كاخ تنهايي مردي كه از اسب افتاد
حسن لطفي
آنطور كه ميگويند و مينويسند آلن دلون هشتاد و هشت ساله در عمارتي بزرگ زندگي ميكند كه از عظمت و شكوه و هياهوي سالهاي قبل در آن خبري نيست، عمارت-كاخي- كه گويا ساليان زيادي جلوهگاه مردي بوده كه زيبايي صورت و هنر بازيگرياش از او ستارهاي جاودان ساخت. جاودانگي كه اين روزها تنش به تن اختلافات فرزنداني خورده است كه طاقت ديدن يكديگر را ندارند و در زمان حيات پدر بر سر و روي هم چنگ ميكشند. چنگي كه انگار بيعدالتي پدر در مهري كه نصيب فرزندانش كرد باعث آن است. البته اين خشم و نفرت ميتواند دلايل ديگري هم داشته باشد. دلايلي كه چندان به كار اين مطلب نميآيد. مطلبي كه بهانهاش بيش از آنكه آلن دلون باشد، همزماني مطلبي درباره او، فرزندانش و عمارت در حال فروپاشياش با انتخاباتي است كه عدهاي در پي داغ كردنش در زمستاني سردتر از زمستاني هستند كه سالها پيش در شعر زمستان اخوان ثالث وارد دنياي ادبيات و سياست شد. انتخاباتي كه گويا برگزاركنندگانش هم ميدانند شرايط بر وفق مرادشان نيست. نه اينكه از راي آوردن كساني كه ميخواهند گرداننده مملكت و برنامهريزش باشند نگرانند، كه نيستند. دايره آدمهاي تاييد صلاحيت شده آنقدر..... بگذريم. حرفهاي درست اما تكراري درباره انتخابات و سياست را به سياستمداراني واگذار ميكنم كه تخصص دارند و ميدانند چه به روز مملكت آمده. ميترسم پاي در اين دنيا بگذارم و مثل خيليها همهچيز دان شوم. نيستم و نميتوانم. دنياي سياست در همه جا پيچيدگيهاي زيادي دارد. در اينجا كه اين پيچيدگي با تماميتخواهي و ايدئولوژي و من بنده خوب خدايم و..... پيچيدهتر هم شده است. باز اگر درباره آلن دلون و فرزندانش بنويسيم شفافيت بيشتري دارد. حداقل آدمهاي درگيرش هر كدام قادرند حرف دلشان را بزنند. بگير و ببند هم ندارد. توجيه و ترس از رفتن آبروي چندين و چند ساله پدر هم نيست. صورتشان را با سيلي سرخ نميكنند. نميخواهم شيب مطلب را ببرم روي بازيگري كه سالهاي زيادي از تماشاي بازياش و ديدن چهره زيبايش بر پرده سينما لذت بردهام. ترجيح ميدهم بر عدالتي تكيه كنم كه درست يا نادرست آلن دلون و فرزندانش را به جايي رسانده كه امروز عمارتشان كاخ تنهايي شده است. البته پيري هم هست. به سر آمدن دوره هم هست. دورهاي كه ختمش فقط مال آلن دلون نيست. هر كسي، هر سازماني، دولتي، تفكري و.... دورهاي دارد. دورهاي كه تمام ميشود. خوش و ناخوشش به خود فرد و دولت و حكومت ربط دارد. يكي مثل آلن دلون با بيعدالتي (اگر صحت داشته باشد) سه نفر را پريشان كرده و روبروي هم قرار داده است و اگر اين بيعدالتي توسط تماميتخواهاني انجام گرفته باشد.... بگذريم هيچكس تا ابد سوار بر اسب نميماند. آلن دلون هم باشي كاخ تنهايي در انتظار تو است. البته اگر عادل نباشي!