شبنم كهنچي
قسم خورديم/ كه هر چه زمان گذشت/ ما نگذريم از زخممان
- محمود درويش
از ميان جمعيتي فرو رفته در باتلاق فقر و فساد، يأس و خستگي، سركوب و خشونت، كسي با سيلي تحقير، سرريز ميشود. كبريت ميكشد بر جان ِ جوانش و ناگهان نه فقط او كه جمعيت ميسوزد؛ از تپهها سرازير ميشود، در راه پسراههاي خاكي به راه ميافتد. سوگ و خشمش، رود ميشود، رودي كه كوي به كوي ميرود و اين شاخه جوان است كه دستها را به هم ميرساند تا گره بخورد و فريادش را بكوبد بر سر استبداد. مشت به مشت، شهر به شهر، كشور به كشور. اين رود و شاخه، غلتيده در خون و بيداد پيش ميرود و ميشود يك نام: «بهار عربي». تونس، مصر، ليبي، يمن، الجزاير، سوريه و... كشورهاي عربي خاورميانه سال 2010 با جرقه «محمد بوعزيزي» شعله كشيد. در اين شعله تنهاي بسياري سوخت؛ از مفسدان و ديكتاتورها تا مردم آزاديخواه و بيگناه. مردمي كه شانه به شانه، سينه سپر كرده با هم شعر «ابوالقاسم شابي» را فرياد زدند و پيشاپيش رود، راه افتادند: «هرگاه، ملتي عزم زندگي كند، سرنوشت ناگزير است خواسته او را اجابت كند...». چهارده سال پيش در چنين روزهايي مردم در كشورهاي عربي آرام آرام بيدار ميشدند و جنبشهاي اعتراضي شكل ميگرفت. هر چند در مسير رسيدن به آزادي و عدالت اجتماعي نبايد تلاش نسلهاي متوالي را ناديده گرفت. نسلهايي كه در سكوت و تاريكي، صداي جامعه هستند. فعالان اجتماعي، سياسي، هنرمندان و نويسندگان. در اين نوشتار درباره صداي جامعه ادبي عرب پيش از شكلگيري جنبشهاي اعتراضي صحبت نميكنيم كه اگر ميكرديم در ادبيات عرب بايد ابتدا سراغ «نجيب محفوظ» ميرفتيم. نيت ما، بررسي ادبيات عرب به عنوان صداي رساي جامعه پس از «بهار عربي» است. از آن سال تاكنون صدها داستان كوتاه و رمان و البته شعرهاي بيشمار به ادبيات عرب افزوده شده است كه مجال معرفي تمام آنها نبود. اينجا به بخشي از آثار نويسندگان رمانهاي بهار عربي اشاره ميكنيم كه يا در بوكر عربي به فهرستهاي بلند و كوتاه راه يافتند يا بحثبرانگيز بودند.
پس از بهار
جنبشهاي اعتراضي «بهار عربي» الهامبخش بسياري از سبكهاي هنري جديد در حوزه تئاتر، موسيقي، فيلم، شعر، داستان و ناداستان شدند. اگر به اين سبك از هنرهاي پس از بهار عربي، عنوان سبك پساانقلاب اطلاق كنيم، بايد بگوييم اين آثار پساانقلاب در كشورهاي عرب، روزنهاي جديد رو به قلب جامعه عرب گشوده تا سراسر دنيا بتواند آنچه در زير پوست جوامع عرب ميگذرد، ببيند. داستاننويس، فرزند محيط و زمانه خويش است و همانطور كه استاندال ميگويد: «رمان آينهاي است كه در آن راه ميرويم.» هر چند جهان داستان، جهاني خيالي است، اما آنچه در جهان داستاني يك نويسنده ميگذرد، بيشك برآمده از زيست او است. شايد به همين دليل است كه ادبيات و هنر، اغلب پيشدرآمد انقلابهاي جهان بودهاند. گواهش آثار ولتر، مونتسكيو و روسو و نسبت آنها با شكلگيري جنبش انقلاب فرانسه. ادبيات عرب هم از اين قاعده مستثني نيست.
پس از سال 2010 به تاثير از شرايط اجتماعي، مسائلي مانند ديكتاتوري، ترس، قدرت، ستم سياسي، بيعدالتي اجتماعي، محافظهكاري اجتماعي، انقلاب، شورش، فساد اداري و مالي، اهميت مكان، ويراني، بيگانگي، طرد، سركوب، استبداد سياسي و اتحاد آن با سرمايهداري، افراطگرايي مذهبي، هويت، وطن، مهاجرت، مرگ، عشق، رويا، ظلم و ستم به زنان و رسانههاي اجتماعي در ادبيات عرب موضوعيت ويژهاي پيدا كرد. «رمانهاي بهار عربي» راهي براي پرداختن به امر اجتماعي و وضعيت رواني شخصيتها پيدا كرد و روايتگر تغيير و رهايي از ترس شد. ميتوان ديد رمانهايي كه پس از سال 2010 منتشر شده و جوايزي دريافت كردهاند چطور از طنز سياه، تخيل، راويان متعدد، توصيفات، جريان سيال و رفت و برگشت به گذشته، جسارت در روايت و درهمآميختن توهم و حقيقت بهره گرفتهاند تا تصويري از جامعه پس از بهار عربي ترسيم كنند.
البته كه در ادبيات عرب نيز مانند هر فرهنگ ديگري اين سوال مطرح است كه يك داستاننويس بايد تا چه اندازه نسبت به اتفاقاتي كه ميافتد بيطرف باشد، نسبت به انعكاس آن در كارش احساس مسووليت كند يا تنها به زيباشناسي داستانش اهميت دهد. اين سوال باعث شد برخي نويسندگان عرب پا به دنياي جديد رمانهاي عربي نگذارند. اما به هرحال، ادبيات عرب پس از بهار عربي، تكان خورد؛ از اميد، از خشم، از يأس، از درد.
اين امر را هم نبايد ناديده گرفت كه در پديدههاي اينچنيني مانند جنبشهاي اعتراضي و انقلابهاي بزرگ، داستاننويسان به زمان كافي براي درك ماهيت تغييرات اجتماعي و سياسي نيازمندند تا بتوانند كاري تاثيرگذار خلق كنند. نگاهي بيندازيم به برخي رمانهاي عربي كه پس از بهار عربي نوشته شد.
الهام از خودسوزي بوعزيزي
يكي از داستانهايي كه به صورت مستقيم از جرقه بهار عربي نوشته شد، داستان «با آتش» طاهر بنجلون است. او اين داستان را بر اساس خودسوزي محمد بوعزيزي، جوان سبزيفروش نوشت و سپتامبر سال 2013 در نيويوركر منتشر كرد. البته بعضي از جزييات اين داستان با روايت واقعي متفاوت است. بنجلون، نويسنده اهل مراكش است كه زمان نوشتن داستان «با آتش» 66 سال داشت. او در جواني يك معترض سياسي بود كه مدتي همراه با صد مرد ديگر توسط ارتش مراكش در بازداشتگاه تنبيهي بود. او سالها بعد خاطراتي كه از اين بازداشتگاه داشت را نوشت و منتشر كرد (تاديب) .
بوكر عربي همزمان با بهار عربي
سال 2010 چند ماه بعد از خودسوزي بوعزيزي و به راه افتادن جريان جنبشهاي اعتراضي، بوكر عربي جايزهاش را به رماني داد كه در عربستان اجازه انتشار پيدا نكرد: «اخگراني به بلنداي كاخها». عبده خال نويسنده، در اين رمان تلاش كرده تاثير ويرانگر قدرت و ثروت نامحدود و دنياي كاخنشينهاي عرب را نشان دهد. داوران بوكر عربي و برخي منتقدان اين رمان را هجوي دردناك توصيف كردهاند كه رابطه ميان قدرت و حكومت را به خوبي كاويده است. داستان اخگراني به بلنداي كاخها، در جده روايت ميشود. تارك، مرد جواني است كه خانواده فقيرش را ترك ميكند تا براي يك تاجر ثروتمند در يك قصر كار كند. او فريفته سبك زندگي فاسد، اما مرفه كاخ ميشود و بايد به عنوان يك خدمتكار، خواستههاي ارباب خود را انجام دهد كه شامل شكنجه دشمنان نيز ميشود.
سال عجيب ميان بلوا
سال 2011 يكسال پس از آغاز اعتراضات در كشورهاي عربي، اسامه بنلادن، رهبر القاعده كشته شد. در اين سال جايزه بوكر عربي براي اولينبار به دو نويسنده عرب به صورت مشترك تعلق گرفت: محمد الاشعري و رجا عالم. محمد الاشعري به خاطر نوشتن رمان «كمان و پروانه» شايسته دريافت جايزه شد. رماني درباره ريشههاي بنيادگرايي در جهان عرب، روايتگر روزگار پدري كه فرزندش را براي تحصيل به پاريس فرستاده و سالهاست در انتظار بازگشت او است. اما روزي نامهاي از شبكه القاعده دريافت ميكند مبني بر اينكه پسرش پنهاني عضو القاعده شده، به افغانستان رفته و در آنجا كشته شده است.
رجا عالم، اولين برنده زن جايزه بوكر عربي است. او در مكه به دنيا آمده و براي نوشتن داستان «گردنبند كبوتر» جايزه بوكر را به صورت مشترك با محمد الاشعري دريافت كرد. راوي اين رمان، يك خيابان است؛ خيابان «ابوروسها» در مكه قديم كه بيشتر شخصيتهاي داستان در آن ساكن هستند. اين رمان افشاكننده فعاليت گروههاي مافيايي بهرهكشي از كارگران خارجي در عربستان است.
مدال ادبي نجيب محفوظ كه يك جايزه ادبي براي ادبيات عرب است و هر سال در روز تولد نجيب محفوظ به بهترين رمان معاصر داده ميشود، در سال 2011، جايزهاش را به جاي يك اثر ادبي به خلاقيت انقلابي مردم مصر در جريان قيام مردمي در 25 ژانويه همان سال اعطا كرد.
رمان، آينهاي مقابل جامعه
در فهرست نهايي بوكر عربي سال 2012 رمانهايي ديده ميشود كه انعكاسي از فقر، بيعدالتي اجتماعي، نااميدي، عشق، مهاجرت، بيگانگي و بياخلاقي اجتماعي در جامعه عرب بود. «زنان باغها» نوشته حبيب سلمي كه درباره بازگشت يك معلم از پاريس به محلهاش «البسطين» است. او در اين بازگشت متوجه ميشود مردم محله بهرغم حفظ الگوي دينداري مانند نماز و حجاب و... فاقد جوهره دينداري در رفتار فردي و اجتماعيشان هستند؛ آنها غرق در شايعهپراكني، عشق به ظاهر، رقابت در مصرف، خيانت، دروغ، تعصب و... هستند. در كنار اين باتلاق، او شاهد وخامت اوضاع سياسي و بحران اجتماعي است كه منجر به افزايش تمايل به مهاجرت شده است. رمان ديگر، «بيكارها» نوشته ناصر عراق، رماننويس مصري است كه ما را به مصر زيرزميني ميبرد. جايي كه جوانان حومههاي فقرنشين را ميبينيم كه اميدوارند به دانشگاه بروند و از فقر نجات يابند. قهرمان داستان اما بعد از فارغالتحصيلي كار پيدا نميكند و مجبور ميشود به عنوان پيشخدمت در يك كافه چاي و قليان سرو كند. اين رمان تصويري از جامعه سرخورده مصر را نشان ميدهد كه شامل تحصيلكردهها و فعالان سياسي است.
در رمان «عروسك آتش» نوشته بشير مفتي، رماننويس الجزايري، روايت جامعهاي را ميخوانيم كه در گرفتار جنگ داخلي ميشود كه مرجعي موازي با حكومت آن را به راه انداخته تا از نفوذ و ثروت لذت ببرند. رمان «آغوشي در پل بروكلين» نوشته عزالدين شكري فيشر، رماننويس مصري ما با مضمون مهاجرت و از بين رفتن هويت دست و پنجه نرم ميكنيم؛ داستان زندگي استاد برجسته مصري كه به خاطر سرخوردگي و انسداد فرصتها در قاهره به امريكا ميرود.
رمان «دروزيان بلگراد» نوشته ربيع جابر كه جايزه بوكر 2012 را از آن خود كرد از تاريخ مدد گرفته تا واقعيت روز جامعه را بازنمايي كند. اين رمان برگرفته از واقعه تاريخي كشتار 1860 ميلادي و تبعيد دروزيان است و ميتوان آن را در ژانر ادبيات زندان دستهبندي كرد. داستانها بيشتر در لبنان ميگذرند و به موضوع جنگهاي داخلي لبنان، اسباب و علل و عواقب و پيامدهاي فاجعهبار انساني آن ميپردازند. داستان درباره ماجراي تخممرغ فروشي به نام حنا يعقوب مسيحي است. او همراه دروزيان مسلمان به اشتباه دستگير و سالها در زندانها و سردابهاي وحشتناك زنداني ميشود.
نويسنده لبناني ديگري كه سال 2012 ميان آشوب و كشتار معترضان بهار عربي به فهرست نهايي بوكر عربي راه يافت، جبور الدويهي بود. در رمان «ولگرد» كه برنده جايزه ادبيات عرب فرانسه شد، هويت شخصيت اصلي داستان در اين جنگ داخلي لبنان در دهه 1970 به چالش كشيده ميشود.
مري شلي عراقي
احمد سعداوي، نويسنده عراقي سال 2013 رماني منتشر و هيولاي مري شلي را پس از 195 سال دوباره متولد كرد. رمان «فرانكشتاين در بغداد» يكسال بعد از انتشار يعني سال 2014 جايزه بوكر عربي را دريافت كرد. اين رمان، روايت وحشتناكي از زندگي ميان جنگ و خون و خشونت است: هادي از خيابانهاي ويران و جنگزده بغداد، اعضاي بدن انسانها را جمع و با بخيه زدن آنها به يكديگر، جسدي خلق ميكند كه به انتقام از عاملان قتل تكههايش به پا ميخيزد.
وقتي اين جسد گم ميشود، زنجيرهاي از قتلهايي عجيب در شهر به وقوع ميپيوندد. رسانهها از جنايتكاري ترسناك حرف ميزنند كه گلولههاي شليك شده به سمتش نميتوانند او را از پا دربياورند. هادي خيلي زود ميفهمد هيولايي را به وجود آورده كه براي بقا به گوشت انسان نياز دارد؛ ابتدا گوشت تن مجرمان و سپس هر كسي كه بر سر راهش قرار بگيرد.اين رمان يكي از مهمترين رمانهاي معاصر عراق است.
بعد از انقلاب، شهر هميشه پيروز است
رابرت هميلتون، رمان «شهر هميشه پيروز است» را بر اساس وقايع سالهاي 2011 تا 2013 نوشته است. ميتوان گفت اين رمان، نوعي وقايعنگاري است. روايتي از روزهاي پس از انقلاب، روزهايي كه جوانان مصر از دزديده شدن انقلابشان ميترسند و در برابرش مقاومت ميكنند. از ويژگيهاي اين اثر ميتوان به استفاده نويسنده مصري-فلسطيني از توييتها، متن پيامكها و شعارهاي كف خيابان اشاره كرد. تكنيكي كه به اين رمان، حالتي مستندگونه نيز داده است.
از ديگر رمانهايي كه به روزهاي پس از انقلاب پرداخته و رگههايي از خشم و نااميدي جامعه پس از بهار عربي را در خود دارد، رمان «صف» نوشته بسمه عبدالعزيز است. روايتي كه در يكي از كشورهاي خاورميانه جريان دارد، كشوري بينام كه مردمش پس از انقلاب بايد براي دريافت خدمات درماني، فرصتهاي آموزشي، مسكن و هزار و يك چيز ديگر مجوز بگيرند و دريافت اين مجوز به معناي ايستادن در صفهايي است كه گاهي كيلومترها طول دارد. محمد ربيعي نيز رماني به نام «تير» نوشته كه در سال 2025 روايت ميشود. چهارده سال پس از انقلاب شكست خورده مصر. داستان زندگي احمد عطار، افسر پليس سابق مصر كه به نهضت مقاومت ميپيوندد و ماجراهاي وحشتناكي را پشت سر ميگذارد.
ديگر رمانها
اگر بخواهيم رمانهاي مطرح چند سال اخير ادبيات عرب را بشناسيم، بد نيست نگاهي به برندگان جايزه بوكر عربي بيندازيم؛ رمان «ايتاليايي» نوشته شكري مبخوت، جنگ دوم سگ نوشته ابراهيم نصرالله، دادگاه اسپارت نوشته عبدالوهاب عيسوي، دفترچههاي كتابفروش نوشته جلال برجيس و نان روي سفره عمو ميلاد نوشته محمد الناس. خارج از اين فهرست «آتش مقاطع» كه خاطرات سمر يازبك از چهار ماه اول انقلاب در سوريه است و يك گزارش مهم تاريخي محسوب ميشود، «ترسناك» رماني درباره روزهاي اوليه جنگ داخلي سوريه به قلم ديما وانوس، خواب در باغ گيلاس اثر ازهر جرجيس كه به فهرست بوكر عربي سال 2020 راه يافت تصويري پر مصيبت و خونريز از خاورميانه را به نمايش ميگذارد و روايتي اندوهگين از مهاجرت، بيوطني، ريشههاي رواني و فرهنگي مردمان خاورميانه است. رمان ساقه بامبو نوشته سعود السنعوسي، پست شبانه اثر هدي بركات، مثلا جمهوري نوشته اعلا اسواني، رمان خانم زمالك نوشته اشرف الاشماوي، لغزش نوشته محمد خيري از ديگر آثاري است كه ردپايي از جوامع عرب پس از بهار عربي را در خود دارد.
نگاهي به آخرين فهرست
فهرست بلند جايزه بوكر عربي سال 2024 به تازگي منتشر شده است. اين رمانها نمايي تازه از رمانهاي بهار عربي به ما نشان ميدهد، فهرستي كه امسال سهم زنان در آن بيشتر است و اين خود نشاندهنده بيشتر و جديتر شدن فعاليت زنان نويسنده در جوامع عرب است كه خود به تنهايي نشانه پيشرفت فرهنگي تلقي ميشود.
اين فهرست شامل 16 رمان ميشود كه از ميان 133 كتاب منتشر شده به زبان عربي بين جولاي 2022 تا ژوئن 2023 توسط هيات داوران انتخاب شده است. در بين نويسندهها چند اسم كه پيش از اين هم در رقابتهاي بوكر عربي حضور داشتند، ديده ميشود از جمله آنها ميتوان به اولين زن برنده جايزه بوكر كه پيشتر به آن اشاره كرديم، يعني رجا عالم اشاره كرد.
مليت نويسندههاي فهرست طولاني بوكر عربي 2024 شامل دو اثر از مصر، يك اثر از عمان، دو اثر از عربستان، يك اثر از عراق، يك اثر از سوريه، يك اثر از لبنان، دو اثر از فلسطين، دو اثر از تونس، دو اثر از الجزاير، يك اثر از مراكش و يك اثر از امارات است. همانطور كه ميبينيد امسال اين فهرست طيف وسيعي از كشورهاي عربي را دربرگرفته كه منجر به كاوش در تجربياتي متنوع خواهد شد. در اين داستانها از مسائلي مانند نقش هنر، حقوق زنان، تعامل بين فرهنگي، آگاهيهاي فردي و ملي، بهرهگيري از تاريخ براي پيوند دادن مبارزات گذشته و حال به ويژه در كشورهايي كه تحت تاثير استبداد، شكنجه و كشتار، تبعيدها و جنبشهاي اعتراضي بودهاند براي خلق اثر داستاني استفاده شده است.
بررسي ادبيات عرب به عنوان صداي رساي جامعه پس از «بهار عربي» است. از آن سال تاكنون صدها داستان كوتاه و رمان و البته شعرهاي بيشمار به ادبيات عرب افزوده شده است كه مجال معرفي تمام آنها نبود.
جنبشهاي اعتراضي «بهار عربي» الهامبخش بسياري از سبكهاي هنري جديد در حوزه تئاتر، موسيقي، فيلم، شعر، داستان و ناداستان شدند. اگر به اين آثار پس از بهار عربي، عنوان «پسا انقلاب» اطلاق كنيم، بايد بگوييم اين آثار در كشورهاي عربی، روزنهاي جديد به قلب جامعه عرب گشوده تا سراسر جهان بتواند آنچه در زير پوست جوامع عرب ميگذرد، ببيند.