• ۱۴۰۳ شنبه ۱۶ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5693 -
  • ۱۴۰۲ پنج شنبه ۱۲ بهمن

حضور حاضر غايب بهرام بيضايي در تئاتر فجر

ماهرخ ابراهيم‌پور

 چهل و دومين جشنواره تئاتر فجر در حالي به پايان مي‌رسد كه جاي بسياري از بزرگان تئاتر در آن خالي بود. هرچند دانشجويان با دو اجراي متفاوت از «كارنامه بندار بيدخش» و «بندار بيدخش» سعي كردند نام و ياد بهرام بيضايي را زنده نگه دارند. ابتدا نمايش «كارنامه بندار بيدخش» نوشته بهرام بيضايي به كارگرداني سامان شكيبا در بخش مسابقه دانشجويي، شامگاه يكشنبه (۸ بهمن) در هشتمين روز جشنواره تئاتر فجر در تالار قشقايي مجموعه تئاتر شهر به روي صحنه رفت و با استقبال تماشاگران روبرو شد. نمايش ديگري از همين نمايشنامه با عنوان «بندار بيدخش» به كارگرداني متين ميرزايي در تالار مولوي دوشنبه ۹ بهمن به اجرا درآمد. هر دو نمايش كار دانشجويي بود اما تفاوت‌هايي در اجرا داشت؛ در نمايش «كارنامه بندار بيدخش» به كارگرداني سامان شكيبا از دانشگاه علمي - كاربردي واحد ۴۶ طراحي دكور ساده اما طراحي لباس به چشم تماشاگر چشم‌نواز بود و در كف دست نماد نيلوفر آبي كه در پس چرخش گروه و در زمان پايان اجراي هر بازيگر جلوه مي‌كرد. گروه اجرا‌كنندگان در اين نمايش يك كل منسجم بودند و با كمك موسيقي كه نواخته مي‌شد طي يك ساعت تماشاگران را به رغم سنگيني متن نمايش به خود جذب و حاضران در سالن قشقايي مشتاقانه بازي آنها را تماشا كردند. اما در اجراي دانشجويي ديگري از همين نمايشنامه با عنوان «بندار بيدخش» به كارگرداني متين ميرزايي از دانشگاه سيتي‌سينتر اصفهان در تالار مولوي، گروه نتوانست با بازي خود كار چندان دلچسبي ارايه كند؛ نمايشي كه كارگردان در بازي گرفتن از بازيگران چندان پرفروغ ظاهر نشد يا به قول يكي از مدرسان تئاتر كار خوب درنيامد. در اين اجرا موسيقي چندان قوي نبود، طراحي لباس بسيار ساده بدون هيچ جلوه بصري بود و بازي‌ها آن‌چنان جذاب نبود كه مخاطب را در فراز و فرود بازي با خود همراه كند به‌طوري كه بعضي از مخاطبان در نيمه اجرا از ميان جمعيتِ كم تماشاگران تالار مولوي خارج شدند. نكته جالب بازي كمرنگ شخصيت دبير در اين كار بود كه با صورتكي پير و ريشي سفيد و بلندبالاظاهر شد و با استفاده از يك ماشين تايپ دستورات جم‌شاه را تايپ مي‌كرد! بُندار دانشمندي است كه جام جهان نما را براي جم ساخته است و چنان‌كه بر‌مي‌آيد بيدخش اوست. او با اعتماد كامل، انواع دانش‌ها را به شاه مي‌آموزد و جم نيز با اين دانش‌ها بر جهان حكم مي‌راند، اما جم بندار را تنها نردباني از بهر صعود به قله قدر مي‌داند و قدرت نيز چشمانش را كور كرده است. او بندار بيدخش را فراموش كرده و از بيم اينكه مبادا روزي بندار دانشمند، اين دانش‌ها را به دشمني بياموزد، او را به زندان «روئينه دژ» كه ساخته دست و دانش خود بندار است مي‌افكند. بندار در گوشه زندان به گذشته خود مي‌نگرد و افسوس مي‌خورد كه چرا آن اندازه نسبت به شاه خوش‌بين بود و هنگام ساختن روئينه دژ، دست‌كم راهي پنهان براي روز مباداي خود هم تعبيه نكرد تا بگريزد. داستان از زبان بُندار كه در زندان است و همچنين جم روايت مي‌شود.  فارغ از تفاوت اجراي دو نمايش به رغم يكساني متن نمايش روي آوردن دانشجويان به اين اثر بهرام بيضايي جاي بررسي دارد. در اين سال‌ها كه بهرام بيضايي خارج از ايران است، اما دانشجويان سراغ سنگين‌ترين نمايش او رفتند و با شيوه اجراي متفاوت خود خواستند تقابل دانش و قدرت را به نمايش بكشند و با اين دو اجرا نام بيضايي بارها در جشنواره امسال تئاتر فجر مطرح شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون