تاواني گران براي امري نامعلوم
نيوشا طبيبي
پديد آمدن اصطلاحي به نام «همت» كه كوتاه شده «هزار ميليارد تومان» است را نبايد ساده گرفت. ارزش پول ما چنان از دست رفته و لزوم به كار بردن «هزار ميليارد تومان» در شبانهروز چنان زياد شده كه ناگزير رسانهها يا فرد ديگري براي جلوگيري از اطاله كلام اين تركيب ناخوشايند را ساخته. تركيبي كه در ذات خود با آن معني و مفهومي كه ما از همت سراغ داريم ناهمخواني دارد. اگر ما همت ميداشتيم كار به اينجا نميرسيد كه «يك همت» بشود پول ته جيبمان و مسوول هر دستگاه دولتي درباره چند «همت» راحت تصميم بگيرد. نام بلند شهيد همت هم كه با سادهزيستي و فداكاري براي وطن و شهادت آميخته شده است.
لابد شما هم فراوان ديده و شنيدهايد كه چطور يك مسوول دولتي، به راحتي از هزينه كردن چند «همت» حرف ميزند. راحت و بدون هيچ نگراني. لابد مطمئن است تا پشتيبانيهاي سياسي و جناحي را دارد كسي از او نخواهد پرسيد كه مبالغ مورد استفاده دستگاه تحت مديريتش چرا و چگونه هزينه شده است. آيا ابهامهايي كه در مورد عملكرد مالي دو شهردار قبل از دكتر حناچي وجود داشت، هرگز به شفافيت و روشني رفع شد؟ آيا هيچوقت كسي از چندين و چند «همت»هايي كه توسط دستگاههاي مختلف خرج اتاق فكرها و طرحها و مطالعات بيسرانجام ميشود، سراغي ميگيرد؟
اوايل سال بود كه بر سر اظهارنظر فردي درباره پيشبيني آينده با زبان برنامهنويسي «پايتون» بحثهاي داغي شكل گرفت. وقتي در جلسهاي رسمي با عنوان گنگ اما دهان پركن «ديدار با جمعي از دانشمندان يك درصد برتر جهان» يكي از همان برترهاي محترم موضوعي را مطرح ميكند و ميگويد كه «امروز با «پايتون» آينده را پيشبيني ميكنند.» پيش از آن درباره دختر محصلي كه در زيرزمين خانهاش راكتور هستهاي راه انداخته بود يا پسركي دهساله كه طراح خودرويي مانند تسلا بود يا مخترعي كه دستگاه ويروسياب «مستعان» را ساخته بود و از اين كارهاي عجيب در كارنامهاش فراوان داشت، شنيده بوديم. حتي كسي پيدا شده بود كه مدعي بود خودروها را آبسوز ميكند يا ديگري كه «لامبورگيني» ساخته بود! اينها را ساده نگيريد، بسياري از اين ادعاها و طرحها ختم به تامين بودجههاي «همتي» ميشوند.
معمولا طرح چنين مسالهاي در چنان جلسهاي، با هدف جلب حمايتهاي مالي انجام ميشود.
نمونهاي ديگر همين چند روز پيش اتفاق افتاده است. معاون علمي و فناوري رييسجمهور آقاي دكتر دهقاني فيروزآبادي، قريب به اين مضمون گفتهاند كه «شخصا شركتهايي را ميشناسم كه در زمينه باروري ابرها تجربه دارند و كار كردهاند.» رقمي را هم ذكر كردهاند: «معتقدم با يك برنامه سالانه ۵۰۰ ميليارد توماني طبق محاسباتي كه ما در معاونت علمي، فناوري و اقتصاد دانشبنيان رييسجمهور داشتهايم، طي يك برنامهريزي ۵ ساله امكان افزايش بارندگي تا حد بسيار خوب و معقولي با روش بارورسازي ابرها وجود دارد ما فرصتهاي بارشي خوبي داريم كه ميتوان از آن استفاده كرد.»
مانند اين فرمايشات جناب معاون را فراوان شنيده و ديدهايم. طرحهايي با هزينههاي گزاف كه البته ناچيز و بهصرفه قلمداد ميشوند (خرج كه از كيسه مهمان بود...) و ادعاهايي كه درباره آنها هرگز جزيياتي شفاف و روشن ارايه نميشود. آيا معاونت علمي و فناوري رياستجمهوري، انستيتوي علمي است؟ يا دستگاهي اجرايي است كه قرار است در حوزه علم و فناوري سياستسازي كند يا رابط دستگاه اجرايي و بدنه علمي كشور باشد؟ اگر اين معاونت دستگاهي پژوهشي دارد، چه كساني و با چه درجات علمي و صلاحيتي در آن به كار طراحي پروژههايي به ارزش صدها و هزاران ميليارد تومان -يا همان همت- هستند؟ نتايج پژوهشهاي آنان هرگز جايي انتشار پيدا كرده؟ آيا شناسايي شخصي معاون محترم براي اختصاص بودجه كفايت ميكند؟
اينها پرسشهايي است كه در ذهن يك شهروند عادي مثل نويسنده اين ستون شكل ميگيرد. براي ما ملت، صحبت كردن از يك ميليارد هنوز سخت و سنگين است. شنيدن ارقام ۲۴ «همت» بودجه تلويزيون و سه «همت» بودجه باروري ابرها سنگينتر و غيرقابل هضمتر. كسي منكر امكان تاثيرگذاري آدمي بر اقليم با تجهيزات امروز نيست. البته هنوز پيامدهاي اين دستكاريها هم مشخص و معلوم نيستند. نكته ديگر اينكه، ظاهرا باروري ابرها وقتي امكانپذير است كه ابري موجود باشد، وقتي ابري نيست چه بايد كرد؟ اصلا ذكر «فرصتهاي بارشي خوب» منطق و آماري در پشت خود دارد يا از نگاه كردن شخص معاون محترم به آسمان حاصل شده است؟
آيا بهتر نيست، به جاي آزمايش آن سه هزار همت براي دريافتن صحت و سقم ادعاهاي آن دانشبنيانها، اين رقم را در اصلاح الگوي مصرف، احياي شبكه قنات كشور و به كارگيري فناوري نوين در روشهاي آبياري سنتي هزاران ساله و البته محدود كردن كشتهاي آببر به كار ببريم؟