدهد.

‌با ديدگاهي كه نسبت به طبيعت داريد چرا شما شهرنشيني را انتخاب كرديد؟

من هم مثل بسياري از آدم‌هاي ديگر گرفتار شده‌ام و در شهر زندگي مي‌كنم و به خاطر كارم به طبيعت بسيار سفر مي‌كنم و با طبيعت ارتباط تنگاتنگي دارم. من نقاش طبيعت هستم و طبيعت را بسيار دوست دارم به ويژه طبيعتي كه آن را مي‌شناسم.

‌طبيعت از چه زماني در آثارتان نمود پيدا كرده است؟

طبيعت در منطقه زاگرس‌نشين اينقدر در شرايط مختلف آب و هوايي اعجازانگيز است كه اگر شاعر هم بودم باز هم در شعرم طبيعت انعكاس پيدا مي‌كرد. طبيعت آنقدر من را عاشق خودش كرده كه اگر هزار سال هم نقاشي بكشم باز هم طبيعت است. من در طبيعت زاگرس بزرگ شده‌ام و سال‌هاست كه شهرنشين هستم اما هيچ‌چيزي نمي‌تواند جايگزين طبيعت براي من شود. متاسفم كه بشر امروز از طبيعت فاصله گرفته است معتقدم كه بايد بشر امروز به دامن مادرش كه طبيعت است بازگردد تا به آرامش برسد.

‌آيا شما نسبت به طبيعت احساس وظيفه مي‌كنيد كه خود را وقف طبيعت كرده‌ايد؟

خير، من فقط مي‌توانم عاشق طبيعت باشم همين. در مجموع نگاه من به اين سمت رفت كه من با زيبايي‌هاي زاگرس آشنا شدم و زيبايي‌ها را درك كردم و الان هم كه در شهر زندگي مي‌كنم متوجه شده‌ام كه هيچ‌چيزي براي من نمي‌تواند جايگزین طبيعت شود و طبيعت سرمايه زندگي من است و اگر من پنج، شش بار ديگر هم فرصت زندگي داشته باشم باز هم براي حظ بردن از طبيعت و شريك كردنش با ديگران زمان كم مي‌آورم.

‌آيا نقاشي‌هايي كه مي‌كشيد ما به ازاي بيروني دارد؟

بي‌شك هر يك از ما هر وقت به طبيعت نگاه مي‌كنيم با خواست‌هاي دروني‌مان با طبيعت روبه رو مي‌شويم. ما دوربين نيستيم كه عينا از يك منظره برداشت يكساني داشته باشيم. در چنين شرايطي من در هريك از بوم‌هايم برداشت خودم را از طبيعت مي‌كشم. اگر دو نقاش همزمان از يك منظره نقاشي كنند تصويري كه مي‌كشند بي‌شك باهم متفاوت خواهد بود. بايد دانست ساختار ذهني ما ريشه در واقع‌گرايي دارد؛ اگرچه ذهن ما خلاقيت آن را دارد كه واقعيت را به گونه‌اي ديگر بازنماياند اما اين به معناي آن نيست كه موجوديت مستقلي براي آن قايل شويم.

ريشه و زيربناي ذهن از دنياي خارج شكل مي‌گيرد. ذهن فقط مي‌تواند واقعيت را تغيير دهد؛ نه اينكه ماهيتا چيزي به آن بيفزايد كه خارج از طبيعت وجود داشته باشد. من طبيعت را به عنوان موضوع اصلي آثار خود برگزيده‌ام و بر اين باورم انسان به عنوان جزيي از طبيعت و طبيعت به عنوان كليتي تجزيه‌ناپذير (به چيزي غير از خود)، مصدر و منشأ تصورات و تخيلات هنرمند است و اساسا آدمي خارج از محدوده طبيعت نمي‌تواند بينديشد و بيافريند؛ حتي آنگاه كه عليه طبيعت برآشوبد. اگرچه موضوع اصلي كار من طبيعت است اما مانع از آن نشده كه به هنر مدرن نپردازم و مجموعه نقاشي ناشي از تلقي‌ام نسبت به انتزاع خلق كرده‌ام كه آن‌ها را نيز جدا از طبيعت نمي‌دانم.

‌كمي درباره پروسه خلق آثارتان بگوييد.

كار من كار حسي است. ممكن است روزي حس نقاشي كردن نداشته باشم و از فضاي آتليه‌ام بيرون بزنم. ممكن هم هست همزمان باهم چند كار را پيش ببرم. كار نقاش ماشيني نيست. تمام شدن يك كار برايم قابل پيش‌بيني نيست. گاهي يك كار يك ساعت زمان مي‌برد يا نه كاري كه پنج متر است بي‌شك براي خلق اثري در چنين ابعادي با شگردهايي كه در نقاشي دارم نياز به زمان طولاني دارم.

‌چه شد كه مجموعه اخيرتان را به زاگرس اختصاص داديد؟

هر هنرمند طبيعت‌گرايي كه كمي ذوق هنري داشته باشد و با زاگرس و ويژگي‌هاي آن آشنا شود، بعيد مي‌دانم كه جذب اين منطقه نشود و نخواهد كه بخشي از فعاليتش را در عرصه هنر روي اين موضوع بگذارد. من در زاگرس متولد و بزرگ شده‌ام و در ۱۲ سال اخير تمركزم را روي نقاشي از اين محيط وسيع گذاشته‌ام. بخشي از زاگرس از آذربايجان تا شيراز را در بر مي‌گيرد و اين منطقه شامل هفت استان مي‌شود و در اين سال‌ها در تمام فصول به مناطق مختلف اين ناحيه سفر كرده‌ام و تنها توانسته‌ام گوشه‌اي از زيبايي‌هاي اين مكان بي‌مانند را به تصوير بكشم. زاگرس ويژگي‌هاي خاص خود را دارد و اين ويژگي‌ها از صخره‌ها، دره‌ها و بافت گياهي و درختي و گونه‌هاي جانوريش موجب شده است تا اين منطقه متمايز و خاص باشد. هر يك از اين آثار نقاشي‌شده در نمايشگاه اخيرم به نوعي سند تاريخي به شمار مي‌روند، متاسفانه كم نيستند مناطق و فضاهايي كه در اين مجموعه به تصوير كشيده‌ام؛ اما به واسطه آتش‌سوزي‌هاي پياپي در جنگل‌هاي زاگرس و عوامل انساني و حيواني و بي‌توجهي به محيط زيست، از بين رفته و ديگر نيستند و تنها تصويري از آنها به جا مانده است.

‌آيا قصد داريد كه مجموعه اخيرتان را نيز در قالب كتاب منتشر كنيد؟

من دوست داشتم كه فضاي نمايشگاهي داشتيم و مي‌توانستم كل نقاشي‌هاي اين مجموعه را باهم به نمايش بگذارم اما متاسفانه چنين فضايي در ايران سراغ ندارم. پيش از اينكه با فرهنگسراي نياوران براي برپايي اين نمايشگاه وارد تعامل شويم با مراكز هنري ديگر گفت‌وگو كرديم اما شرايط برپايي نمايشگاه در اين فضاها برايم ميسر نشد. شرايط اقتصادي به سمتي رفته كه انتشار كتاب هنري بسيار پرهزينه است و وقتي كتابي هم منتشر مي‌شود عملا قيمت آن آنقدر بالا مي‌رود كه امكان خريد آن براي افراد ميسر نمي‌شود چون قانون كپي‌رايت هم در ايران رعايت نمي‌شود، امكان انتشار كتاب به صورت الكترونيكي هم وجود ندارد. در چنين شرايطي قصد ندارم كه كتاب نقاشي‌هايم را منتشر كنم.


من آدم رئاليستي هستم و اين واقع‌گرايي در تمام شوون زندگي من نمود دارد... كساني كه آثارم را دنبال مي‌كنند من را مورد اين پرسش قرار مي‌دهند كه چرا طبيعت را به تصوير مي‌كشم؛ من سوال‌شان را با يك سوال جواب مي‌دهم: چرا طبيعت كار نكنم. ما بايد در تمام شوون زندگي‌مان دموكراسي را رعايت كنيم و براي هر فرد با هر عقيده‌اي احترام بگذاريم. دنيا آنقدر وسيع است كه براي هر كسي جا داشته باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون