ترس از آينده
كامران مشفق آراني
اين روزها ترس از آينده به عنوان يك موضوع قابل تأمل و يك پديده اجتماعي مهم درنظر گرفته ميشود. در مطالعات آكادميك ترس از آينده به عنوان يك نوع ترس پيشبيني شده توصيف شده است كه مردم زماني با آن مواجه ميشوند كه نگران نتيجه يك رويداد در آيندهاي هستند كه هنوز آن را تجربه نكردهاند. عموما پژوهشهايي هم كه از اين دست وجود دارند كه نشان ميدهند چگونه ترس پيشبيني شده ممكن است از طريق عادتها و اعمال يك فرد ظاهر شده و روشهاي مقابله و نكاتي را براي جستوجوي رواندرمانگراني كه ميتوانند در مواردي به حل اين موضوع كمك كنند، ارايه ميدهند. همچنين بعضا ترس از آينده به عنوان يك عامل مهم در جامعهشناسي فرهنگ پاپ توصيف ميشود، اين ديدگاه بيشتر بيانكننده نگاه هنرمندان و تاثير چگونگي ترس از آينده ميتواند به عنوان يك عنصر مشترك در آثار خلاقانه ظاهر شود كه ترس از فناوري و پيشرفت تكنولوژي را به عنوان يك عنصر مشترك در دل خود دارند.
دانشنامه ويكيپديا ترس در انسانها را به عنوان پاسخي به يك محرك خاص معرفي ميكند كه ميتواند در حال استمراري يا در انتظار تهديدي در آينده به عنوان يك خطر در اذهان گونه بشر رخ دهد. بهطور مثال در نظر بگيريد فردي مانند ژان ميشل ژار از پيشتازان موسيقي الكترونيك اواسط دهه هشتاد ميلادي، زماني كه آلبوم معروفش با نام ميدانهاي مغناطيسي (Magnetic Fields) را در سال 1981 ميلادي منتشر كرد ظرف كمتر از يك هفته به ركورد فروش بيش از دويست هزار نسخه آن هم تنها در كشور فرانسه دست يافت. دليل اين امر به گفته برخي ديدگاههاي او در برخورد با ترس از پيدايش هوش مصنوعي برتر و پديده ديجيتاليزه شدن جهان زيستي بود.
در موزيك ويديو قسمت دوم آلبوم ميدان مغناطيسي، او خودش را در جهاني به تصوير ميكشد كه در دام فناوري اسير شده است و او را در حال فرار مداوم نشان ميدهد، حين اين گريز بيسرانجام وقتي او سر از بيابان و جنگل در ميآورد، مكررا با ترانزيستورها محاصره ميشود و در ميان محاصره عقربههاي ساعت و تراشههاي محاسبهگر بيشتر تقلا ميكند تا فرار كند. اينگونه از ترس به عنوان تكنوفوبيا
يا فناوريهراسي شناخته ميشود. اصطلاح Technophobia از دو واژه يوناني Techne به معني هنر و مهارت و phobos به معني ترس، تنفر يا بيزاري گرفته شده است. زماني كه افراد مبتلا به فناوريهراسي با سيستمها و فناوريهاي پيشرفته ازجمله كامپيوترها، سيستمهاي تلفن يا حتي دستگاههاي خودپرداز مواجه ميشوند، براي استفاده از آنها دچار مشكل، نگراني يا حتي وحشتزدگي شده، طوري كه برخي افراد كه دچار رواننژندي هستند، دچار تجربه دردناك روحي و رواني شده و گاهي نياز به مراقبتهاي پزشكي داشته و با مصرف داروهاي شيميايي اقدام به درمان آن ميكنند. البته اين پديده به شكل جمعي و اجتماعي آن حتي در كشوري مانند ايران سابقه ديرينهاي دارد، مثلا در يكي از مقالات فارسي اشاره شده است كه در بدو ورود دوچرخه به ايران، عوام مردم از نزديك شدن به آن پرهيز ميكردهاند و درك اينكه وسيلهاي به اين سادگي ميتواند روي دوچرخ به حركت ادامه دهد برايشان بسيار مشكل بوده، اتفاقات مشابه درخصوص اينترنت و خيلي فناوريهاي ديگر نيز كه در اين زمره قرار ميگيرند، كم نيستند. همين اتفاق درخصوص پديده هوش مصنوعي و متاورس هم افتاد، آنچنان ابعاد و تاثيرات جامعهشناسي اين پديده در ايران گسترده است كه شايد مستلزم نگارش چندين كتاب و مدتها پژوهش تخصصي درخصوص اين تحولات باشد، لكن اين پديده نه تنها منوط به عصر حاضر است (اگرچه به شدت آن افزوده شده است) و نه در انحصار مرزهاي جغرافيايي است، بلكه روندي جهانشمول است كه فرهنگها و اقوام مختلف بسته به نگرشهاي گوناگون خود بازخوردهاي متفاوت و گاهي مشابهي را از خود بروز ميدهند. همچنين گروههايي با انگيزههاي مختلف امكان دارد تا به آنها دامن زده و جوامع را به بحرانهاي متنوع و همينطور تكنولوژيستيزي مبتلا كنند .
در طول انقلاب صنعتي در قرن نوزدهم ميلادي، گروهي به نام لاديتها در انگلستان به تخريب دستگاههاي بافندگي مكانيكي پرداختند، زيرا اين دستگاهها باعث بيكاري و كاهش دستمزد بافندگان شده بودند. اين موارد نشان ميدهند كه ترس از تكنولوژي ميتواند به تكنولوژيستيزي ختم شده و اين مهم در ادامه ميتواند به شكلهاي مختلف و حتي خطرناكي در جوامع مختلف به همراه خشونت افسارگسيخته ظهور كند. در هر يك از موارد، مقاومت در برابر تكنولوژي معمولا ناشي از نگرانيهاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي يا فرهنگي است. مطالعه روي نگرانيها و ديدگاههاي مردم در مورد فناوريهاي جديد يقينا در درك اين حوزه توسط جامعه مدني به شدت ميتواند مهم باشد، چراكه بر كسي پوشيده نيست كه فناوري در تمامي بسترهاي آن يكي از ركنهاي اساسي مدنيت در جوامع پيشرفته محسوب ميشود. اين تحقيقات ميتوانند به دولتها و سياستگذاران كمك كند تا آنان به اين درك صحيح از حل صورتمساله رسيده و آنان فهم كنند كه چگونه فناوريها ميتوانند به بهبود زندگي مردم در اقليمهاي جغرافيايي و فرهنگي گوناگون كمك و به رفع نگرانيهاي آنان به بهترين حالت قابل درك و پذيرش و در عين حال شفاف مساعدت كرد.