مخالفت گسترده پرسپوليسيها با اوسمار
درويش رودرروي هواداران قرار گرفت
122999كامنت! اين نتيجه هجوم هواداران پرسپوليس به صفحه رسمي باشگاه است. هواداران با درج كامنت منفي مخالفت خود را با انتخاب اوسمار به عنوان سرمربي جديد باشگاه نشان دادند.
ادمين صفحه رسمي پرسپوليس در اينستاگرام گذاشتن كامنت را محدود كرده وگرنه اين عدد ميتوانست بيشتر هم باشد. ولي صد و بيست و دو هزار و نهصد و نود و نه كامنت هم رقمي نيست كه بتوان از كنار آن گذشت.
فارغ از كيفيت اوسمار كه موضوع بحث اين نوشته نيست، ميتوان اين سوال را مطرح كرد كه واقعا تكليف مديريت باشگاه وقتي چنين مخالفت بزرگي را ميبيند، چيست؟ ميتوان گفت اگر همه اين افراد در استاديوم آزادي جمع ميشدند نمونهاي از آن اتفاقات دهه هفتاد و هشتاد رقم ميخورد كه يكصد هزار نفر عليه يك سرمربي شعار حياكن رهاكن سر ميدادند و هيچ شخصي نميتوانست مقابل چنين فشاري دوام بياورد.
آيا مدير تيم بايد مقابل خواست اكثريت هواداران بايستد يا با آنها همراه شود؟ اگر باشگاه متعلق به هواداران است كه در واقعيت هم چنين است، نظر آنها چه جايگاهي دارد؟ اگر آنها ميگويند اوسمار را نميخواهيم بايد مديرعامل دست به تغيير بزند؟ در مجموع هواداران چه جايگاهي در تصميمگيري باشگاه دارند؟
اين سوال بارها و بارها ميتوانست تا امروز مطرح شود و از اين به بعد هم باز مطرح خواهد شد. دليل اينكه چرا چنين پرسشي امروز مطرح شده ركوردشكني هواداران پرسپوليس در پيج رسمي باشگاهشان بوده است. وقتي آنها يكصدا فرياد زدند كه فلان مربي را نميخواهند تكليف مدير باشگاه چيست؟
چنين جو منفي قطعا روي عملكرد سرمربي تاثير ميگذارد. وقتي ميفهمد حمايتي ندارد و ميليونها نفر منتظر شكست خوردنش هستند تا پرتش كنند بيرون. وقتي ميداند ممكن است در نخستين بازي كه روي نيمكت تيم مينشيند، هواداران حسابي از خجالتش در ميآيند. همه اينها ميتواند كاري كند كه يك مربي در بروز صد درصدي خود ناكام بماند.
نميتوان پاسخ دقيقي به سوال «وقتي مدير تيم با مخالفت هواداران مواجه ميشود چه بايد بكند» داد. اين در زمانهاي مختلف و آدمهاي متفاوت فرق ميكند ولي در مجموع ميتوان گفت شايد بهتر باشد مديران به سمتي حركت نكنند كه به يك باره با چنين موجي از مخالفت مواجه شوند. كاري كه دقيقا رضا درويش انجام داد.