• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۷ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5686 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۳ بهمن

ادامه از صفحه اول

از سازمان  برنامه  بعيد  بود

باتوجه به جايگاه سازمان برنامه و بودجه و دقتي كه سخنان رييس آن بايد داشته باشد، اميدواريم كه مستندات آماري ادعاهاي نادرست به ويژه در نقد و رد آنچه كه در اين يادداشت آمده است را براي اطلاع خوانندگان اعلام کنند. بعيد است كه چنين گزاره‌هايي از روي بي‌دقتي عنوان شده باشد. در ادامه گفته‌اند كه رشد اقتصادي در سال ۱۴۰۱، برابر ۵درصد و در 6 ماهه امسال نيز ۷درصد بوده است. فرض كنيم كه همين‌گونه باشد. ايشان حتما مي‌دانند كه اين رشد اقتصادي بايد در زندگي مردم بازتاب داشته باشد. اگر مثلا ۵درصد رشد اقتصادي داريم، براي بهره‌مندي اقشار حقوق‌بگير بايد حقوق آنان را به قيمت ثابت ۵درصد افزايش داد و چه بسا بيش از اين رقم بايد افزايش داد تا نابرابري اندكي كمتر شود. پس اگر امسال ۷درصد رشد اقتصادي داريم، چرا دريافتي حقوق‌بگيران (به قيمت ثابت) در سال آينده نه تنها افزايش پيدا نمي‌كند، بلكه حدود ۲۰درصد هم كمتر خواهد شد؟ اگر اين پرسش را پاسخ داديد، قطعا نويسنده و مردم را از يك سردرگمي بيرون خواهيد آورد. چگونه چنين چيزي ممكن مي‌شود؟ مگر اينكه بگوييم اين افزايش و رشد اقتصادي در داخل كشور و در بودجه دولت منعكس يا وارد نمي‌شود و دچار بلاي ديگري از جمله خروج سرمايه مي‌شود. با اين حساب ۱۰درصد هم رشد اقتصادي داشته باشيد، چه سودي براي مردم دارد؟ نكته ديگري كه در سخنان آقاي رييس سازمان وجود دارد تاكيد بر كاهش بيكاري به رقم ۷درصد است. بگذريم از اينكه اگر قرار بود رقم 7،6درصد كه رقم رسمي اعلام شده است را ايشان گِرد مي‌كردند بايد مي‌گفتند ۸درصد، ولي پرسش اين است كه اين رقم چه افتخاري دارد؟  گزارشي كه چند روز پيش بنده درباره وضع اشتغال نوشتم؛ به همان رقم 7،6درصد براي نرخ بيكاري اشاره كردم، برخي خوانندگان متعرض شدند كه چگونه بيكاري كم شده است؟ درحالي كه جمعيت بيشتر شده، از سوي ديگر اشتغال هم نسبت به سال ۱۳۹۸ كمتر است ولي بيكاري به جاي افزايش كمتر شده است؟ پاسخ اين است كه معناي بيكاري در مركز آمار متفاوت از بيكاري در ذهن مردم است. مركز آمار فقط افراد جوياي كار را بيكار مي‌نامند، اگر كساني از پيدا كردن كار يا با حقوق مناسب نااميد شده باشند و دنبال كار نگردند، در اين صورت بيكار محسوب نمي‌شوند. درحالي كه از نظر مردم بيكار هستند. بنابراين كاهش رقم بيكاري در وضعيت اقتصادي كنوني ما به معناي نااميدي مردم از پيدا كردن كار و شغل مناسب است. اتفاقا در شرايط ايران اگر در اشتغال واقعي و نه خدماتي سطح پايين، شاهد رشدي مفيد و موثر باشيم، بيكاري هم زياد مي‌شود زيرا تقاضا براي كار افزايش پيدا مي‌كند. بنابراين انتظار مي‌رود كه حداقل در ميان مقامات اقتصادي دولت، رييس سازمان برنامه با دقت بيشتر و مستند سخن بگويد، به ويژه كه در گذشته هم در مواردي به حقايق اقتصادي كشور اشاره كرده بودند. اين سخنان ايشان موجب مي‌شود كه ساير مقامات دولتي دچار خوش‌بيني و فريب‌خوردگي شوند و گمان كنند  اوضاع  مناسب  است. حتما توجه داريد كه بيان چنين گزاره‌ها و آمارهاي نادرست موجب افزايش بي‌اعتمادي به دولت شده و اگر در جايي هم آمار درستي بدهند، مردم آن  را  باور  نخواهند  كرد.
انتخابات، يك معناي خاص دارد 

آيا اين روش، مطلوب نظام ماست؟ مرور قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و ساير قوانين نشان مي‌دهد، انتخاب فرد (در انتخابات رياست‌جمهوري، مجلس شوراي اسلامي، خبرگان و شوراهاي شهر و روستا) محوري جز راي دادن به افراد ندارد. اتفاقا همين محوريت است كه نقطه عزيمت كشور به سوي راهبردهاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي به حساب مي‌آيد. در دوم خرداد 76 انتخاب آقاي خاتمي در برابر آقاي ناطق، مسير سياسي كشور را تغيير داد. در 84 و 88 نيز همين اتفاق افتاد. در 92 و 96 نيز انتخاب شخص آقاي روحاني، راي دادن به برجام بود. در 1400 قهر اكثريت مردم و راي دادن اقليت به آقاي رييسي با هدف كشاندن كشور به وضع موجود صورت گرفت. در واقع، خاتمي، احمدي‌نژاد، روحاني و رييسي، گرچه نماينده يك تفكر و رويكرد بودند، اما شخص خودشان موضوعيت داشتند. در بعضي دوره‌هاي مجلس، كانديداهاي متعددي فرضا در يك حوزه انتخابيه رقابت مي‌كردند كه بعضا وابسته به اصلاح‌طلبان يا اصولگرايان بودند. اگر انتخاب فرد اهميت نداشت، مردم مي‌توانستند اسم يك جريان سياسي را روي برگ راي بنويسند اما عملا راي‌دهندگان، اسم افراد را روي برگه نوشته‌اند. چرا؟ چون انتخاب فرد مهم است. كوتاه سخن آنكه، ارايه اين تعريف از انتخابات كه انتخابات يعني راي به افراد، نه تنها تقليل دادن نيست بلكه ارتقاي دادن است. افراد (كانديداها) هستند كه در صورت برخورداري از قابليت، مي‌توانند مردم را پاي صندوق بياورند و اگر مردم مشاركت‌شان گسترده باشد، اهداف مدنظر روزنامه محترم جوان محقق مي‌شود.
ابتلا به شعار و هزينه‌هايش!

در زمان جنگ تحميلي وقتي درگيري‌ها در خليج‌فارس شدت گرفت مرحوم آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني در خطبه‌هاي نماز جمعه به درستي مسووليت حمله به كشتي‌هاي تجاري را نپذيرفت و آنها را به تير غيب نسبت داد. در حال حاضر كه اتفاقا حكومت يك‌دست است انتطار جلوگيري از سخنان نامسوولانه بسيار بيشتر است. اگر پس از هر حادثه‌اي براي شناخت منشا و عوامل آن اعلام بررسي و تحقيق شود اعلامات بعدي، هم براي مردم خودمان باورپذيرتر است و هم دشمنان را وادار به صبر و انتظار و تحير مي‌كند. مسلما هيچ بيگانه‌اي نبايد تصور كند كه اقدام عليه ايران بدون هزينه خواهد بود ولي اين هزينه مي‌تواند در عمل و در بازه زماني بيشتري صورت گيرد تا خصم را در بلاتكليفي فرو برد. اگر ما به شعارها دادن‌هاي سريع و بدون برآورد هزينه و فايده مبتلا نبوديم، انتظار پاسخ مناسب در زمان غافلگير‌كننده اغيار را بيشتر مي‌ترساند و هزينه‌هاي آمادگي‌شان را بيشتر مي‌كرد. افزون بر آن بايد جدا روي نفوذي‌ها و جاسوس‌هاي تل‌آويو متمركز شد و از اين طريق بازدارندگي مطمئني ايجاد كرد. به هر حال بيش از سه ماه از جنگ غزه مي‌گذرد و ارتش اسراييل روزانه حداقل 150 نفر از اهالي اين ‌باريكه را كه عمدتا زن و كودك هستند، مي‌كشد ولي اين گزاره هولناك ديگر عادي شده است و از صدر خبرها و محتواي ديدارهاي ديپلماتيك خارج شده است. يكي ديگر از دلايل ضرورت خويشتنداري فعالانه در مقابل تحريكات ايذايي و هدفمند اسراييل به حاشيه نرفتن اعمال غيرانساني دولت نژادپرست در غزه است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها