دليل فرونشست زمين در ايران چيست؟
تغذيه آبهاي زيرزميني و سفرههاي زيرزميني آب شيرين را براي جمعيت بيش از 80 ميليون نفر در ايران تامين ميكند. برداشت از بيش از يك ميليون چاه، چشمه و قنات آب زيرزميني و كاهش قابل توجهي در حدود 3.8 ميليمتر در سال در تغذيه آب زيرزميني در سراسر كشور در درجه اول به مديريت ناپايدار آب و منابع محيطزيستي مربوط است. تغيير اقليم اين شرايط بد را تشديد كرده است. ميانگين سالانه تغذيه آبهاي زيرزميني در سراسر كشور (حدود 40 ميليمتر در سال) بيشتر از ميانگين سالانه رواناب گزارش شده در ايران (يعني 32 ميليمتر در سال) است كه نشان ميدهد آبهاي سطحي سهم اصلي را براي تغذيه و شارژ مجدد آبهاي زيرزميني دارند. چنين كاهشي در تغذيه آبهاي زيرزميني ميتواند وضعيت وخيم كاهش سفرههاي زيرزميني در ايران را تشديد كند و پيامدهاي مخربي براي محيط طبيعي و توسعه اجتماعي-اقتصادي كشور داشته باشد. كاهش آبهاي زيرزميني ايران به شيوههاي توسعه ناپايدار
به ويژه در شصت ساله اخير از اوايل دهه چهل تا امروز در كشور مربوط است. اولين چاههاي عميق از ابتداي دهه چهل در ايران حفر شد. اصلاح مديريت و سياستهاي آبهاي زيرزميني، بهويژه در مناطقي كه نوسانات آب اقليمي فزاينده را تجربه ميكنند، الزامي است.
نسبت تغذيه آب زيرزميني در سراسر كشور از نيمه دهه هشتاد شمسي به عنوان كسري از تغذيه به بارندگي حدود 20درصد بود و در نيمه دهه 90شمسي به حدود 15درصد رسيد و بيم آن ميرود كه در نيمه دهه 1410-1400 به 10درصد كاهش يابد. كاهش تغذيه و بهرهبرداري بيش از حد از سفرههاي زيرزميني باعث شده است كه تقريبا 422 دشت از 609 دشت ايران در وضعيت بحراني/ممنوع قرار بگيرد. دشت ممنوعه به معناي شرايطي است كه حفر چاههاي جديد ممنوع است و فقط استفاده از آب آشاميدني از آن آبخوان مجاز است. بسياري از دشتهاي آزاد (يعني جاهايي كه حفر چاههاي جديد قانوني است) در مناطق بياباني يا كوهستاني قرار دارند كه سفرههاي زيرزميني پتانسيل ضعيفي براي تغذيه از آبهاي زيرزميني دارند. در يك مطالعه نوروي و همكاران كه در اكتبر 2023 در مجله نيچر منتشر شد، نشان داده شد كه در مقياس جغرافيايي كوچكتر، يعني در حوضهها، ميانگين نسبت تغذيه در بازه 1395-1385 از 3 درصد (در حوضه انزلي) تا 40درصد (در حوضه بختگان) متغير بوده است. بهطور كلي متوسط نسبت تغذيه در حوضههايي با كمترين كاهش آب زيرزميني مانند حوضههاي انزلي و هراز، در جنوب ساحل كاسپين كه در منطقه مرطوب شمال ايران قرار دارند، كمتر است و برعكس، متوسط نسبت تغذيه در حوضههايي كه بيشترين كاهش ذخيره آب زيرزميني را دارند، مانند حوضههاي بختگان و درياچه نمك كه در مناطق نسبتا خشك مناطق مركزي و شرقي ايران واقع شدهاند، بيشتر است.
تقريبا 56درصد از رودخانههاي ايران دچار كاهش جريان آب شدهاند كه حدود 2.5 برابر بيشتر از مقادير گزارش شده براي رودخانههاي بزرگ جهان است. حدود 20درصد از رودخانههاي دايمي كشور به رودخانههاي فصلي تبديل شدهاند و رودخانههاي فصلي سابق خشك شده و/يا به نهرهاي باريك تبديل شدهاند. كاهش انساني آب تجديدپذير همچنين منجر به كوچك شدن تقريبا تمام درياچههاي ملي، تالابها، مردابها و حوضچهها شده است.
كاهش در جريان برگشت آبياري به پيشرفتهاي فناورانه شيوههاي كشاورزي و بهبود كارايي مصرف آب آبياري در طول دو دهه گذشته و به كاهش تغذيه آب زيرزميني كشور مربوط است. اين كاهش در تغذيه منجر به افزايش قابلتوجهي در كسري آب زيرزميني در سراسر كشور شده و از 106 كيلومتر مكعب به بيش از 140 كيلومتر مكعب افزايش يافت. فرونشست شديد و پيشرونده زمين در سراسر كشور طي دو دهه اخير نيز به كاهش نفوذپذيري خاك به دليل تراكم كمك كرده و در نتيجه بر ظرفيت تغذيه آبهاي زيرزميني اثر گذاشته است.
ايران در بين كشورهاي داراي بالاترين ميزان فرونشست زمين در سطح جهاني رتبه 25 را دارد. در نتيجه ظرفيت سفرههاي زيرزميني در ايران به دليل فرونشست زمين در سطح كشور رو به كاهش است. تراكم خاك باعث كاهش نفوذپذيري آن و در نتيجه كاهش توانايي آبخوانها براي شارژ شدن ميشود كه منجر به كاهش ميزان و حجم كل تغذيه ميشود. چندين منطقه در ايران جنگلزدايي گسترده، بيابانزايي و شهرنشيني سريع را تجربه ميكنند.
تجارب مديريت منابع آب ايران نشان ميدهد كه راهحلهاي مهندسي به تنهايي نميتواند از كاهش هشداردهنده منابع آب زيرزميني براي كشور جلوگيري كند، بهويژه زماني كه عوامل ديگري مانند فرونشست زمين در سطح كشور ميتواند مانع از اثربخشي تلاشهاي تغذيه آبخوانها شود. براي تسهيل احياي سفرههاي زيرزميني، اولويتبندي و كاهش تقاضاي آب به جاي تكيه بر استفاده از آبهاي زيرزميني تجديدناپذير مهم است.