آتشسوزي در بيمارستان گاندي و آتش پس از زلزله تهران
محلههاي اين مناطق را در معرض خطر جدي مشابه حادثه آتشسوزي ساختمان پلاسكو قرار داده است. در محدودههاي جنوبي شهر كه حدود ۶۰درصد جمعيت پايتخت را در خود جاي دادهاند، آسيبپذيري اين مناطق به دليل فرسودگي املاك، تراكم جمعيت در محلات و باريك بودن معابر در برابر حوادث مشابه ساختمان پلاسكو به شدت بالا است. با استناد به تلفات زلزلههاي مشابه با شرايط شهر تهران در كشورهاي مختلف اگر زلزلهاي با بزرگاي بيش از ۷ در تهران اتفاق بيفتد بسته به زمان و كانون وقوع آن، ۵ تا ۲۰درصد جمعيت (در حدود نيم تا ۲ ميليون نفر از جمعيت شهر تهران) از بين خواهند رفت. نهايتا در آن مطالعه ۱۰ گام براي مقابله با ريسكهاي شهر تهران معرفي شد: اولين گام شناسايي موقعيت و ابعاد خطر زلزله و حوادث مشابه ساختمان پلاسكو - در اثر زلزله و مستقل از رخداد زلزله - است. گام دوم محاسبه ميزان تابآوري تهران در مقابل اين دو جنس خطر است. سومين گام تعيين وضعيت مطلوب ايمني تهران براي ۲۰ سال آينده است. گام چهارم تعيين نيازهاي مديريت شهري براي تحقق وضعيت مطلوب و آمادگي براي مقابله با بدترين حالت ممكن در زمان خطر است. گام پنجم آنكه از ايجاد ريسك جديد در تهران جلوگيري شود. گام ششم سازماندهي و تجهيز سازمان آتشنشاني با استفاده از الگوي جهاني و گام هفتم جدي گرفتن مديريت بحران شهر تهران ازسوي شهرداري است. گام هشتم طراحي تحقيقات دانشگاهي در حوزه مديريت بحران براساس واقعيتهاي موجود پايتخت است. گام نهم آمادهسازي تهران براي بدترين حالت هنگام بروز حوادث و گام دهم نيز جلوگيري از احداث ساختمانهاي بالاي ۸ طبقه در نزديكي يا روي گسل شمال است. اين همان كاري است كه در سالهاي اخير چندان مورد توجه مديريت شهري قرار نگرفته است! نماد آن هم آنكه هماكنون ساختمان هتل ۳۰ طبقه با ۱۳ طبقه زيرزمين در حال ساخت روي حريم گسل شمال تهران در ولنجك است و در جنوب تهران دولت در حال برنامهريزي براي ساخت ورزشگاه جديد تهران در حريم خطرناك لرزهزاي جنوبي تهران در شهر آفتاب است! آتشسوزي از ديرباز به عنوان يك خطر بزرگ پس از زلزله شناخته شده است. قبل از قرن بيستم، زلزلهها اغلب شمعهاي در حال سوختن، لامپها، اجاقها و شومينهها (با سوختهاي خطرناك رايج) را شعلهور ميكردند. از ابتداي سده بيستم پارگي خطوط گاز و سيمهاي برق قوسدار رايجترين منابع اشتعال هستند. زلزلهها علاوه بر ايجاد فرصتهايي براي اشتعال، ميتوانند دسترسي به تجهيزات آتشنشاني را مسدود كنند و به منابع آب آتشنشاني آسيب برسانند كه كار مبارزه با شعلههاي آتش را چالشبرانگيز ميكند. معروفترين آتشسوزيهاي ناشي از زلزله در تاريخ زلزله ۱۸ آوريل 1906 با بزرگاي ۷.۹ شهر سانفرانسيسكو را سوزاند و بيش از ۳۰۰۰ نفر كشته شدند. بيش از 90درصد از خسارتهاي ساختماني، پس از زلزله، به آتشسوزيها و تكنيكهاي خام اطفاي حريق در تلاش براي مهار آتش نسبت داده شد. زلزله ۱۷ ژانويه 1995 كوبه ژاپن با بزرگاي ۶.۸، موجب صدها آتشسوزي شد و ازدحام خودروها و آوار بسياري از خيابانها را مسدود كرد. از 30 مخزن موجود در كوبه، 22 مخزن داراي دريچههاي خاموشكننده لرزهاي براي حفظ آب براي اطفاي حريق بودند. همه اينها كارساز بود، اما آسيبهاي فراوان به سامانههاي لولهكشي و ترافيك سنگين در جادهها، دسترسي به اين ذخاير را بسيار دشوار كرد. در كوبه 968 مخزن با ظرفيت ۴۰ هزار گالن (حدود ۱۵۰ هزار ليتر) تعبيه شده بود كه حدود 10 دقيقه براي يك كاميون پمپاژ هر يك از آنها طول ميكشيد. اما، سامانه ذخيره در 3-2 ساعت تخليه شد و تنها كاميونهاي تانكر براي حمل آب از خليج اوساكا امكان داشتند. در اين آتشسوزيها 5500 ساختمان در اثر آتشسوزي از بين رفتند. آتش پس از زلزله ۱۷ اكتبر ۱۹۸۹ با بزرگاي ۶.۹ در لوما پريتا در شمال كاليفرنيا در منطقه خليج سانفرانسيسكو نيز موجب خسارت شد. پارگي اصلي خط لوله گاز طبيعي باعث آتشسوزي بزرگي شد. اداره آتشنشاني سانفرانسيسكو به غيرنظاميان داوطلب براي كمك به راهاندازي شيلنگهاي آتشنشاني از راه دور فراخوان داد، زيرا سامانه هيدرانت مجاور محدوده آتشسوزي از كار افتاد. از آنجايي كه خليج سانفرانسيسكو تنها دو بلوك با ساختمانهاي در حال سوختن فاصله داشت، آب خليج با قايق آتشنشاني به موتورهاي ساحل پمپ ميشد و از آنجا روي آتش ميپاشيدند. آتشسوزي البته ميتواند در هر زماني اتفاق بيفتد، اما پس از زلزله، احتمال شروع آتشسوزي بيشتر است و ميتواند سريعتر گسترش يابد. زمينلرزه باعث تكان و حركت زمين ميشود كه ميتواند باعث ترك خوردن لولههاي گاز و آسيب به خطوط برق، سيمكشي برق و لوازم خانگي شود. روانگرايي، كه در آن خاكهاي دانهاي سيلت يا شني، به مايع گل آلودي تبديل ميشوند، ميتوانند به لولهها و ساختمانها آسيب وارد كنند. خسارت زلزله ميتواند جادهها را مسدود كند تا لولههاي آسيبديده آب به راحتي در دسترس نباشد. زبالهها ميتوانند در شكافهاي بين ساختمانها بيفتند و به گسترش آسانتر آتش كمك كنند. البته قطع برق ممكن است باعث تاخير در شروع آتشسوزي شود. با اين حال، لوازم خانگي آسيبديده و سيمكشي ممكن است باعث آتشسوزي هنگام روشن شدن مجدد برق شود. سابقه موضوع نشان داد كه حادثه آتشسوزي بيمارستان گاندي را بايد تلنگري براي ارزيابي سريع و جديد و اقدام فوري براي ايمني در آتشسوزي
- به ويژه پس از هر زلزله - در تهران تلقي كرد.