ترامپ خود را براي زورآزمايي نهايي
با بايدن آماده ميكند
تقابل دو روايت
انتخابات رياستجمهوري پيش روي امريكا كه احتمالا ميان رييسجمهور فعلي ايالاتمتحده جو بايدن و رييسجمهور پيشين دونالد ترامپ در جريان خواهد بود، شكافي عميق بر سر ديدگاهها و ايدئولوژيهاي متضاد ميان دو گروه از رايدهندگان را آشكار ميكند. هر يك از آنها كه بتواند كاخ سفيد را براي دستكم چهار سال از آن خود كند، ميتواند لوايح مهم و سرنوشتسازي براي امريكاييها و ساير نقاط جهان امضا كند تا به قانون تبديل شوند، قضات دادگاه عالي را منصوب كند، با رهبران خارجي نشست و برخاست كند و مذاكرات مهمي را با آنها تدارك ببيند و به نيروهاي مسلح دستور دهد تا وارد جنگ شوند. هر دوي آنها ميدانند كه قدرتمندترين فرد روي كره زمين چه كارها كه نميتواند بكند. رويارويي قريبالوقوع جو بايدن و دونالد ترامپ، با اين فرض بسيار محتمل كه نيكي هيلي نتواند به شكلي غافلگيركننده ظاهر شود، فراتر از دوگانه ليبرال- محافظهكار دو حزب سياسي آشنا براي نسلهاي متعدد امريكايي است. اين انتخابات تا حدودي در مورد ايدئولوژي، نژاد، مذهب، فرهنگ، اقتصاد و دموكراسي است. اما شايد بيش از همه، در مورد هويت شهروندان امريكا باشد. اين رقابت در مورد دو ديدگاه بسيار متفاوت از امريكا است كه از سوي دو رييسجمهور قبلي و فعلي رهبري ميشود. بايدن امريكايي را رهبري ميكند كه به نظر او، تنوع، نهادهاي دموكراتيك و هنجارهاي سنتي را پذيرفته است و دولت را در بهترين حالت خود نيرويي براي خير در جامعه ميداند. ترامپ رهبري امريكايي را برعهده دارد كه از نظر او، نظام ازسوي توطئههاي تاريك فاسد شده است و در آن افراد نالايق نسبت به مردم سختكوش بيشتر مورد لطف قرار ميگيرند. شكاف عميق در ايالاتمتحده مساله جديدي نيست. در واقع، اين شكاف را ميتوان تا كنوانسيون قانون اساسي و روزگار جان آدامز در مقابل توماس جفرسون به عقب بازگرداند. اما به گفته برخي از محققان، آنها به ندرت به سطوحي از درگيري كه امروز شاهدش هستيم، رسيدهاند. در ايالاتمتحده شكافي ايجاد شده است كه دو سوي اين شكاف هر روز از نظر جغرافيايي، فلسفي، مالي، آموزشي و اطلاعاتي دورتر و دورتر ميشوند. امريكاييهاي امروز نه تنها با يكديگر اختلافنظر دارند، بلكه در دنياهاي متفاوتي زندگي ميكنند. نظرات حتي در مورد حمله 6 ژانويه 2021 به ساختمان كنگره متفاوت است. برخي آن را قيامي ظالمانه براي در خدمت گرفتن قدرت غيرقانوني از سوي يك نيروي فاشيست ميدانند، برخي آن را اعتراضي مشروع قلمداد ميكنند كه ممكن است از كنترل خارج شده باشد، اما طرف مقابل از آن بهرهبرداري سياسي كرد تا ميهنپرستان امريكايي را منزوي كند. در جامعه ايالاتمتحده كه بهطور فزايندهاي در حال قبيلهاي شدن است، امريكاييها تفاوتهاي خود هرچه بيشتر شخصي ميكنند. براساس گزارش مركز تحقيقاتي پيو، از زمان انتخاب آقاي ترامپ در سال 2016، سهم دموكراتهايي كه جمهوريخواهان را غيراخلاقي ميدانند از 35درصد به 63درصد افزايش يافته است، درحالي كه 72درصد جمهوريخواهان درمورد دموكراتها نيز همين نظر را دارند. در سال 1960، حدود 4درصد از امريكاييها گفتند كه اگر فرزندشان با فردي از طرف مقابل ازدواج كند، ناخرسند خواهند شد. تا سال 2020، اين رقم به تقريبا از 4درصد به 10 افزايش يافته بود. در واقع، تنها حدود 4درصد از همه ازدواجهاي امروزي بين يك جمهوريخواه و يك دموكرات است.
مايكل پودهورزر، مدير سياسي سابق فدراسيون كارگران امريكا و كنگره سازمانهاي صنعتي (AFL-CIO)، در مقالهاي در همين راستا معتقد است كه «امروز، وقتي به امريكا فكر ميكنيم، اشتباهي اساسي مرتكب ميشويم كه آن را يك ملت واحد و تركيبي دلربا از سرخ و آبي تصور كنيم. اما امريكا هرگز يك ملت نبوده است. ما يك جمهوري فدرال متشكل از دو ملت هستيم: ملت سرخ و ملت آبي. اين رنگها استعاره و نشانه نيستند، بلكه اين يك واقعيت جغرافيايي و تاريخي است.»
شكاف كنوني نشاندهنده مهمترين اصلاحات سياسي از زماني است كه به دنبال قانون حقوق مدني در دهه 1960، جمهوريخواهان، جنوب و دموكراتها، شمال را از آن خود كردند. اما ترامپ تركيب رايدهندگان حزب جمهوريخواه را تغيير داده است. اكنون طبقه كارگر سفيدپوست كه بهشدت در جوامع روستايي ريشه دارد و از جهاني شدن خشمگين است به دونالد ترامپ متمايلند، درحالي كه دموكراتهاي طرفدار بايدن بهطور فزايندهاي به طبقه تحصيلكردهاي تعلق دارند كه از نظر اقتصادي شرايط بهتري دارند و در عصر اطلاعات پيشرفت كردهاند.
وضعيت فعلي نمونه مشابه دقيقي در تاريخ امريكا ندارد. تنها دو بار پيش از اين، دو رييسجمهور در مقابل يكديگر قرار گرفته بودند. در سال 1892، گروور كليولند، رييسجمهور سابق، در يك رقابت مجدد در برابر رييسجمهور بنجامين هريسون پيروز شد. در سال 1912، تئودور روزولت، رييسجمهور سابق، تلاش براي بركناري جانشين و تحتالحمايهاش، رييسجمهور ويليام هوارد تافت را از دست داد، اما راه را براي پيروزي وودرو ويلسون، نامزد دموكراتها هموار كرد. بايدن و ترامپ هر دو از نظر تاريخي روساي جمهور منفوري هستند. بايدن، اگر بتواند پيروز شود، سال 2025 را با محبوبيت تنها 39درصد در نظرسنجي گالوپ آغاز ميكند كه كمترين ميزان محبوبيت در بين هر رييسجمهور منتخب از زمان آيزونهاور خواهد بود. اما هر دو توانستهاند شكافي عميق در دل امريكاييها ايجاد كنند. مساله تنها اقتصاد و سياست خارجي نيست، مساله بر سر هويت و ايدئولوژي است.